صایل
معنی کلمه صایل در فرهنگ معین
معنی کلمه صایل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه صایل
آثار خصایل تو قدوسی اخلاق شمایل تو روحانی
آنرا که چنین پنج خصایل دادند دریاب و درو گریز کو درویشست
خصایل تو یکایک فزایش خطرست چو ساز رزم کنی باز ، راد کم خطری
برمناقب شمایل تو حریص وز معایب خصایل تو طهور
و چنانکه خاتم انبیا و زبده اصفیا محمد مصطفی – علیه الصلاه و السلام- از دیگر پیغمبران اگر چه به فضیلت، مزیت و به رتبت، تقدم داشت، به وجود آخر و به زمان، موخر آمد. همچنین پادشاه عالم و قدره بنی آدم، رکن الدنیا والدین، قلج طمغاج خاقان بن مسعود بن الحسن- ادام الله ظلاله- هر چند بر اثر ملوک ماضیه است از خصایل حمیده و فضایل گزیده، به مقدمات لایح و براهین واضح، راجح است. چون رجحان آفتاب بر سها و مزیت روز بر شب و فضیلت وجود بر عدم و اگر چه در سلسله روزگار موخر است، بر هندسه جهان، مقدم است.
از حصر خصایل شریفت عاجز گردد بنان عاقد
ای ماه پریچهر مطبوع خصایل ای سرو صنوبر قد خورشید شمایل
تا بعد ماهی ناگاهی بگوشه هنگامه پیر رسیدم او را هم بر آن صناعت و بضاعت دیدم، چون چشم بر من افکند بآواز بلند گفت رحم الله امراء یرعی حقوق الاخاء و یذکر الاخوان فی الشدة والرخا ویجازی الاحسان بالاحسان فان حسن العهد من الایمان خدای تعالی بیامرزد کسی را که چون باصایل وصل برسد وسائل اصل را فراموش نکند و شربت مصفا بی اخوان صفانوش ننماید.
ماه من، ای بدر آفتاب شمایل شاه من، ای خسرو خجسته خصایل
برد خواند از خصایل برتر و این هر دو راست بر بنانت اقتداء و بر بیانت افتخار