خوزی

خوزی

معنی کلمه خوزی در لغت نامه دهخدا

خوزی. [ ] ( اِ ) کوفته شده مانند گوشت. ( ناظم الاطباء ). کوفته. ( برهان ). نوعی غذا :
آن مثل کز پیش گفتند ای پسر
من بشعر آرم کنون ازبهر تو
گنده پیری گفت چون خوزی بریخت
مر مرا نان تهی بود آرزو.ناصرخسرو.
خوزی. [ ] ( ص نسبی ) منسوب به خوزستان است. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
در مدت فراخی نوش لبان تو
دل تنگ تنگ شکّر خوزی و عسکری.؟ ( از شرفنامه منیری ).|| زبان خوزستانی که ملوک و اشراف ایران در خلوات و در حمام و امثال آن بدان متکلم بوده اند. ( ازابن المقفع از ابن الندیم ). الخوز لغة منسوبة الی کور خوزستان و بها یتکلم الملوک و الاشراف فی الخلا و مواضع الاستفراغ و عند التعری فی الحمام. ( مفاتیح ص 75 ). || منسوب به شعب الخوز که محلتی است در مکه. ( از انساب سمعانی ). || منسوب به سکةالخوز اصفهان. ( ناظم الاطباء ).
خوزی. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، کنار راه فرعی لار به گله دار. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و 410 تن سکنه. آب آن از قنات و باران و محصول غلات و کنجد و تنباکو و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه خوزی در فرهنگ معین

(ص نسب . ) از مردم خوزستان .

معنی کلمه خوزی در فرهنگ عمید

۱. از مردم خوزستان.
۲. تهیه شده در خوزستان: خرمای خوزی.
۳. (اسم ) نوعی شکر: آن که از تجویف نال ساقی احسان او / جام گه خوزی نهد بر دست ها گه عسکری (انوری: ۴۷۳ ).

معنی کلمه خوزی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به خوزستان از مردم خوزستان خوزستانی . ۲ - شعب. بیست و سوم از شعب بیست و چهارگان. موسیقی قدیم. ۳ - کوفته کباب.
دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر کنار راه فرعی لار به گله دار . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و ۴۱٠ تن سکنه .

معنی کلمه خوزی در دانشنامه عمومی

خوزی (مهر). خوزی نام شهری از توابع بخش وراوی در شهرستان مهر در جنوب استان فارس در جنوب ایران واقع شده است. کشاورزی و دامداری از جمله شغل اکثر مردم این شهر می باشد. دین مردم خوزی اسلام ( مذهب شیعه ) و زبانشان فارسی است.
امامزاده محمد در تنگ خوزی، قبرستان قدیمی خوزی که سنگ قبرهایی مربوط به ۷۰۰ سال قبل در ان وجود دارد قناتهای واقع در خوزی که قدمت آن بیش از دویست سیصد سال می باشد.
استودانهای خوزی:
این آثار در دشت جنوبی در فاصله ۹ کیلومتری جنوب شهر مهر وجنوب این دهستان واقع شده است. این استودانها با تبحر خاص و به شکل بسیار زیبایی در دل کوه کنده شده است و فاصله آنها تا سطح زمین حدوداً ۱۰ متر می باشد. با توجه به مشابهت آنها با آثار تاریخی مربوط به ایران باستان و نحوه تزئین اطراف استودانها این آثار مربوط به قبل از اسلام می باشد. ارتفاع آن نسبت به سطح دریا ۴۳۵ متر و در بخش کوه پایه ای در دره ای معروف به تنگ خوزی واقع شده است.
بقایای چاهی بنام چاه حسن و حسین هم هنوز در آنجا قرار دارد همچنین بقایای ظروف سفالی و سنگ قبر و غیره در آنجا یافت شده است.
بعد از مدتی طولانی که مردمان خوزی دوم در آنجا به زندگی ادامه می دهند باز هم به علت شیوع بیماریهای همه گیر که مجبور بودند خانه خود را رها کنند و علت های دیگری که باز هم نا معلوم است از آنجا نقل مکان کرده و تعدادی از آنها که که از بیماریها جان سالم به در برده بودند، به طرف مکان فعلی خوزی میدان امام خوزی کنونی کوچ می کنند و در آنجا خوزی سوم را بنا می نهند و خانه های خود را می سازند و زندگی خود را شروع می کنند کم کم جمعیت آنها زیاد تر شده و در اطراف خانه های خود به کشاورزی و دامداری نیز مشغول می شوند.
بعد از مدتی قلعه ای بنا می کنند و خانی در آنجا مستقر می شود که بنای قلعه هنوز هم پابرجاست و در کنار آن برکه های آب شیرین می سازند.
در اطراف روستا و خانه هایشان حصار و دیواری می سازند و چند دروازه برای ورود و خروج خوزی بنا می کنند که دروازه اصلی آن به نام شهروند معروف بوده است.
زندگی مردم هم ادامه داشته و در کنار آن دامداری و کشاورزی به خصوص در زمینهایی بگدون و شلدون و غیره که آب آنها از قنات هایی که در کوه حفر شده بوده تأمین می کردند، همچنین چند حلقه چاه نیز در مکانهای مختلف خوزی حفر کرده بودند که از آب آنها استفاده می کردند.

