ریسه

ریسه

معنی کلمه ریسه در لغت نامه دهخدا

ریسه. [ س َ / س ِ ] ( اِ ) رشته که در آن عده ای از چیزی بند کرده باشند. مرسله از جوز و انجیر و جوزآکند و مانند آن : کَلْوَند؛ یک ریسه انجیر. کلونده ؛ یک ریسه جوزقند. ( یادداشت مؤلف ).
- بادریسه ؛ بادریس. فلکه گلوی دوک :
گر کونت از نخست چنان بادریسه بود
آن بادریسه اکنون چون دیگ ریسه شد.لبیبی.رجوع به بادریس شود.
- دوک ریسه ؛ آن دوک که بدان ریسمان خیمه وجز آن تابند. ( آنندراج ). رجوع به مدخل دوک ریسه شود.
- ریسه رفتن دل ؛ نوعی از حالت در شکم شبیه به گرسنگی. حالی شبیه به گرسنگی در معده پدید آمدن. یا خود همان حال گرسنگی است : دلم ریسه می رود. پیدا آمدن حالتی در معده مانند کسی که گرسنه است یا کرم در معده دارد و یا ترشی بسیار خورده. ( یادداشت مؤلف ).
- ریسه سازی ؛ ( اصطلاح گچ بری ) روی هم قرار دادن آجرها یا خشتها بطور ساده. مقابل بافتن.
|| شوربای غلیظ که به بالای شله پولاو و کشکک و امثال آن ریزند. ( یادداشت مؤلف ). || هریسه. حلیم. صاحب برهان این دو معنی را به کلمه ریس داده است ، لیکن از بیت لبیبی [ ذیل ماده قبل ] معلوم است که ریسه است ، ریس و ریسه هردو به معنی هریسه آمده است. ( یادداشت مؤلف ).
ریسه. [ س َ ] ( اِخ ) دهی از بخش شهربابک شهرستان یزد. دارای 748 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
ریسه. [ س ِ ] ( اِخ )دهی از بخش نطنز شهرستان کاشان. دارای 470 تن سکنه.آب آن از 4 رشته قنات و محصول عمده آنجا غلات ، حبوب ، میوه ، خربزه و هندوانه است. مردم برای تأمین معاش به تهران می روند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

معنی کلمه ریسه در فرهنگ معین

(س ) (اِمص . ) ۱ - تار، رشته . ۲ - پشت سر هم قرار گرفتن .
رفتن ( ~. رَ تَ ) (مص ل . ) (عا. ) از حال رفتن به سبب خنده بسیار.

معنی کلمه ریسه در فرهنگ عمید

۱. تار، رشته.
۲. (زیست شناسی ) رشته ای از یاخته های همانند، تارهای سلولی بسیار ظریفی که از اجتماع آن ها اندام برخی از گیاهان، مانند قارچ و جلبک تشکیل می شود.

معنی کلمه ریسه در فرهنگ فارسی

تار، رشته، رشتهای ازیاخته های همانند، تارها
۱ - رشته نوار . ۲ - پشت سر هم قرار گرفتن . ۳ - نوارهای بسیار باریک و دراز دستگاه رویش جلبکهاو قارچها که از توالی سلولهای ساده که ساختمان مشابهی دارند بوجود آمده است و آن در حقیقت دستگاه رویش گیاهان ریسه دار ( آلگها و قارچها ) میباشد .
ده از بخش نطنز شهرستان کاشان

معنی کلمه ریسه در فرهنگستان زبان و ادب

{run} [رمزشناسی] بیت های یکسان متوالی در یک دنبالۀ دودویی که با بیت های پیش و پس از خود متفاوت باشند
{run} [آمار] رخداد متوالی صفات یا کیفیاتی یکسان در یک سری از مشاهدات مربوط به این صفات یا کیفیات
{thallus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] دستگاه رویشی گیاهان پست که فاقد تمایز کامل بافتی است و در حد ابتدایی باقی مانده است
{thread} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. مجموعۀ پیام هایی دربارۀ یک موضوع که برای یک گروه تبادل نظر اینترنتی فرستاده شود 2. در برنامه نویسی، بخشی از یک برنامه که می تواند مستقل از دیگر بخش ها اجرا شود

