بهجت. [ ب َ ج َ ] ( ع اِمص )شادمانی و تازگی. ( غیاث ) ( آنندراج ). سرور و شادی و شادمانی. ( ناظم الاطباء ) : آن ولایات دیگر بار ببهجت ملک و روای سلطنت او آراسته گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ تهران ص 301 ). || ( مص ) شادمان شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بهجة شود. || ( اِمص ) زیبایی و خوبی. ( غیاث ) ( آنندراج ). خوبی دیدار. زیبایی. ( فرهنگ فارسی معین ) : یکی از متعلمان کمال بهجتی داشت و طیب لهجتی. ( گلستان ). آفتاب رحمت قمرسریر کیوان منزلت مشتری خمیر ناهیدبهجت. ( حبیب السیر ). || شوق. ( ناظم الاطباء ). - پربهجت ؛ با شادمانی زیاد و سرور بسیار. ( از ناظم الاطباء ). بهجة. [ ب َ ج َ ]( ع مص ) شاد شدن. ( دهار ). شادمان شدن. ( منتهی الارب ) ( المصادر زوزنی ). بهج. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بهجت و بهج شود. || خوب و نیکو گردیدن . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) حسن و خوبی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ):... و انزل لکم من السماء ماء فانبتنا به حدائق ذات بهجة... ( قرآن 60/27 ).
معنی کلمه بهجت در فرهنگ معین
(بِ یا بَ جَ ) [ ع . بهجة ] ۱ - (مص ل . ) شادمان شدن . ۲ - (اِمص . ) زیبایی . ۳ - سرور، شادی .
شادمانی، سرور، خرمی وشادابی، خوبی وتازگی ۱ - شادمان شدن . ۲ - خوبی دیدار زیبایی . ۳ - سرور شادی شادمانی.
معنی کلمه بهجت در فرهنگ اسم ها
اسم: بهجت (دختر) (عربی) (تلفظ: be (a) hjat) (فارسی: بهجت) (انگلیسی: behjat) معنی: شوق، شادمانی، زیبایی، رونق، تازگی، خوشرنگی، نشاط
معنی کلمه بهجت در دانشنامه آزاد فارسی
بهجت اصطلاح فلسفی(به معنیشادمانی و نیکبختی، شادی و سرور مادی(. اشخاص بلندهمت شادی دیگران و شادی غیرمادی را بر نشاط مادی ترجیح می دهند. این واژه در اصطلاح عرفانی در ظهور حضرت ذات در مراتب اسماء اعتبار می گیرد؛ چرا که ابتهاج ذات بر ذات بالذات منجر به حرکت حُبیّه و درنتیجه موجب فیض اقدس و مقدّس می گردد.
معنی کلمه بهجت در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بهجت (ابهام زدایی). بهجت ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • محمد تقی بهجت، از عرفای بزرگ و مراجع بزرگ معاصر• میرزا ایوب بهجت، شاعر فارسی سرای و خوشنویس تاجیک اواخر سده دوازدهم• بهجت مصطفی افندی، دانشمند و پزشک عثمانی• بهلول بهجت افندی، فقیه، مورخ و فیلسوف قرن سیزدهم و چهاردهم ...
معنی کلمه بهجت در ویکی واژه
بهجة شادمان شدن. زیبایی. سرور، شادی.
جملاتی از کاربرد کلمه بهجت
شنبه ۱۴ خرداد، کارگری بنام مجید بهجت نژاد، متأهل و پدر ۳ فرزند به دلیل مشکلات معیشتی دست به خودسوزی زد. او پس از خودسوزی در بیمارستان یاسوج به کما رفته و جان خود را از دست داد.
جوانی دیدم بلند قد ملیح خد، لطیف لهجت، ظریف بهجت، قایم در میان دوصف، نیزه خطی بکف و تیغ هندی بکتف، ندا میداد و بزبان فصیح می گفت:
گوس دعوت گو بزن هاروت که بینم در دلش بهجتی از مقدم موسی عمران آمده
لیکن مرا فرما کمک در ساز بهجت یک بیک اکنون که از دور فلک بگذشت صیف و شد شتا
از بار بد بهجت بر بزم تو تحسین باد نزد حشمت پرویز از خیل مساکین باد
قطعه شعر زیبایی از استاد محمّد حسین بهجت تبریزی شهریار در رثای همسر مرحومه اش عزیزه خانم که در سنین جوانی بر اثر سکته ی قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت و در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند کاشباح نور و علم چه قوم است ای خدا
او سرانجام در ۲۲ آبان ۱۳۷۵، در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت و پس از تشییع و اقامه نماز توسط محمدتقی بهجت، در مسجد بالاسر در آرامگاه فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.
