عنبرچه

معنی کلمه عنبرچه در لغت نامه دهخدا

عنبرچه. [ عَم ْ ب َ چ َ / چ ِ ]( اِ مرکب ) نوعی از زیور است که پرعنبر کنند و بر گردن اندازند. ( برهان قاطع ). زیوری است از عالم اوربی در هندوستان که جوف آن به عنبر آلوده کنند و دور آن گوهر نیم رو آویزند. و عنبرینه نیز به همین معنی است.( از آنندراج ). نوعی از زیور مثل دهکدهگی که جوف آن به عنبر پر کنند و گرد آن مروارید آویزند. ( غیاث اللغات ). محفظه ای از طلا مانند درج و حقه به پهنا و درازی سه انگشت که زنان بر گردن آویختندی ، و آن جای خوش بویها بود. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) :
در صف رخت که عنبرچه بود صدرنشین
کوی بربسته که باشد که درآید بشمار.نظام قاری ( دیوان ص 81 ).

معنی کلمه عنبرچه در فرهنگ عمید

= عنبرینه

جملاتی از کاربرد کلمه عنبرچه

نه تنها مدّعی شد کامران از زلف پر چینت صبا شد، شانه شد، مشّاطه شد، عنبرچهٔ زر شد