سریشم

معنی کلمه سریشم در لغت نامه دهخدا

سریشم. [س ِ ش ُ ] ( اِ ) دو قسم بود یکی آنچه از پوست گاو و گاومیش گیرند و دیگر آنچه از شکم ماهی برآرند و آنر بتازی غراءالسمک و اول را غراءالجلود خوانند. ( آنندراج ). دو نوع است یکی را از پوست گاو سازند و یکی را ازشکم ماهی برآرند و هر دو در چسبندگی معروف. ( انجمن آرا ). سریش که به کار کمانگران آید. ( غیاث اللغات ). سریش. ( انجمن آرا ) ( شرفنامه منیری ). غِمجار که بر کمان چسبانند جهت کفتگی آن. ( منتهی الارب ) :
از آنکه مدح تو گویم درست گویم و راست
مرا بکار نیاید سریشم و کبدا.دقیقی.پس چون آرش و هاوان بیامد... کمان را به پنج پاره کرد هم از چوب وهم از نی و بسریشم بهم استوار کرد. ( نوروزنامه ).
صقلش ( سقفش ) از مالش سریشم و شیر
گشته آئینه وار عکس ( نقش ) پذیر.نظامی.سبویی که سوراخ باشد نخست
بموم و سریشم نگردد درست.نظامی.|| و نیز چیزی باشد که از میده یا نشاسته پزند و بکار چسباندن مقوی آید و در عرف هند آن را لیئی گویند و این مجاز است. ( آنندراج ).
- سریشم ماهی ؛ اسم فارسی غری السمک است. ( تحفه حکیم مؤمن ). غری سمک سریش ماهی گویندش. ( الابنیه عن حقایق الادویه ) :
به کردار سریشمهای ماهی
همی برخاست از شخسارها گل.منوچهری.

معنی کلمه سریشم در فرهنگ معین

(س شُ ) (اِ. ) نک سریش .

معنی کلمه سریشم در فرهنگ عمید

ماده ای چسبناک که از جوشاندن استخوان و غضروف و پوست بعضی حیوانات از قبیل گاو و ماهی به دست می آید که پس از خشک شدن رنگش زرد یا تیره می شود و در نجاری برای چسباندن چوب و تخته به کار می رود.

معنی کلمه سریشم در فرهنگ فارسی

( اسم ) ماده ای چسب که از انساج گیاهی و جانوری استخراج و در صنایع مختلف از آن استفاده میکنند . از انساج ماهی ها سریشمی میگیرند که به نام سریشم ماهی موسوم است و در نجاری از آن استفاده میشود و چون این سریشم بیشتر از انساج ماهیهای حرام گوشت تحصیل میشود به نام سریشم سگ ماهی نیز موسوم است . سریشم گیاهان مختلف را بیشتر به نام ژله یا ژلاتین می نامند . ژلاتینی که از یک نوع آلگ دریایی می گیرند به همان نام آگار موسوم است . یا سریشم پنبه . محلول الیاف نازک پنبه در یک مخلوط اتر و الکل است که خمیر چسب مانندی می دهد و در صنعت جهت ساختن فیلمهای عکاسی و در پزشکی جهت تهیه برخی ضماد ها و پانسمانها به کار میرود و از آن نیز کاغذ هایی جهت صاف کردن برخی محلولها شیمیایی میسازند کلودیون . یا سریشم سگ ماهی . سریشمی است که از انساج ماهیهای حرام گوشت و غضروفی به دست می آید . ماهیهایی که بیشتر جهت استفاده سریشم انساج آنها مورد استفاده قرار میگیرند انواع ماهیهای خاویار است اسقولوس اسقولس . توضیح : به نظر می آید اسقولس در کتب اشتباها مرادف با سریشم سگ ماهی ذکر شده و بعضی آنرا معرب کلمه اکتیو کولا دانسته اند . محتمل است که اسقولوس و اسقولس هر دو محرف و معرب اسفودلوس یونانی باشند به معنی سریش و این اشتباه از این جا ناشی شده که علف سریش و سریشم هر دو به سبب خاصیت چسبندگی مورد استفاده قرار میگیرند . یا سریشم ماهی . سریشم سگ ماهی . یا سریشم نجاری . سریشمی که نجاران مورد استفاده قرار میدهند و آن نوعی سریشم ماهی است که خاصیت چسبندگی قوی دارد یلم .
دو قسم بود یکی آنچه از پوست گاو و گاو میش گیرند و دیگر آنچه از شکم ماهی بر آرند و آنرا بتازی غرائ السمک و اول را غرائ الجلود خوانند . یا ونیز چیزی باشد که از میده یا نشاسته پزند و بکار چسباندن مقوی آید و در عرف هند آنرا لیئی گویند و این مجاز است .

معنی کلمه سریشم در ویکی واژه

نک سریش.

جملاتی از کاربرد کلمه سریشم

یا ز دود سریشم ماهی خرده یی مانده در ته پاطیل
ادب ابرام را هم در نظر هموار می‌سازد به خشکی نیست مکروه ازسریشم وضع چسبانش
درویش قناعت گر و سلطان توانگر پیوند نیابند به صدکاسه سریشم
سبوئی که سوراخ باشد نخست به موم و سریشم نگردد درست
ز ضعفم می‌کند هر دم عصا گم بچسبم بر عصا گر چون سریشم
به اختلاط هوس سخت مایلم یارب سریشمی ‌نکند غفلت‌ شلایینم
او کمر بخل بست و سخت براندود باب مروت بقیر و شلم و سریشم
هر آن چه مدح تو گویم درست باشد و راست مرا به کار نیاید سریشم وکیلا
پی در گاوست و گاو در کهسارست ماهی سریشمین بدریا بارست
بیمن پاس تو دزدان چنان شدند ایمن که کهربا بسریشم درو نچسبد کاه