بقرآن

معنی کلمه بقرآن در لغت نامه دهخدا

بقران. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بَقَرة. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

معنی کلمه بقرآن در فرهنگ فارسی

جمع بقره

معنی کلمه بقرآن در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] بقرآن. ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)قرء (۸۸ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه بقرآن

این آیت حجّت روشن است و دلیلی قاطع بر لفظیان که گویند: الفاظنا بالقرآن مخلوقة، و معلوم است که آن مستجیر که قرآن می‌شنید از لفظ رسول می‌شنید یا از لفظ صحابی و قرائت و لفظ وی سماع کرد و بجز از لفظ وی شنیدن سماع قرآن وی را ممکن نبودی، اگر آن لفظ و قرائت که می‌شنید مخلوق است پس حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ معنی ندارد، چون خدای سماع وی کلام خود را تحقیق کرد روشن شد و معلوم گشت که لفظ خواننده بقرآن مخلوق نیست.
هر سو که برد نفس ندا از چپ و از راست گر پشت بقرآن بکنی روی {سیاهی}
وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً گذار ایشان را که دین خویش ببازی گرفتند وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا و فرهیفته کرد ایشان را زندگانی این جهان وَ ذَکِّرْ بِهِ و پند ده بقرآن و در یاد ده أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ پیش از آنکه تن کافر را بسخت‌تر عذاب سپارند بآنچه کرد درین جهان لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ و او را نه فرود از خدای وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ نه یاری و نه شفیعی وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ و اگر تنی خویشتن باز خرید بهمه فدای لا یُؤْخَذْ مِنْها آن فدا ازو بنستانند أُولئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا ایشان آنند که ایشان را فرا دادند فرا سخت‌تر هلاکی و عذابی بِما کَسَبُوا بآنچه میکردند لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ ایشان را است شرابی از آب گرم وَ عَذابٌ أَلِیمٌ و عذابی دردنمای بِما کانُوا یَکْفُرُونَ (۷۰) بآنچه می کافر شوند.
نه حق گفته است والسارق بقرآن بخوان اینجایگه میدان تو برهان
آتش از شعر عراقی در دلش در نمی سازد بقرآن محفلش
سوره و الشمس و واللیلی بقرآن خوانده ای بر رخ و زلف تو ایزد میخورد آنجا قسم
«بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» رب العزة سوگند یاد میکند بصاد و بقرآن که این قوم تو نگرویدند بتو و نه چنانست که ایشان گفتند که تو دروغ زنی و سخن دروغ آوردی، بلکه ایشان در ستیزاند و در عداوت ظاهر و از راه صواب برگشته و از حقّ روی گردانیده. «فِی عِزَّةٍ» ای فی انفة من الانقیاد للحقّ و فی تکبّر عن قبول الحقّ، «وَ شِقاقٍ» ای خلاف و عداوة، و منه قیل للعصیان: شقّ العصا.
هرکه با انسان نشست انسان شود او بقرآن آیت رحمن شود
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا چون بایشان آمد فرستاده راست‌گوی با پیغام راست از نزدیک ما قالُوا لَوْ لا أُوتِیَ مِثْلَ ما أُوتِیَ مُوسی‌ گفتند چرا نامه‌ای نه چنان دادند که موسی را دادند أَ وَ لَمْ یَکْفُرُوا بِما أُوتِیَ مُوسی‌ مِنْ قَبْلُ آن قوم که موسی تورات بیک بار بایشان آورد کافر شدند بآن؟ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا گفتند دو جادوی‌اند هم‌پشت شده وَ قالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کافِرُونَ (۴۸) گفتند ما هم بتورات موسی کافریم هم بقرآن محمد (ص) قُلْ گوی فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ شما نامه‌ای بیارید از نزدیک اللَّه هُوَ أَهْدی‌ مِنْهُما راست‌تر و راه‌نماینده‌تر از قرآن و تورات أَتَّبِعْهُ تا من بر پی آن ایستم إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۴۹) اگر می‌راست گوئید.
قوله تعالی: ق اقوال مفسران مختلف است در معنی ق ابن عباس گفت: نامی است از نامهای اللَّه. سوگند بآن یاد کرده چنانک بقرآن یاد کرده.