تردستی
معنی کلمه تردستی در لغت نامه دهخدا

تردستی

معنی کلمه تردستی در لغت نامه دهخدا

تردستی. [ ت َ دَ ] ( حامص مرکب ) جلدی و چابکی. ( برهان ). جلدی و چالاکی و چابکی. ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). ماهری. ( ناظم الاطباء ) :
بی باده از این سمند سرمستی بین
وز کوه به جنب رفعتش پستی بین
از بحر کند به خشک لعلی معبر
در فن سبک رویش تردستی بین.ظهوری ( از آنندراج ).زاهدان خشک می ترسند از برق فنا
ما بر این آتش ز تردستی کباب افکنده ایم.صائب ( از آنندراج ).|| شعبده یا قسمتی از آن ، و عرب آنرا خِفّة گوید و عامل مهم در آن چستی و جلدی کار مشعبد است که با سرعت عمل حقیقت را از بیننده منع کنند. شعبده بازی. چشم بندی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تردست شود.

معنی کلمه تردستی در فرهنگ معین

( ~. دَ ) (حامص . ) ۱ - چالاکی . ۲ - مهارت . ۳ - شعبده بازی ، حقه بازی .

معنی کلمه تردستی در فرهنگ عمید

۱. چابکی.
۲. مهارت، زبردستی.
۳. حقه بازی.

معنی کلمه تردستی در فرهنگ فارسی

۱- جلدی چالاکی چابکی زرنگی . ۲- مهارت حذاقت . ۳- نیرنگ بازی شعبده گری حقه بازی .

معنی کلمه تردستی در دانشنامه عمومی

تردستی یا چشم بندی یا شعبده فنّی ست برای خلق نمودن اثری عجیب به حواسّ انسان ها به روش خاص. چه مرموز و چه با روش های فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
سحر و جادو، که شامل زیرشاخه های توهم، جادوی صحنه ای و سحر از نزدیک می شود، از جمله هنرهای نمایشی است که در آن با استفاده از ابزارهای طبیعی مخاطبان با ترفندها، جلوه ها یا توهماتی از شاهکارهای به ظاهر ناممکن سرگرم می شوند. این باید از جادو یا ماورالطبیعه متمایز شود، تأثیراتی که ادعا می شود از طریق ماوراءالطبیعه ایجاد شده است. این یکی از قدیمی ترین هنرهای نمایشی در جهان است.
جادوی سرگرمی مدرن، با ابتکار جادوگر قرن نوزدهم، ژان اوژن رابرت - هودین، به یک هنر هنری محبوب در تئاتر تبدیل شده است. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن ۲۰، جادوگران مانند ماسکلین و دوانت ، هوارد تورستون، هری کلار و هری هودینی در طی دوره ای که به «عصر طلایی جادو» معروف شده است، به موفقیت گسترده تجاری دست یافتند. در این دوره، جادوی اجرایی به عنوان اصلی ترین سالن های تئاتر، ودویل و موسیقی برادوی تبدیل شد. سحر و جادو محبوبیت خود را در عصر تلویزیون حفظ کرد، جادوگران مانند پاول دانیلز، دیوید کاپرفیلد، داگ هنینگ، پن و تلر، دیوید بلین و درن براون شکل هنر را مدرنیزه کردند. علاوه بر این، مجله مجیک مجله Magic، که بیشترین فروش در جهان را برای جادوگران دارد، جف مک براید، یوجین برگر و ماکس مون را نیز در لیست «۱۰۰ جادوگر تأثیرگذار قرن بیستم» قرار داده است که در توسعه مدرن هنر سحر و جادو.
یعنی تردست به بیننده چیزی نشان می دهد که واقعاً اتّفاق نیفتاده؛ به این هدف که او باور کند.
تردستی یک هنر است و با حقه های مختلف مردم را متحیر می کنند.
شعبده بازی چند قانون و اصل مهم دارد که حتماً باید آن ها را رعایت کنید؛ مثلاً هیچ گاه نباید شعبده بازی را برای یک نفر دو بار انجام دهید، یا نباید راز آن را بازگو کنید و… برای افزایش مهارت شعبده بازی خود نیاز به تمرین های زیادی دارید که برای مثال برای بار اول جلوی آیینه تمرین کنید، برای بار دوم جلوی کسی که شما را تشویق می کند مانند خانواده و… و وقتی به مهارت کافی دست پیدا کردید جلوی تماشاچیان به انجام آن بپردازید.
شرایط
• خطای دید بیننده
• سرعت عمل
روش:
• حرکات سریع rapid motions
• حرکات پنهان
تردستی (فیلم ۲۰۱۰). «تردست» ( فرانسوی: L'Illusionniste ) فیلمی در ژانر درام و کمدی - درام به کارگردانی سیلوین شومه است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.

معنی کلمه تردستی در دانشنامه آزاد فارسی

تَرْدَسْتی (juggling)
به هوا پرتاب کردن و گرفتن چند شیء در حال حرکت مداوم. کهن ترین اسناد آن در کنده کاری های مقبرۀ یک شاهزاده ناشناس مصری به تاریخ ۱۹۹۴ـ۱۷۸۱پ م مشاهده می شود که زنانی را در حال اجرای تردستی نشان می دهد. رکورد جهانی تردستی، از نظر تعداد اشیا، بازی با دوازده حلقه، یازده گوی و هشت میل است. شکل های بازی مشتمل است بر دوش که در آن اشیاء در یک دایره می چرخند؛ آبشار که در آن اشیاء به تناوب تعویض دو دستِ پرتاب کننده به شکل عدد هشت انگلیسی حرکت می کنند و فواره که در آن اشیاء همزمان از دو دست در دایره ای عمودی به هوا پرتاب می شوند.

معنی کلمه تردستی در ویکی واژه

چالاکی.
مهارت.
شعبده بازی، حقه بازی.

جملاتی از کاربرد کلمه تردستی

ما به تردستی زبان خصم کوته می کنیم سبز سازد خار دامنگیر را دامان ما
دانه امید ما چون سر برون آرد زخاک؟ ابر تردستی نشد زین بحر بی حاصل بلند
گر از تردستی من تر نشد کشت امید کس مرا این بس که ماند نام خشکی چون نگین از من
پرتو منت کند عالم به چشم من سیاه باشد از تردستی روشنگران زنگار من
به ابراهیم ادهم فقر از شاهی گوارا شد که طوفان دیده از تردستی باران نیندیشد
تا نسوزد تخم دلها را نیفشاند به خاک داغ دارد ابر را تردستی دهقان ما
روز ما با شب یکی زان آفتاب انورست زنگ این آیینه از تردستی روشنگرست
زبس تردستی وصفت نمائی ز آب انداخته تیر هوائی
بزرگان را کند تردستی از آفت سپرداری که از موج گهر باشد دعای جوشن دریا
با همه تردستی، از پای اوفتاد دل به رنج و تن به بدبختی نهاد