بویه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) آرزومندی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). یوبه : ز سهم وی و بویه پور خویش خرد در سرم جای بگرفت بیش.فردوسی.مرا بویه پور گم بود خاست به دلسوزگی جان همی رفت خواست.فردوسی.ترا بویه دخت مهراب خاست دلت خواهش سام نیرم کجاست.فردوسی.خروشان و نوان با بویه جفت ز بی صبری و دلتنگی همی گفت.( ویس و رامین ).بجان بویه یار دلبر گرفت شتابان ره رومیه برگرفت.اسدی.کهن بویه جفت نو باز کرد هم اندرزمان راه را سازکرد.اسدی.سوی مولد کشید هوش مرا بویه دختر و هوای پسر.مسعودسعد.ای در حرم عدل تو امنی که نیاید از بویه او خواب خوش آهوی حرم را.انوری.شاها ز من شنوسخن حکمت نز شاعران به بویه سیم و زر.حاجی سیدنصراﷲ تقوی.رجوع به یوبه شود. || رستنی که آنرا شاه تره میگویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). بویه. [ ی َ/ ب ُ وَ ] ( اِخ ) آل بویه. رجوع به همین کلمه شود.
معنی کلمه بویه در فرهنگ معین
(یِ ) ( اِ. ) ۱ - آرزومندی . ۲ - آرزو.
معنی کلمه بویه در فرهنگ عمید
آرزو: که را بویهٴ وصلت ملک خیزد / یکی جنبشی بایدش آسمانی (دقیقی: ۱۰۷ ).
بویه (شناور). شناوه یا بویه جسم کوچک شناوری است که به کف دریا مهار می شود و از آن برای علامت گذاری در آبراه ها و سواحل به منظور هشدار دادن به کشتی ها دربارهٔ وجود صخره و سایر موانع زیر آب استفاده می شود. شناوه معمولاً با طناب و لنگری به کف دریا ثابت می شود. برخی شناوه ها که برای اندازه گیری و هواشناسی ساخته می شوند ممکن است متحرک باشند. • کشتی ( شناور ) • قایق • بارج • زیردریایی بویه (شهر). بویه ( به کرواتی: Buje ) شهری در ایستریا کشور کرواسی است که جمعیت آن در سال ۲۰۱۱ میلادی ۵٬۱۲۷ نفر بوده است.
معنی کلمه بویه در دانشنامه آزاد فارسی
بویِه (buoy) بویِه جسم شناوری برای نشانه گذاری گذرگاه های آبی یا هشدار دادن در زمینۀ خطرات ناوبری. بویه را به شکل های مختلف ، مانند تیر، در بویۀ الواری ؛ استوانه، در بویۀ ماشینی، و مخروط ، در بویۀ بوقی می سازند. بویۀ چراغ دار برجکی دارد که چراغ چشمک زنی روی آن نصب شده است. بویۀ زنگی زنگوله ای دارد که به سبب بالا و پایین رفتن بویه با امواج به صدا در می آید. بویۀ مهار سنگین است و در نوک آن حلقه ای قرار دارد که می توان کشتی را به آن بست .
معنی کلمه بویه در ویکی واژه
آرزومندی. آرزو.
جملاتی از کاربرد کلمه بویه
فدایت شوم غافل از این که قول حق همه جا مایة طعن و دق خواهد شد و این غلام ثالث سیبویه و جامی در مجلس یحئی برمکی و مدرس ملای مکتبی خواهم بود.
بویه منزل بهشتش خاست گرچه دشوار بود آسان گشت
سرکار ابراهیم خان نیز هر هنگام از اندیشه خویش باز آید و خامه زیبا نگارش رابویه چهره پردازی فراز، اینک روی گشاده ایستاده ام و چشم پالائی و چهره آرائی را آماده. شنیدم در پایان پیری استاد سخن آذر بیگدلی را فرمان آبشخورد رخت به شیراز افکند. جوانان سخن سنجش از در پرده دری بزمی از باده مست و بردگان سایه پرست برآراستند و بی آنکه از هنجار انجمن و اندیشه رسوائی آگاه باشد به مهمان خواستند. یکی از زنان رامشگر به دستوری و انگیز میزبان پیر پارسا را سرودگویان همی پیرامن گشت و به اندازی خواست که خواسته آنان است. گریبان گشاده بر دامن نشست و پیله گرا دست در گردن انداخت و آنچه نشاید گفت کردن گرفت. سرکار آذرش گرم خیز و نرم آویز آستین بر روی گسترد و دست فرا موی کشید و گفت، بیت:
محمد بن جریر بن رستم طبری آملی، فقیه، متکلم و صاحب حدیث، وی محقق در مذهب اهل بیت بود او را شیخ طوسی و نجاشی ستودهاند. ابوالحسن بن بابویه در تاریخ ری میگوید که او به ری آمد و از جمله کلامشناسان و دارای نوشتارهای گوناگون بود.