شغل او بهجت و سرور بود کارش ارشاد یا حضور بود
محمود امجد: «ایشان از مفاخر عصر ما هستند، کسانی که کم و بیش با ایشان آشنایی دارند میدانند که در یک اوج بالایی از علم و معنویت قرار دارند… بنده معتقدم آقای بهجت در علم و معنویت نظیر ندارد. به تعبیر دیگر: ایشان فرشته روی زمین هستند.»
در فضای بهجت و نور و صفا در سرای رحمت خاص خدا
سید محمدحسین طباطبایی: «ایشان (بهجت) عبد صالح است.»
ناطقنوری از دادن نسبتهای نامانوس و ماورایی به رهبر ایران انتقاد کردهاست. او هم چنین از نسبتهایی که به محمدتقی بهجت فومنی داده میشود انتقاد کرد و گفت «امروزه ائمه در کنار مردم نیستند ولی ببینید دربارهٔ بعضی از علما چقدر غلو میکنند؛ مثلاً یک روحانی یا منبری در یک سخنرانی حرفهایی میزند دربارهٔ یک آقایی که از دنیا رفته و نمیشود راست و دروغ آن حرفها را از او پرسید. بعضی چنان کشف و کراماتی برای اینها قائل میشوند که نه با عقل جور در میآید نه با شرع.» در پی این صحبتها و در حین سخنرانی او در حرم علی بن موسیالرضا به مناسبت شب قدر عدهای اخلال کردند.
أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ الآیة، از روی فهم بر لسان معرفت روندگان را در این آیات اشاراتست: گفتند زمین و تربت اشارتست بنفس آدمی که وی را از آن آفریدند، و آسمان برفعت اشارتست بعقل شریف رفیع که از آن رفیعتر و شریفتر هیچ خصلت نیست و آب که سبب حیاة است و بوی نشو حیوانات و نباتست مثل علم مکتسب است چنان که آب زندگی هر چیز و هر کس را مدد میدهد علم زندگی دل را مدد میدهد و حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ اشارتست باعمال پسندیده و طاعات آراسته چنان که بواسطه آب باغ و بوستان و انواع درختان و ثمرات الوان از آب روان آراسته شود و زینت و بهجت از آن گیرد همچنین اعمال و طاعات بندگان بمقتضی علم و وساطت عقل حاصل میآید تا آراسته دین میشود و بسعادت ابد میرسد.
محمدتقی بهجت نیز بهائیان را نجس اعلام کرده و هرگونه ازدواج و معاشرت و معامله با آنها را مطلقاً حرام میداند.
دوم: توقع ثواب و رحمت، و امید وصول به درجات رفیعه در خانه آخرت و این صبر طایفه زهاد و پرهیزکاران است و اشاره به این صبر است که فرموده اند: «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب» خلاصه معنی آنکه «اجر صبرکنندگان، بی حساب به ایشان عطا کرده می شود» سوم: بهجت و لذت یافتن به آنچه از جانب خدا وارد می شود، زیرا هر چه از دوست می رسد مطلوب است و دوست، مشتاق التفات دوست است، و از آن لذت می یابد و اگر چه به امتحان کردن به بلا و ستم باشد.
حائری شیرازی تحصیلات کلاسیک خود را تا دیپلم ریاضی، در شیراز گذراند. در این دوران بود که با محمد اسماعیل دولابی آشنا شد و در زمره خواص او درآمد. خود او نوع ارتباطش به دولابی را دوستی توصیف و بهجت را استاد معرفی میکند.
محمدتقی بهجت در ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۹۲ سالگی به علت ایست قلبی درگذشت. جسد وی پس از تشییع و اقامه نماز بر آن توسط عبدالله جوادی آملی در حرم فاطمه معصومه (در مسجد بالاسر) دفن شد.
ابوالقاسم خان در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در فارسان بختیاری زاده شد. وی فرزند لطفعلی خان امیر مفخم بختیاری و نوه پسری امامقلی خان حاجی ایلخانی و مادرش بهجت السلطنه دختر عبدالله میرزا حشمت الدوله نوهٔ عباس میرزا قاجار بود، که از ملاک روستاهای کمره و خمین بشمار میآمد. ابوالقاسم خان چند سالی در تهران به تحصیل پرداخت، در سن ۱۴ سالگی برای ادامه تحصیل، عازم لندن شد. وی ۵ سال در انگلستان در رشته برق و الکترونیک، به تحصیل پرداخت. وی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران با بیبی عظیمه بختیار، دختر نصیر خان سردار جنگ ازدواج کرد.
پس از تبعید امام به عراق، روزهای سختی بر استاد بهجتی گذشت. تنها درسی که در این ایّام شرکت میکرد، جلسات شوقانگیز سیدمحمد محقق داماد بود. استاد بهجتی در سال ۱۳۵۰ به علت فشار شدید رژیم ستمشاهی بر حوزهٔ علمیّه مخصوصاً حوزهٔ بزرگ قم و مضایق تحصیل و تدریس علما و سایر مشکلات زندگی به تهران هجرت کرد.