بلغه

معنی کلمه بلغه در لغت نامه دهخدا

( بلغة ) بلغة. [ ب َ غ َ ] ( ع اِ ) نهایت حماقت ، و گویند آن بدین معنی است که شخص احمق با حماقت خود بدانچه میخواهد دست یابد. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ). بَلغ. و رجوع به بلغ شود. || مخفف بلاغت. ( غیاث ) ( آنندراج ).
بلغة. [ ب َ ل َ غ َ ] ( ع اِ ) ج ِ بالغ. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به بالغ شود.
بلغة. [ ب َ ل َ غ َ ] ( ع فعل ) رمزی در کتابت بلغةالمقابلة را. علامتی که در مقابله کتاب بر کناره ورق نویسند تا معلوم شود که مقابله صحت کتاب تا آنجا رسید. ظاهراً بلغة صیغه ماضی مؤنث است که تای آن را در مقام علامت بجهت اختصار دراز ننویسند. ( غیاث ) ( آنندراج ). بَلَغ. و رجوع به بلغ شود.
بلغة. [ ب ِ غ َ ] ( ع ص ) تأنیث بِلغ. حمقاء بلغة؛ مؤنث أحمق بِلغ. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ). رجوع به بَلغ یا بِلَغ شود.
بلغة. [ ب ُ غ َ ] ( ع اِ ) قوت روز، و آنچه بدان روز گذرانند. ( منتهی الارب ). آنچه از روزی بدان اکتفا شود و باقی نماند. ( از اقرب الموارد ). آن قدر که بدان روزگار بگذرانند. ( دهار ). آنچه کفایت کند در معاش. ( آنندراج ). قوت روزگذار. خورش یک روزه. ( فرهنگ فارسی معین ). آن مقدار اندک از روزی که زندگانی را بسنده باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). قوت لایموت. آنچه زندگانی را کفاف دهد و زیادتی نکند. ج ، بُلَغ. ( ناظم الاطباء ) : اصحاب قابوس در آن بؤس ، نفوس شریف خویش را به اندک بلغه قانع گردانیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 226 ). هر روز بقدر حاجت بلغه از آن میساختم تا حق تعالی نصرت داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 17 ). زمانی بر در مدرسه به رسم غریبان سر بگریبان تنهائی فروبردم لاأملک بلغة و لا أجد فی جرابی مضغة. ( ترجمه محاسن اصفهان آوی ). بَلاغ. تَبلّغ. و رجوع به بلاغ شود. || کفایت و بسندگی. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) مأخوذ از عربی ، کافی. لایق. بسنده :
بالغانی که بلغه کارند
سر به جذر اصم فرونارند.نظامی.

معنی کلمه بلغه در فرهنگ معین

(بُ غَ ) [ ع . بُلغَة ] ( اِ. ) غذای یک روزه .

معنی کلمه بلغه در فرهنگ عمید

قوت روزانه به قدری که از آن زیاد نیاید، آنچه به آن روز بگذرانند.

معنی کلمه بلغه در فرهنگ فارسی

قوت روزانه بقدری که زیادنیاید، نهایت حمق
( اسم ) قوت روزگذار خورش یکروزه .
قوت روز و آنچه بدان روز گذرانند . آنچه از روزی بدان اکتفا شود و باقی نماند . آن قدر که بدان روزگار بگذرانند . آنچه کفایت کند در معاش . قوت روزگذار . خورش یک روزه . آن مقدار اندک از روزی که زندگانی را بسنده باشد . قوت لایموت . آنچه زندگانی را کفاف دهد و زیادتی نکند . جمع بلغ .

معنی کلمه بلغه در ویکی واژه

بُلغَة
غذای یک روزه.

