بی پناه
معنی کلمه بی پناه در فرهنگ عمید
معنی کلمه بی پناه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بی پناه
سپه کشته گردیده شه بی پناه غو کوس بر پا ز ناوردگاه
پناه ار ندهیم در سایه دیوار خود باری به چشم مرحمت یک بار سوی بی پناهان بین
به مظلومی عاجز بی پناه که بر ابر میسایدش تیغ آه
ای پناه بی پناهان جهان می گریزم در پناهت ز امتحان
از فراز نی لطفی کن بگوشۀ چشمی زانکه بی پناهان را گوشه ای پناگاه است
«ملینه» ی من، عشق من، یتیم شدهٔ بی پناهم
براساس آمارهای منتشر شده در فاصلهٔ سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۱ حدود ۵/۲ میلیون نفر از آلمان شرقی به آلمان غربی مهاجرت کردند و راه اصلی آنها ورود به برلین غربی بود. همچنین طی شش ماه اول سال ۱۹۶۱ تعداد ۱۶۰هزار نفر یعنی تقریباً روزانه ۲۰۰۰ نفر از برلین شرقی به برلین غربی پناهنده شدند.
بگفتا سکینه منم دخت شاه کز اینگونه گردیده ام بی پناه
جان می کنم سپر به دم تیغ تیز تو دانم اگر زنی به من بی پناه تیغ
نامرادی بود مراد همه بی پناهی پناه درویشی
خاک در چشمش، اگر گردد به ظاهر گوشه گیر هر که بتواند پناه از بی پناهی ساختن
گرت هست از جامه چیزی به بار برو بهر این بی پناهان بیار
زمانی که کون هایوک که خود از نگهبانان کمپ ۲۲ بود و به کره جنوبی پناهنده شد و شهادت دیگر زندانیانی که موفق به فرار شده بودند پرده از وجود اتاقهای گاز در اردوگاههای کار اجباری کره شمالی برداشت. هایوک که خود در سالهای ۱۹۹۰ در این کمپ که در مرز با روسیه واقع شده نگهبان بود شاهد آزمایش سلاحهای شیمیایی بر روی مردان، زنان و کودکان در اتاقهای بسته گاز بود. او میگوید به من آموخته بودند که اینها دشمن خلق و شایسته مرگ به این روش هستند.