معنی کلمه ریسه در دانشنامه عمومی

دستگاه رویشی گیاهان پست که فاقد تمایز کامل بافتی است و در حد ابتدایی باقی مانده است را ریسه ( thallus ) می نامند. بافت های ارگانیسم هایی چون جلبک، قارچ، برخی جگرواشان، گلسنگ ها و کپک مخاطی پلاسمودیومی از این گونه هستند. بسیاری از این سازواره ها پیش از این در زمره ریسه داران thallophytes دسته بندی می شدند.
این نوع از ریسه، بعد از تشکیل میخ رخنه و نفوذ به بافت ریشه توسط قارچ، تولید می شوند. معمولاً دارای رشد محدودی هستند که پس از تشکیل به صورت بین سلولی و درون سلولی در داخل بافت ریشه رشد می کنند.
این نوع از ریسه ها از نظر ریخت شناسی و عملکرد متنوع هستند و شامل ریسه های کلنیزه کننده، جذب کننده مواد غذایی و تولیدکننده هاگ هستند. یکی از عملکردهای اساسی آنها کلنیزه نمودن سایر بخش های یک ریشه، ریشه های گیاهان یک گونه و گیاهان گونه های دیگر در خاک است.

معنی کلمه ریسه در دانشنامه آزاد فارسی

ریسِه (thallus)
پیکری گیاهی که به برگ، ساقه، و ریشۀ حقیقی تقسیم نشده باشد. ریسه غالباً نازک و مسطح است؛ مانند علف دریایی، گل سنگ، یا جگرواش، و دورۀ گامتوفیت(پیش ریسه یا پروتال) سرخس. برخی از گیاهان (نهان دانگان)، که برای زندگی در محیط آبی سازگار شده اند، دارای پیکر بسیار ساده ای اند که آن نیز به ریسه معروف است. عدسک آبیLemna از آن جمله است.

معنی کلمه ریسه در ویکی واژه

(عا.)
از حال رفتن به سبب خنده بسیار.
تار، رشته.
پشت سر هم قرار گرفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه ریسه

