تق

معنی کلمه تق در فرهنگ معین

(تَ یا تِ قّ ) (ص . ) صدایی که از شکستن چیزی یا برخورد دو جسم سخت یا افتادن جسمی به وجود می آید. ، ~و لق الف - نیمه تعطیل . ب - زهوار دررفته ، فرسوده . ، ~ ِ ~چیزی درآمدن الف - صدای چیزی درآمدن . ب - افشا شدن امری نهانی .

معنی کلمه تق در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَقِ: نگه داری(جزمش به دلیل شرط شدن برای جمله بعدی است)
ریشه کلمه:
وقی (۲۵۸ بار)

معنی کلمه تق در ویکی واژه

صدایی که از شکستن چیزی یا برخورد دو جسم سخت یا افتادن جسمی به وجود می‌آید. ؛ ~و لق الف - نیمه تعطیل. ب - زهوار دررفته، فرسوده. ؛ ~ ِ ~چیزی درآمدن الف - صدای چیزی درآمدن. ب - افشا شدن امری نهانی.

جملاتی از کاربرد کلمه تق

نیز اول است، اگر و تنها اگر باقی‌مانده تقسیم
علم از سامان، حفظِ زندگی است علم از اسباب، تقویمِ خودی است
ماده ی ۳۰۰۰ متر ( ۱۵ دور )، ۵۰۰۰ متر ( ۲۵ دور )، ۱۰۰۰۰ متر ( ۵۰ دور ) از ماده های استقامتی این رشته اند که در پیست استاندارد اسکیت برگزار می شوند.
نه یک سؤال تو آید در انتقام درست نه یک جواب تو آید در احتشام سقیم
خالی از علم و حکمت و توحید کافر محض گشته بر تقلید
داشتم عزم سفر چون ماه بهر اجتماع ناگه از یک ماهه ره خورشیدم استقبال کرد
که نماز نشسته را نیمی مزد استاده است تقسیمی
آلام اگر تقویت از مهر تو جویند تا حشر همه رامش جان خیزد از آلام
قومی گفتند: این در نماز آمده، که مسلمانان در نماز پس رسول خدای با وی قرآن میخواندند بآواز. رسول خدا گفته بود ایشان را: «لا تنازعونی فی القرآن فاذا قرأت فأنصتوا»، و فی روایة: فلا تقرؤا خلفی الا بأم القرآن، و قومی گویند: این در خطبه است. این قرآن خواندن اندر خطبه خواهد، و از بهر آن خطبه را قرآن خواند که خطبه بی‌چیزی از قرآن نه روا است، مردمان را باستماع خطبه فرمود و بخاموشی. و درست است خبر از مصطفی (ص) که گفت: «من قال لصاحبه و الامام یخطب یوم الجمعة انصت فقد لغا».
تقدیر و ارادت به مرادت خیزند جان ها ز عدم به اعتمادت خیزند
دیانت بابی، به عنوان دینی مستقل از دیگر ادیان الهی دارای نماز مخصوص به خود است، این نماز، نمازی ۱۹ رکعتی می‌باشد که بر هر فرد بابیِ بالغ فرض واجب بوده‌است که آن را ادا کند.)
که چون وحی منزل است زکشی و متقنی
گر عاشقی بعقل و بتقلید واممان در راه عشق همچو اسیری بجان بکوش
این مطالعه نشان می‌دهد که از حدود ۱۵۰۰ پس از میلاد، بخش عمده‌ای از سهم ژنتیکی آسیایی به منابع عربی منتقل شد.