ورود مذهب تشیع به این شهر در طی چندین دوره زمانی صورت گرفته که مهمترین آن عبارتند از: هجرت ابن هلال ثقفی از کوفه به این شهر، اقامت و تبلیغ صاحب بن عباد وزیر آل بویه در این شهر، هجرت تبلیغی علامه حلی و شاگردانش به همراهی و حمایت محمد خدابنده اولجایتو پادشاه شیعه مغول، و در آخرین دوره در دوره صفویه و هجرت علمای جبل عامل به این شهر، بافت شیعی این شهر به نقطه تکامل رسید. در بین مسلمانان سنی معمولاً شهرت اصفهان به خاطر حدیث معروفی است که روایت میکند: «مسیح دجال توسط ۷۰۰۰۰ یهودی از شهر اصفهان همراهی میشود که شالهای پارسی پوشیدهاند.»
دوران حکومت آل بویه عصر پیشرفت علم و ادب بود. حاکمان آل بویه علاقه خاصی به اهل علم داشتند و به خصوص از شعرا و علمای حکمت استقبال میکردند.
ز آل بویه یکی ستوده خصال شد ز ماخولیا پریشان حال
چون مرا بویه درگاه تو خیزد چه کنم رهی آموز رهی را و ازین غم برهان
تا علیل و کیل دارد عاشقانرا جان و پشت آرزوی زلف کیل و بویه چشم علیل
ابن عنبه که کتابش را در سال ۸۱۲ (قمری) گردآورد، دقیقتر حجم و مقدار حریق را مشخص کردهاست و گفتهاست که بخشی از عمارت آستانه -که آرامگاه شاهان آلبویه را دربرداشت- سالم ماند، خزانهٔ [کتابخانهٔ] آستانه که پس از هجرت شیخ توسی به نجف اشرف مورد توجه عالمان شیعه شدهبود و اکثر مؤلفان نسخهای (و غالباً نسخهٔ اصلی) از دستنویس خود را به این آستانه اهدا میکردند، در این آتشسوزی بهکل سوخت. از جمله چیزهای نفیس خطی که در این آتشسوزی از میان رفت، قرآنی بود بر پوست آهو که میگویند به خط امیرمومنان در سه جلد بزرگ بودهاست. ناگفته نماند که یکی از مجلدها فقط حاشیهاش سوخته خطوطش سالم ماندهبود.
سیبویه به سال (۱۴۰) هجری قمری در شهر بیضا از توابع شیراز امروزی زاده شد، در سن ۱۴ سالگی برای تحصیل علم رهسپار بصره شد، چنانکه در آن دوران بغداد مرکز علم و دانش بود؛ و در آنجا یکی از برجستهترین علماء علم اللغة شد.
مرا بویهٔ زال سامست گفت چنین آرزو را نشاید نهفت
دل در چمن شدی و ز بوی تو شد خراب بلبل که بویها ز گلشن در دماغ بود
در این دوره و دوره خلفای پیشین، ادبیات به ویژه ادبیات فارسی تحت حمایت آل بویه رونق گرفت. فیلسوف معروف، فارابی (درگذشته در سال ۹۵۰)؛ ابوطیب متنبی (درگذشته در ۹۶۵) که در شرق به عنوان بزرگترین شاعر عرب شناخته شدهاست؛ و ابن سینای ایرانی (درگذشته در ۱۰۳۷م) همه مربوط به این دوره بودند.
