بهتون (نفرین): به جهنم، به دَرَک. نخوردند، نخوردند! به جهنم! به تون «شهری»
جملاتی از کاربرد کلمه به تون
پس از پیروزی انقلاب تونس، راشد الغنوشی به تونس بازگشت و در حدود هزار نفر به استقبال او رفتند.
احمد التلیلی در ۲۵ مارس ۱۹۶۷ به تونس بازگشت سلامت او به سرعت و سه ماه بعد کاهش یافت او در ژوئن سال ۱۹۶۷ در پاریس جان داد. بدن او در تونس در گورستان جلاز دفن شد.
به تونزدیکتر ز حبل ورید تو در افتاده در ضلال بعید
لاجرم خاکسار و سرگردان آن به تون رفت و این به آب سیاه
علاوه بر اینها شایعاتی مبنی بر وجود تونلی مخفی در زیر شهر سنقر وجود دارد که آرامگاه مالک را به امامزاده احمد در این شهر وصل میکند. ادارهٔ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان سنقر و کلیایی این احتمال را مطرح کرده که قناتی قدیمی در زیر شهر سنقر وجود داشته باشد که از آن به تونل تعبیر شده و حفر آن در دوران ایلخانیان و صفویان بسیار رایج بودهاست. اطلاع دقیقی از میزان صحت و سندیت وجود چنین قناتی در دست نیست و انجام کاوش نیز به دریافت مجوز از پژوهشکده باستانشناسی ایران دارد.
لورن برای کمک به پیش کاستنر بازمیگردد و او فاش میکند که دختری به نام ایسلا را بزرگ کردهاست، که این امر بر خلاف شرط تجرد روحانی در کلیسای کاتولیک است. او به لورن میگوید که در طول تحقیقاتش، شیفتگی او به امور غیبی افزایش یافته و بعداً به ساحر تبدیل شدهاست. هنگامی که ساحر وارد میشود، کاستنر به لورن اجازه میدهد به تونلهایی که محراب را در آن قرار دارد دسترسی پیدا کند اما ساحر کاستنر را میکشد. اد با پتک خود به داخل تونلها میرود و پس از رویارویی با ساحر، محراب را خراب میکند و خود، لورن و آرن را نجات میدهد. زن ساحر به سمت محراب شکسته اش میرود، اما بعد از شکست در تکمیل نفرین به دست شیطانی که او را احضار کرده بود کشته میشود.
به تونقش تو زان نمودم نخست که تا نقش من بر تو گردد درست
ابراهیم بن محمّد الجَمَل با کُنیهٔ ابواسحاق (؟- ۱۷۰۵م) زبانشناس نحوی و عالم قرائات تونسی از اهالی صفاقس بود. به تونس رفت و آنجا فقه فراگرفت. نظم جامعة الشتات فی عد الفواصل و الآیات در ۱۸۰۰ بیت و کتاب فی الوقف، رسالهای در کلاً و کیفیت وقوف بر آن نگاشت.
چندی پس از خروج بن علی، راشد الغنوشی که ۲۰ سال در تبعید در خارج از تونس به سر میبرد، به همراه هفتاد تن از مخالفان رژیم زینالعابدین بنعلی به تونس بازگشت. راشد غنوشی ضمن مردود دانستن مقایسهاش با سید روحالله خمینی، از تصمیم خود در تشکیل «حزب اسلامی تونس» خبر داد.
به تونزدیکترازتست ازدوران چه میپرسی میان کاروانی و ره از گم گشتگان جویی
احمد الابراهیمی در سپتامبر ۱۹۶۱ از زندان فرانسه آزاد و به تونس و از آنجا به مغرب و بعد هم برای برخی معالجات پزشکی به نیویورک رفت. او سپس به دیدار خانواده اش در قاهره که از سال ۱۹۵۲ آنها را ندیده بود رفت و در ژوئیه ۱۹۶۲ به الجزایر برگشت و فعالیتهایش را با تشکیل یک کمیته کوچک سه نفره جهت ادامه ارتباط با سایر بخشهای جبهه آزادیبخش ادامه داد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به تون، لوکوموتیو مسکو، گراسهاپر زوریخ، لیتون اورینت، آریس سالونیک، و هال سیتی اشاره کرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به تونی اردمان، وقتی شب بر بخارست سایه میاندازد یا متابولیسم و بخارست بیوقفه اشاره کرد.
خانواده احمد التلیلی کشاورز و مذهبی بودند که فرزندانشان را از سنین کودکی برای حفظ قرآن و آموزش اصول نویسندگی و ادبیات عربی به مکتب میفرستادند. احمد دوران ابتدایی را در یک مدرسه فرانسوی (در زادگاهش) و دبیرستان را در مدرسه صادقیه به همراه تعدادی از دوستانش که بعدها از مقامات تونس شدند گذراند. او بعدها به الجزایر رفت و ابتدا به تجارت و سپس به نویسندگی پرداخت و همزمان به حزب مردم الجزایر پیوست. بعد از چند سال مجدداً به تونس برگشت و چند سال به شغل معلمی در مدارس پرداخت و سپس به عنوان کارمند در اداره پست مشغول به کار شد.