جملاتی از کاربرد کلمه بلغه

«قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا» تعرضوا عن طاعته، «فَإِنَّما عَلَیْهِ» ای علی الرسول، «ما حُمِّلَ» کلّف و امر به من تبلیغ الرسالة و قد بلغها، «وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ» من الاجابة و الطاعة، و قیل انّما علیه ما حمّل و علیکم ما حملتم منسوخ بآیة السیف، «وَ إِنْ تُطِیعُوهُ» فیما یأمرکم و ینهاکم، «تَهْتَدُوا» الی الحقّ و الرشد و الجنة، «وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ» ای التبلیغ البیّن.
و قیل: انّهم اذا نزلوا لیلا یوقدون النّار لیروا کثیرا فیکسروا بذلک قلوب المشرکین اذا بلغهم کثرة عددهم. و قیل: هی الخیل تهیّج الحرب بین اصحابها. و المعنی فالمهیّجات حربا. قوله: فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً ای تسیر لیلا و تغیر علی الاعداء «صبحا» و الغارة وقت الصّباح من عادة العرب و نهی عن الغارة باللّیل. و کان رسول اللَّه (ص) یغیر مصبحا. و قیل: هی الإبل اذا افاضت من عرفات و الاغارة سرعة السّیر و منه قولهم: اشرق ثبیر کیما نغیر».
چو در مدیح امیر و وزیر عمر گذشت چه سود خواندن اخبار بلغه و منطق
و عن ابن عباس قال: لیس احد من امّة محمد (ص) یسلم علیه و یصلّی علیه الا بلغه فلان یسلم علیک و یصلی علیک.
و ربما بلغت نفس بجودتها ما لا یبلغها تهلیل عباد
لا جرم ایشان را بود در دنیا نعمت حلاوت طاعت و صفاء وقت و حصول استقامت و زیادت توفیق در اعمال و تحقیق در احوال اینست که اللَّه تعالی گفت: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ». و قیل تلک الحسنة ان یبلغهم منازل الاکابر و السّادة، قال اللَّه تعالی: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» در طاعت راغب بودند و بر خدمت مواظب تا بدرجه امامت رسیدند و منزلت سادات و اکابر یافتند و از برکات ارشاد ایشان در راه دین مریدان خاستند و بچراغ علم ایشان براه شریعت و حقیقت رفتند فتحقّق فیهم‌
و قال علی بن ابی طالب (ع): الا اخبرکم بافضل آیة فی کتاب اللَّه حدّثنا بها رسول اللَّه (ص)، ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ. قال و سافسرها لک یا علی ما أَصابَکُمْ، من مرض او عقوبة او بلاء فی الدنیا، فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، و اللَّه عز و جل اکرم من ان یثنی علیهم العقوبة فی الآخرة، و ما عفا اللَّه عنه فی الدنیا، فاللّه احلم من ان یعود بعد عفوه. و قال عکرمة: ما من نکبة اصابت عبدا فما فوقها الا بذنب لم یکن اللَّه لیغفر له الا بها او درجة لم یکن اللَّه لیبلغه الا بها.
لمّا فرغ رسول اللَّه (ص) من بیعة الرجال و هو علی الصفا و عمر بن الخطاب اسفل منه و هو یبایع النساء بأمر رسول اللَّه یأخذ ایدیهنّ فوق ثیابه و یبلغهنّ عنه و ما کان رسول اللَّه (ص) یأخذ بید امرأة عند البیعةو قیل: امر اخت خدیجة خالة فاطمة فبایعت النساء و کانت هند بنت عتبة بن ربیعة امرأة ابی سفیان بن حرب فی جملتهن متنقّبة متنکّرة مع النساء خوفا من رسول اللَّه ان یعرفها فقال النبی (ص) ابایعکن عَلی‌ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً فرفعت هند رأسها و قالت و اللَّه انّک لتأخذ علینا امرا ما رأیناک اخذته علی الرجال و بایع الرجال یومئذ علی الاسلام و الجهاد فقط. فقال رسول اللَّه (ص): «انّک لهند بنت عتبه» قالت: نعم فاعف عمّا سلف عفا اللَّه عنک، تعنی ما صنعت بحمزة. فقال رسول اللَّه: «ابایعکنّ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً قالت من الشرک فررنا الیک فما اشرکنا منذ اسلمنا.
در بدو شروع آن را بنام گرام حضرت مقرب سلطان پاشاخان بلغه الله باعلی مدارج الیقین و العرفان مصدر گردانید و ابتدات بسم الله الحمید المجید انه فعال ما یشاء و یرید والسلام
قال النبی (ص): «من بلغه القرآن فکأنما شافهته به»، ثمّ قرأ: لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ، و قال (ص): «یا ایها الناس بلغوا عنی و لو آیة من کتاب اللَّه فانه من بلغته آیة من کتاب اللَّه فقد بلغه امر اللَّه، اخذه او ترکه».