آدینه آن هفته فروغ دیده بختیاری، چراغ دوده شهریاری، پیروزی اختر و بخت پیرایه افسر و تخت، ناصرالدین فرکشور پشت لشکر شاه نو از سم سمند ستاره ستام نخجیرگاه لار و آن سامان را به ماه نو آراست من بنده بدان پندار که مهین زاده شهریاران و بهین آزاده سخن گذران نیز سرکارش را انباز بیابان و دشتند و دمساز تماشا و گشت کام ناکام به باغ تجریش اندر نواب را با داغ دوری جفت درنگ و شتاب آمدم و انباز بیداری و خواب دل از بویه هر روئی دیده فرا دوخت و تن از پویه هر کوئی پای فروبست، شعر:
آل بویه هیچگاه در گستره فروانروایی حسنویه نفوذ نکردند تا زمان شمس الدوله دیلمی که ظهیرالدین را از حکمرانی انداخت و گستره او را ازآن خویش ساخت. فرزندان بویه ماهیگیر سرزمینهای خود را میان هم بخش کردند رکن الدوله دیلمی نواحی باختری را بهدست آورد که در برگیرنده قسمتهای کردنشین نیز بود. فرمانروایی حسنویه تا ۴۰۵ق. ادامه یافتهاست. بدلیسی نسب امیرخان برادوستی مشهور به خان لپ زرین (حاکم ارومیه و امیر قلعهٔ دم دم ۵۷۸ ه. ق) از نوادگان میرحسین برزیکانی و آل حسنویه میباشد.
وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ای لا تنقصون من ثواب اعمالکم شیئا. آن گاه در آموخت که این صدقات بکه دهید، گفت للفقراء، این فقرا درویشان مهاجراناند. ابن مسعود و ابو هریره و خباب و عمار و بلال قریب چهارصد مرد بودند که ایشان را در مدینه خان و مان و اسباب و ضیاع نبود، و املاک و معاش نبود، و بذکر خدای و عبادت وی چنان مستغرق بودند، که پروای کسب و تجارت نداشتند، و نیز با سؤال و طلب روزی نپرداختند، مسکن ایشان بشب صفه مسجد بود و بروز حضرت مصطفی، در سفر و در حضر از وی غائب نه، و در دل ایشان جز دوستی خدا و رسول نه. در خبر است که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم در مصعب بن عمیر نگرست که پوست میش بخود در گرفته بود، گفت «انظروا الی هذا الذی نور اللَّه قلبه، لقد رأیته بین ابویه یغذوانه باطیب الطعام و الشراب، و لقد رأیت حلة شریت بمأتی درهم فدعاه حب اللَّه و حب رسوله الی ما ترون»
نویسنده کتاب میکوشد نشان دهد که در قرن چهارم رنسانسی در جهان اسلام، به ویژه ایران و عراق آن زمان و در دوران حکومت روشن اندیش آل بویه، صورت گرفت و این رنسانس از جهاتی به رنسانسهای قرن دوازدهم و قرن پانزدهم در ایتالیا، شبیه بود. مؤلف در این کتاب میخواهد نشان دهد در عصر رنسانس اسلامی، شکوفایی فرهنگی جهان اسلام در دوران حکومت روشناندیش آل بویه، کوششی آگاهانه برای جذب و انتقال میراث فکری یونان باستان وجود داشت.
از کتابهای دیگر وی سفینه غزل است که مجموعهای از غزلهای منتخب در ادبیات فارسی است. «گل به صنوبر چه کرد» تألیف و گرآوری افسانهها و داستانهای کهن ایرانی است که شامل افسانههایی با مضامینی مشمول بر دیوها و شاهزادهها و قهرمانانی با تواناییهای فراانسانی و اژدهایان و نیروهای شر و نیکی و... است. متأسفانه تنها دو بخش از مجلد اول این مجموعه در دو جلد و در حدود ۴۰۰ صفحه منتشر شده است و باقی کار بعد از انقلاب بهسبب سانسور امکان انتشار نیافت. انجوی شیرازی در ۲۵ شهریور سال ۱۳۷۲ خورشیدی در تهران درگذشت و در گورستان ابن بابویه به خاک سپرده شد. خانه وی در نیاوران جمال آباد پس از مرگش به موزه فرهنگ مردم تبدیل شده است.[پیوند مرده]
مهیار در این شعر گفته است که جشن مهرگان را پدر (یعنی جد) جلال الدوله کسری (یعنی پادشاهان ساسانی) بنیاد نهادهاند و بر این قضیه که آل بویه از ساسانیان نسب میبرند تأکید نموده است.