بي
معنی کلمه بي در فرهنگ معین
معنی کلمه بي در فرهنگ عمید
۲. (حرف اضافه ) [مقابل با] بدونِ: من بی او جایی نمی روم، بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم / زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم (حافظ: ۶۹۰ ).
معنی کلمه بي در فرهنگ فارسی
۱ - علامت نفی و سلب است که بر سر اسم در آید و کلمه را صفت سازد ( معنی صفت منفی دهد ) : بیچاره بیخرد بیریا بیزور بیکار . ۲ - گاه بر سر اسمی در آید و قید مرکب سازد : بی شک بی شبهه بی گفتگو .
از (( ب و ی ) ) مشابه شدن ٠ غیر خود را در کردار ٠ مشابه شدن ٠
معنی کلمه بي در دانشنامه عمومی
معنی کلمه بي در دانشنامه اسلامی
معنی لَا تُشْمِتْ بِیَ ﭐلْأَعْدَاءَ: مرا دشمن شاد نکن
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
معنی أَثْقَلَت: آن زن سنگین شد
معنی أَثْلٍ: نام گیاهی بی میوه(طرفاء)
معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)ی (۱۰۴۴ بار)
معنی کلمه بي در ویکی واژه
نشانه نفی و سلب که بر سر اسم درآید و کلمه را صفت سازد: بیکار، بیچاره. بدون.
گاه بر سر اسم درآید و قید مرکب سازد: بیشک، بیگفت و گو.
بیِّ: در گویش گنابادی یعنی بیائید ، تشریف بیاوردید ، یک تعارف برای مهمان کردن کسی یا خانواده ای برای آمدن به خانه برای مهمانی یا آمدن به درون خانه است زمانی که دم در هستند.
عدد یک، یکبار، یکدفعه، یا یکباری، یکدفعهای.
بی ممکن است در زبان معیار باستان مفاهیم مفعولی هم داشته و همچنین پسوند القاب پیامبران اوللامر مانند نبی، یا نابی نیز بود؛ برخی اصطلاحات فرقهای مانند بابی و وهابی مزیین به بی هستند.
جملاتی از کاربرد کلمه بي
اسامه نبیه (عربی: أسامه نبيه؛ زادهٔ ۲۰ ژانویهٔ ۱۹۷۵) یک ورزشکار اهل مصر است.
و یحیی بن مُعاذ الرّازی -رَضِيَ اللّه عنه- گوید: پیغمبر را -علیه السّلام- به خواب دیدم، گفتمش: «أینَ اَطْلُبُکَ؟» قال: «عندَ علمِ أبي حنیفه. مرا به نزد علم ابی حنیفه جوی، -رَضِيَ اللّه عنه-.»
ابن ابی زارع (عربی: أبو الحسن علي بن أبي زرع الفاسي؛ – درگذشته: ۱۳۲۶) یکی از مورخان مراکش در دوران دریانوردان است که تاریخ کامل مراکش را از زمان تأسیس دولت الادریسیه تا زمان خود دربردارد.
اللوبیه (به عربی: اللوبية) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان صیدا واقع شدهاست.
اقبیل (به عربی: أقبيل) یک شهرداری در الجزایر است که در استان تیزی وزو واقع شدهاست.
شکسته بسته بگفتم یکی دو لفظ عرب أَتَیتُ أَطْلُبُ في حَیِّکُم مَقام أَبي
آرامیها، اتحادیهای از قبایل سامینژاد آرامیزبان که در پیرامون کویر در شرق رود اردن و دریای مرده (بحرالمَیِت) میزیستند. این شبانان چادرنشین و بیابانگرد از خویشاوندان نزدیک بنی اسرائیلیان بودند. بین قرن ۱۱–۸ پ. م آرام آرام ( در منطقهٔ بزرگی در شمال سوریه) را سکنا گزیدند. در همین دوران تعداد دیگری از این قبایل نیز، در بخش بزرگی از بين النهرين ساکن شدند.
اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم مَضَی الزَّمانُ و قلبي یَقولُ إِنَّکَ آتٍ
ارجون بيجلاني خيلي طرفدارن خودشو اهميت ميده
از آن شراب پرستم که یار می بخشست رخم چو شیشه می کرد و بود رخ ذَهَبي