جملاتی از کاربرد کلمه خوزی

سپاهان را تو بهروزی فرستی که از گل شکرخوزی فرستی
سپس به سوی ساتراپی شورشی آراخوزی شد از کوه‌های هندوکوش گذشت و ساتراپی را تحت کنترل درآورد. پس از این وقایع تصمیم به بازگشت به پایتخت از ساتراپی گدروزی گرفت در حین بازگشت این سرزمین را آرام کرد و به پایتخت خود انطاکیه بازگشت در این زمان پادشاهی دراوج قدرت خود بود.
در خوزیان دارد این بوم و بر که دارند هرکس بروبر گذر
در المپیک ۲۰۱۶ ریو دو ژانیرو، اخمتخوزین در مسابقات تیمی به همراه تیم روسیه به مدال طلا دست یافت؛ ولی در مسابقات انفرادی در مرحلهٔ یک‌هشتم نهایی از الکساندر ماسیالاس شکست خورد و حذف شد.
همی‌رفت تا کشور خوزیان ز لشکر کسی را نیامد زیان
یکیش خام طمع خواند و یکی بی نفس یکی کلنگی گوید یکیش خوزی خوار
که بر کشور خوزیان بود شاه بسی نامداران زرین کلاه
ابن الندیم از عبداﷲبن مقفع حکایت کند که لغات فارسی شش است: فهلویه (پهلوی)، دریه (دری)، فارسیه (زبان مردم فارس)، خوزیه (زبان مردم خوزستان)، و سریانیه. فهلویه منسوب است به فهله (پهله) نامی که بر مجموع شهرهای پنجگانهٔ اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان دهند.
وزان پس بر کشور خوزیان فرستاد بسیار سود و زیان
در سنگ نگارهای تخت‌جمشید فاصله هر ملت به وسیلهٔ یک درخت سرو، که درخت مقدس می‌باشد، جدا شده است. درجه‌بندی نمایندگان ملل بر پایه فرهنگ و سابقه یا دوری و نزدیکی آنهاست مانند مادها، ایلامی‌ها، خوزی‌ها، بابلی‌ها، آشوریان.
با مرگ گندفر، پادشاهی او رو به زوال رفت و به دو بخش تقسیم شد، بخش اول به گندفر دوم که بر روی سکه‌هایش خود را «سرپدونس» (که شکل یونانی یک نام ایرانی است) خوانده و پسر گندفر بود، رسید. او بر سند، پنجاب شرقی و آراخوزیا فرمان راند. بخش دیگر پادشاهی او به برادرزاده‌اش که نامش به شکل یونانی آبدگاسس ضبط شده‌است، رسید. او در سیستان و بخش‌هایی از پنجاب حکومت کرد.
از عظما و قدمای این طایفه و خلف الصدق جناب شیخ آگاه شیخ عبداللّه یقظان الخوزی است. با حضرت شیخ ابوسعید ابوالخیر معاصر و اتحاد وافر با یکدیگر داشته‌اند. شیخ جامع علوم بوده. تسخیر ارواح فرموده. لهذا آن جناب را شیخ الجن والانس لقب کرده‌اند. گویند قریب به دویست بنده در اوقات اعتکاف در عتبات عالیات و مدینهٔ مشرفه آزاد نموده. که اغلب آنها عالم و فاضل بوده. مدت عمر شریفش هفتاد و پنج سال. وفاتش در سنهٔ ۴۷۲. این رباعی از آن جناب است:
