معنی کلمه رخیص در لغت نامه دهخدا
نحاس و صفر مس و روی آنک است سرب
حلی است زیور و غالی گران رخیص ارزان.ابونصر فراهی ( نصاب الصبیان ).|| نرم و نازک از جامه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || گیاه نرم و نازک. ( از اقرب الموارد ). || مرگ زودکش. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرگ سریع. ( از اقرب الموارد ).