تجیر

معنی کلمه تجیر در لغت نامه دهخدا

تجیر. [ ت َ ] ( ع اِ ) ثفل که بفارسی کنجاره باشد، لغت عامی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ثجیر. رجوع به ثجیر و المعرب جوالیقی ص 93 شود.
تجیر. [ ت ِ ] ( اِ ) دیوار کرباسی خانه خانه دار.( ناظم الاطباء ). پرده کلفت کرباسی که عموماً در سفربا چادر استعمال میشود. مثال : من در سفر، جلوی چادرتجیر میکشیدم و یک حیاط درست میکردم. ( فرهنگ نظام ).پرده ضخیم که آویخته نیست و بر ستونهای چوبین استوار است. || پرده و حجاب. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تجیر در فرهنگ معین

(تَ ) (اِ. ) حصیر نیی که دور محوطه نصب کنند.

معنی کلمه تجیر در فرهنگ عمید

پردۀ بزرگ و ضخیم که در وسط حیاط یا اتاق برپا کنند تا قسمتی از آن از قسمت دیگر جدا شود.

معنی کلمه تجیر در فرهنگ فارسی

پرده بزرگ وضخیم که دروسطحیاطیااطاق برپاکنند
( اسم ) حصیرنیی که دور محوطه نصب کنند.
دیوار کرباسی خانه خانه دار . پرده کلفت کرباسی که عموما در سفر با چادر استعمال میشود . یا پرده حجاب .

معنی کلمه تجیر در ویکی واژه

حصیر نیی که دور محوطه نصب کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه تجیر

قوله: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ای استجیر و احترز باللّه الّذی هو بِرَبِّ النَّاسِ ای خالقهم و موجدهم.
ایاک نعبد است پس از آن فعل مستجیر مقصود از این سلوک بود جذبه مجیر
اعیان ظلم دست برآورده وز جهان مظلومکان بسایۀ جاه تو مستجیر
مستجیر درش دشمن و دوست مستجار مسلمان و کافر
فلک جایی که شخص او مجیر اهل عالم بود دریغا خواهرش در پیش دشمن، مستجیر آمد
گفتم گدای سائل و محتاج و مستجیر
عقل آید سوی حلمش مستجیر ساقیم تو بوده‌ای دستم بگیر
[۴] وثوقی، غ. ح؛ و ب. مستجیر، ۱۳۷۱. ماهیان آب شیرین، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، ۳۱۷ص.
و کنت تجیر من صرف اللّیالی‌ فعاد مطالبا لک بالتّرات‌
ثمّ قال: إِلَّا مَنْ تابَ من الشرک و الذنوب وَ آمَنَ باللّه و نبیّه محمد (ص) وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فی ایمانه. قال ابن عباس: قرأناها علی عهد النبی (ص) سنتین: وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ الآیة، ثمّ نزلت: إِلَّا مَنْ تابَ، فما رأیت النّبی (ص) فرح بشی‌ء قط، فرحه بها و فرحه به: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً الایة. و قیل نزلت هذه الآیة فی الوحشی قاتل حمزة: روی عطاء عن ابن عباس، قال: اتی وحشی النّبی (ص) فقال: أتیتک مستجیرا، فاجرنی حتی اسمع کلام اللَّه. فقال رسول (ص): «قد کنت احبّ ان اراک علی غیر جوار فامّا اذا اتیتنی مستجیرا فانت فی جواری.
شود ز فرط غنا مستجار هرچه غنیست هر آن گدا که به جود تو مستجیر آمد