آرتور اخمتخوزین (روسی: Артур Камилевич Ахматхузин؛ زادهٔ ۲۸ مهٔ ۱۹۸۸) یک شمشیرباز اهل روسیه است که در رشتهٔ فلوره فعالیت می‌کند. او در المپیک ۲۰۱۶ ریو دو ژانیرو در مسابقات تیمی فلوره به مدال طلا دست یافت.
بتان مصری و خوزی نه بس که اندر دلت هوای سیمبران خزر پدید آمد
احتمالاً پس از مدت کوتاهی، گندفر دوم درگذشت یا از حکومت کناره‌گیری کرد، و توسط گندفر سوم که نامش به شکل اورتاگنس ضبط شده‌است، رسید. آراخوزیا و سیستان تحت فرمان او بود. مدتی بعد - احتمالاً در میانه‌های سده یکم پس از میلاد - شاهی که نامش به شکل «ساسس» بر روی سکه‌هایش (به زبان یونانی) ضبط شده و با دولت سکایی هند مرتبط بود، قلمروی آبدگاسس را فتح کرد و خود را گندفر چهارم نامید. او احتمالاً همان گندفری است که در سنگ‌نبشته تخت باهی به آن اشاره شده.
چو مهبود رازی چو شیدوش گرد منوشان خوزی ابا دست برد
میان دربست بر کین شاه خوزی خزانه در گشاد و داد روزی
الفبای آرامی احتمالاً نمونه اولیه خط براهمی هند، نیای تمام خطوط هندی بوده‌است. اشکال بسیاری از حروف براهمی تأثیر واضح سامی را نشان می‌دهد. این انتقال احتمالاً در قرن هفتم قبل از میلاد انجام شده‌است. تطبیق خط آرامی با زبان هند و آریایی در هند به هیچ وجه ساده و سرراست نبوده‌است. علاوه بر این، خط براهمی در اصل از راست به چپ نوشته شده‌است. خط آرامی برای نگارش زبان‌های یونانی، هندی، انشانی، خوزی، قبطی، آرامی، عبری، سریانی و مندایی نیز به کار می‌رفته‌است. همچنین در آینده برای نگارش پهلوی[نیازمند ابهام‌زدایی] از آن بهره گرفته شد. بعدها الفبای نبطی و عبری از آن مشتق شد. در بین الفبای مدرن امروزی زبان عبری نزدیک‌ترین ارتباط را با این خط دارد.
استودان‌های خوزی مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان مهر دهستان خوزی، داخل شهر واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۷۷۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
احتمالاً سورن‌ها با دولت سکایی هند نیز خویشاوندی داشتند. در میان سال‌های ۱۰ تا ۲۰ میلادی، گندفر به پادشاهی این سکاها لشکر کشید و مناطق مهمی از جمله آراخوزیا، سند، پنجاب و کابل را فتح کرد. با این حال به نظر نمی‌رسد که حدود پادشاهی او از مرزهای شرقی پنجاب فراتر رفته باشد. پس از آن، گندفر به رسم فرمانروایان باستانی ایرانی، خود را شاهنشاه خواند. گندفر بر روی یکی از سکه‌هایش که در افغانستان امروزی پیدا شده، خود را «سام» خوانده و ممکن است همان سام نریمان، یکی از قهرمانان داستان‌های حماسی ایرانی باشد.