عیدیاعزای هریک ازقدیسان وروسای دین یهودونصاری ( اسم ) جمع ذکر نران نرینگان ذکور مقابل اناث .
جملاتی از کاربرد کلمه ذکران
و قیل انما قال هاهنا کعرض السماء و الارض و قال فی آل عمران وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ، لان الجنان اربع قال اللَّه تعالی: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ و قال: وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ، فالذی هاهنا اراد به جنة من الجنان و ذکران عرضها کعرض سماء و ارض و الذی فی آل عمران عنی به الجنان، کلها أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ. هذا دلیل علی انها مخلوقة و هو مذهب اهل السنة و الجماعة، ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ، اخبر و بیّن ان ذلک الثواب غیر مستحق علی الطاعات فان ذلک عطاؤه یعطیه من یشاء من خلقه المؤمن وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ، ای المنّ الکبیر و قیل المراد بالفضل النبوة.
و اگر عالم شهری بر منبر همی رود و مجلس همی گوید چنان که عادت مذکران بی حاصل است سجعی و طاماتی و نکته ای و وعده رحمتی و عشوه ای همی دهد که مردمان را گمانی افتد به هر صفت باشند، رحمت ایشان را اندر خواهد یافت، حال این قوم از حال غافلان بترشد و مثل وی چون خفته ای است بر سر راه که کسی وی را بیدار کند و شرابی فراوی دهد که مست شود و بیفتد. این مدبر پیش از این چنان بود که آسان بیدار شدی به هر آوازی که بشنیدی، اکنون چنان شد که گر پنجاه لگد بر سر وی زنند آگاهی نیابد. و هر عامی که در چنین مجلسی بنشیند بدین صفت شد که نیز خطر آخرت اندر دل وی فرو نیاید و هرچه با وی گویی گوید، «ای مرد! خدای کریم و رحیم است و از گناه من وی را چه زیان؟ و بهشت فراخ از آن است که ما را اندر آن جای بود».
أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ یعنی اتیان الذکران، ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ قال عمر بن دینار: ما نزا ذکر علی ذکر فی الدنیا حتی کان قوم لوط. این فعل لواطه پیش از قوم لوط در هیچ امت نبوده، و هرگز تا آن روزگار کس نشناخته، و این فعل ابلیس ایشان را بآن راه نمود، که در صورت کودکی زیبا روی بمیان ایشان برآمد و ایشان را بخود دعوت کرد، بآن عمل خبیث، و ایشان عادت گرفتند، و علی الخصوص با غربا و ابناء السبیل میکردند، و با قوم خود البته نکردندی و روا نداشتندی. اینست که اللَّه گفت: أَ تَأْتُونَ الذُّکْرانَ مِنَ الْعالَمِینَ یعنی بالعالمین هاهنا الغرباء. آن گه تفسیر کرد: إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ در قرآن نامها است مجامعت را افزون از ده، اتیان از آنست. شهوة ای کشهوة الجماع التی حقها ان تنال من النساء. مِنْ دُونِ النِّساءِ ای لا من النساء. بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ای مجاوزون امر اللَّه. الاسراف و الجهل توأمان، و لهذا قال فی سورة النمل تجهلون. قال النّبی (ص) «لا ینظر اللَّه الی رجل اتی رجلا او امرأة فی الدبر».
در درونها روانه چون فکراند بر زبانها مدام چون ذکراند
کنون برآید بانگ مذکران به نشاط کنون بخیزد آواز مقربان ز رسیل
مُتَّکِئِینَ جالسین عَلی سُرُرٍ جمع سریر مَصْفُوفَةٍ ای موصولة بعضها ببعض و قیل مرمولة بالذهب و الفضة و الصف مد الشیء علی الولاء وَ زَوَّجْناهُمْ قرنّاهم بِحُورٍ عِینٍ و المعنی جعلنا ذکران اهل الجنة ازواجا للحور العین و معنی الباء انهم صاروا بسبهن ازواجا و قیل زوجت به لغة.
و قیل: کان یسوق بعضهم بعضا و یحث بعضهم بعضا. وَ مِنْ قَبْلُ یعنی من قبل مجیء الملائکة کانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ، کنایة عن اتیان الذکران. و قیل: کانوا تأتون النساء فی ادبارهنّ، و المعنی الفوا الفاحشة فجهروا بها و لم یستحیوا منها. و قیل: کانوا یتضارطون فی المجالس و یتنابزون بالالقاب و یتصافعون.
فصل چهارم در بیان سلوک علما از فقیهان و مذکران و قضا
سخن این مذکران بشنو همه تن گوش باش و آن بشنو
شیخ الاسلام گفت که هرکه با او نزدیکتر، درو حیرانتر، واسطی٭ آن سخن او بپسندید. هم این بوالعباس را گفتند: کی اللّه را به چه بشناختی؟ گفت: بدانج نشناختم یعنی بعجز معترفم. و هم وی گفت: ادنی الذکران ینسی مادونه و نهایة الذکران یغیب الذکر فی الذکر و یستغرق بمذکور عن الرجوع الی مقام الذکر و هذا حال فناء الغنا شیخ الاسلام گفت کی: