تعییر. [ ت َع ْ ] ( ع مص ) سرزنش کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( مجمل اللغة ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) : و تلک فضیلة فیها تأس تبعد عنک تعییر العدات.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 192 ).و به زبان تعییر این شکایت تقریر کردن گرفت. ( سندبادنامه ص 91 ). || عیبناک ساختن کار کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تقبیح کردن و منسوب کردن کسی را به عار. ( از اقرب الموارد ). لاتقل عیر بالامر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || جداجدا سنجیدن هر یک درم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || چغزلاوه برآوردن آب. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه تعییر در فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) سرزنش کردن .
معنی کلمه تعییر در فرهنگ عمید
سرزنش کردن کسی برای عیب وننگی که دارد، نکوهش کردن.
معنی کلمه تعییر در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) سززنش کردن . ۲ - ( اسم ) سرزنش . جمع : تعییرات .
معنی کلمه تعییر در ویکی واژه
سرزنش کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تعییر
«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی وَ هارُونَ الْفُرْقانَ» یعنی الکتاب المفرق بین الحق الباطل و هو الترویة، و قال ابن زید الفرقان، النصر علی الاعداء. کما قال: «وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ» یعنی یوم بدر. و لانّه قال: «وَ ضِیاءً» ادخل الواو فیه ای آتینا موسی و هارون النصر و الضّیاء، و هو التوریة، و من قال المراد بالفرقان التوریة، قال الواو فی قوله «وَ ضِیاءً» زائدة معجمة، معناه آتینا هما التوریة ضیاء، و قیل هو صفة اخری للتوریة، مثل قوله فی سورة المائدة فی صفة الانجیل: «فِیهِ هُدیً وَ نُورٌ وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ» خصّ المؤمنین بالذکر لانّهم هم المنتفعون به و المتبعون له، ثمّ فسّر فقال: «الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ» ای یخافونه و لم یروه بعد، و قیل یخشون ربّهم ای یطیعونه فی خلواتهم مستترین عن اعین الخلق. «وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ» ای من القیامة. «مُشْفِقُونَ» خائفون. «وَ هذا» یعنی القرآن «ذِکْرٌ مُبارَکٌ» کثیر الخیر دائم النفع یتبرک به و یطلب منه الخیر، «أَنْزَلْناهُ» علی محمّد «أَ فَأَنْتُمْ» یا اهل مکّة، «لَهُ مُنْکِرُونَ» جاحدون؟ و هذا استفهام توبیخ و تعییر.
بسی به چهرهٔ رندان آستان مغان بود محال که تغییر یابد از تعییر
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کافران مصطفی (ص) را تعییر میکردند که: دین پدران بگذاشت، و بتان را بگذاشت و خوار کرد، و ما که این اصنام را میپرستیم بآن میپرستیم تا ما را با اللَّه نزدیک گرداند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی. رب العالمین گفت: یا محمد! ایشان را گوی که جز اللَّه را سزا نیست که پرستند، و جز او خداوند و معبود نیست. مرا نفرمودند که اینان پرست. اینان مخلوقاناند و عاجزان همچون شما.
تعییر میکنندم در عشق و می ندانند کابن یمین ندارد بر عاشقی ندامت
بتعییر دی گفت با من یکی که میزیستی از نصیحت گران
ور قصوری رفت در تعبیر من خرده گیران گو مکن تعییر من
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ الآیة... این آیت در شأن قومی آمد از یاران رسول خدا که در سفری بودند، در پسین روز محرم، روز سی ام رسیدند فرامردی از مشرکان، و گله گوسپند با وی و آن مشرک تنها و جای خالی، و آن مرد خویشتن را می ایمن شمرد که ماه حرام است ازین جوک مسلمانان لختی قصد کشتن آن مرد کردند و گفتند که مرد مشرک است، و در گوسپند رغبت کردند و گفتند مگر دوش ماه نو بوده است، و امروز صفر است، و لختی از مسلمانان گفتند نه! که ماه حرام است آن قوم که در گوسپند رغبت کردند، آن مشرک را بکشتند. اولیاء کشته برسول خدا آمدند و دعوی خون کردند، و تشنیع کردند که ماه حرام بود، رسول خدا دیت آن کشته باز پذیرفت، و این آیت آمد: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ... یعنی یسئلونک عن قتال فی الشهر الحرام، قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ ای عظیم العقوبة فیه. پیش از نزول این آیت در ماههای حرام هیچکس کشتن نکردی تعظیم آن را تا این واقعه بیفتاد و این قصه برفت، و مشرکان ملامت و تعییر در گرفتند که در ماه حرام کشتن چون کنند؟ و آزرم آن چرا بگذارند؟.
جمله در تعییر و توبیخ و ملام کاین چه بود ای روزها از تو به شام
گویند که عبد اللَّه جحش نامه نوشت بمؤمنان اهل مکه: اذا عیرکم المشرکون بالقتال فی الشهر الحرام فعیّروهم انتم بالکفر و اخراج رسول اللَّه و منعهم عن البیت. گفت چون کافران شما را تعییر کنند که در ماه حرام قتال کردید، شما ایشان را تعییر کنید که شما نیز کفر آورید، و رسول خدا و یاران را از مکه و مسجد حرام باز داشتید، پس این حکم خود منسوخ گشت بآیت سیف: قال اللَّه تعالی: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ای فی الحلّ و الحرم. اجماع مسلمانان امروز آنست که قتال با کافران در همه ماهها حلال آن و حرام آن رواست. پس این قوم که آن مشرک را کشته بودند گفتند یا رسول اللَّه چه بینی؟ اگر ما آن مرد مشرک را که در ماه حرام کشتیم ما را ثواب جهاد در سبیل خدای بود؟ این آیت آمد که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا میگوید ایشان که بگرویدند، و رسالت تو پذیرفتند، و پیغام ما بجان و دل باز گرفتند وَ الَّذِینَ هاجَرُوا و ایشان که خان و مان و اوطان خویش بدرود کردند، و از اسباب و علائق و از خویش و پیوند خود ببریدند و صحبت رسول و موافقت وی بر همه اختیار کردند، و بحکم این فرمان برفتند که «هاجروا تورثوا ابناءکم مجدا» وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ و از بهر خدا در راه خدا با اعداء دین بکوشیدند، و جان بذل و تن سبیل، و دل فدا، و بخوش دلی استقبال این فرمان شرع مقدس کرده، که «اغزوا بسم اللَّه و فی سبیل اللَّه، قاتلوا من کفر باللّه» و تسکین دل ایشان را و تحقیق امید ایشان را مصطفی علیه السلام میگوید: «من قاتل فی سبیل اللَّه فواق ناقة وجبت له الجنة، من أنفق نفقة فی سبیل اللَّه کتب له سبعمائة ضعف رباط، یوم فی سبیل اللَّه خیر من الدنیا و ما فیها.»