کلام هر قوم‌، انگاره سرایر اوست اگر فریسهٔ کبر است یا شکار ریاست
مولر-اشتاخ افزون بر اینها به تاریخ ریاضیات در آلمان پرداخته است و برای نمونه پژوهشی درباره ریاضیدان یهودی آلمانی، اتو توپلیتس با نام «اتو توپلیتس: جبردان ماتریسهای نامتناهی» به چاپ رسانده است.
اگرت خواب نگیرد ز بهر چاشت شبی که در تنور نهندت هریسه یا عدسی
الگوریتم نانوایی لمپورت یکی از چندین الگوریتم کامپیوتری است که با استفاده از انحصار متقابل، از ورود ریسه‌های هم‌زمان به بخش‌های بحرانی کد و در نتیجه خرابی داده، جلوگیری می‌کند.
۱- خودش را به وضعیتی تغییر می‌دهد که بزرگترین ریسه نیست
فریسه بلرزد به خود زان نگاه خروشان و جوشان شود بی گناه
نه یمورطه گورمیشم نه ات نه حلوا نه پلو نه هریسه یمیشم نه قیقناق ای آفتاب
شاخه‌های گوناگون مارکسیسم لیبرترین معمولاً از آثار متاخر مارکس و انگلس خصوصاً گروندریسه و جنگ داخلی در فرانسه تأثیر پذیرفته‌اند. آن‌ها به باور مارکسیستی بر توانایی طبقهٔ کارگر برای شکل‌دادن به سرنوشت خود بدون نیاز به یک حزب یا دولت انقلابی تأکید می‌کنند. از جمله شاخه‌های مارکسیسم لیبرترین می‌توان به خودمختارگرایی، کمونیسم شورایی، کمونیسم چپ، لتریسم، موقعیت‌گرایی و ورکریسم اشاره کرد.
و اندر غرایب اخبار است که رسول (ص) گفت که اندر خود ضعف شهوتی دیدم. جبرئیل (ع) مرا هریسه ای فرمود و سبب آن بود که وی نه زن داشت و ایشان بر همه عالم حرام شده بودند و امید ایشان از همه گسسته بود.
ابرهای سیروس یا پرسان به شکل رشته‌های ظریف سفید یا تکه‌ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جداازهم هستند. این ابر جلوه‌ای ریسه‌دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد.
در سراغ هلیم، دیوانه به چراغ هریسه پروانه
نوبل همچنین نمایش نامه‌ای به نام «نمسیس» را در قالب نثر به رشته تحریر درآورد که یک تراژدی چهار شخصیتی دربارهٔ نجیب‌زاده‌ای ایتالیایی به نام «بیاتریسه سنسی» است. این نثر که تا حدودی بر گرفته از درام سنسی اثر پرسی بیش شلی است، در سال‌های آخر عمر نوبل به چاپ رسید. به جز سه نسخه، تمامی نسخ دیگر این کتاب به اتهام توهین به مقدسات بلافاصله بعد از فوت وی نابود گردید. یکی از سه نسخهٔ بجا مانده که به دو زبان سوئدی و اسپرانتو است، اولین بار در سال ۲۰۰۳ در سوئد به چاپ رسید.
پیاده‌سازی الگوی یگانه در برنامه‌هایی که قابلیت چند ریسه‌ای دارند نیازمند دقت بیشتری است. اگر دو ریسه همزمان وارد متد مربوط به درخواست شیء یگانه شوند و شیء یگانه هنوز ایجاد نشده باشد، تنها یکی از آن دو ریسه باید شیء را ایجاد کند. راه حل این مسئله استفاده از انحصار متقابل در هنگام ایجاد شیء یگانه است.
ای در قمار چرخ مسخر به دست خون از چرخ بادریسه سراسیمه سرتری
فری‌بی‌اس‌دی از روش صف چندگانه فیدبک با اولویتهایی بین ۰ تا ۲۵۵ استفاده می‌کند. اولویت‌های ۰ تا ۶۳ برای وقفه‌ها رزرو شده‌اند. ۶۴ تا ۱۲۷ برای نیمه بالایی هسته، ۱۲۸ تا ۱۵۹ برای ریسه‌های بی‌درنگ کاربر، ۱۶۰ تا ۲۲۳ برای ریسه‌های اشتراک زمانی کاربر، ۲۲۴ تا ۲۵۵ هم برای ریسه‌های بیکار کاربر رزرو شده‌اند. مشابه لینوکس، فری‌بی‌اس‌دی هم یک صف فعال دارد، اما فری‌بی‌اس‌دی علاوه بر این صف، یک صف بیکار هم دارد.
سرگشته کرد چرخم چون بادریسه فریاد ازین فسونگر زن فعل سبز چادر
هریک ز نان شاعری اندوختند مال مسعود شد فریسهٔ حبس اندر این میان
پدر او از اهل مرو بود. زادگاه خود ابن قتیبه بغداد یا کوفه می‌باشد. وی در جوانی در بغداد به آموختن پرداخت و سپس از سوی عبیدالله بن خاقان -وزیر متوکل- به قضاوت دینور فرستاده‌شد و سال‌ها در این مقام در این شهر به قضاوت پرداخت و از این رو شهرت دینوری یافت. در میانسالی به بغداد بازگشت و تا پایان زندگی به آموزش نحو به شاگردان پرداخت. مرگ او به دلیل بیماری بر اثر خوردن هریسه رخ‌داد.
در علوم رایانه، به یک الگوریتم غیرمسدودکننده می‌گویند اگر از کار افتادن یا توقف هر ریسه (رایانه) باعث از کار افتادن یا توقف یک ریسه‌ی دیگر نشود. برای بعضی عملیات‌ها، این الگوریتم‌ها جایگزین مناسبی برای پیاده‌سازی‌های مسدودکنندهی رایج هستند. اگر یک الگوریتم غیرمسدودکننده پیشروی در سطح سیستم را تضمین کند، به آن «بدون قفل» یا «آزاد از قفل» می‌گویند. اگر یک الگوریتم غیرمسدودکننده پیشروی در سطح ریسه را هم تضمین کند، به آن «بدون انتظار» یا «آزاد از انتظار» می‌گویند.
ز چوبها که همی خورد شب هریسه به دیگ فغان فتاد به روغن که این چه بیدادست