خداپرستی. [ خ ُ پ َ رَ ]( حامص مرکب ) عمل پرستیدن خدا. حالت پرستیدن خدا. حالت اعتقاد خدا ( یادداشت بخط مؤلف ). تدین. دینداری. ( ناظم الاطباء ) : در همه حالها راستی و یکدلی و خداپرستی خویش اظهار کرده است. ( تاریخ بیهقی ). در پرستشگهی گرفته قرار نیستم جز خداپرستی کار.نظامی.
معنی کلمه خداپرستی در فرهنگ عمید
عبادت و پرستش خدا، توحید.
معنی کلمه خداپرستی در فرهنگ فارسی
عمل خداپرست عبادت حق تعالی .
جملاتی از کاربرد کلمه خداپرستی
هنگام دادن جان هر چند العطش کرد یک تن خداپرستی فریادرسنبودش
سر برهمن ندارد، دل بی وفاش نازم صنمی که برد از دل هوس خداپرستی
خداپرستی دانی چه باشد آنکه کسی نتابد ایچ رخ از سوی حق بسوی دیگر
از نظر دینی، اسماعیل نوریعلا یک مسلمان شیعه و بسیار باورمند است. چنانچه در نوشتاری خداپرستی را امری ژنتیکی میخواند و مینویسد:
دنیی بیفکن ار طلبی عقبی نیز ار خداپرستی عقبی را
دوستی خالق سعادت ازلی و ابدی است و دوستی مخلوق وبال نقدی در یک دل چون بهم آیند؟ «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ» خویشتن پرستی و خداپرستی یکدیگر را ضداند در یک نهاد چگونه مجتمع شوند؟
غزالی در این کتاب بدنبال ذکر کامل دلائل و مجادلات مفصلی که در کتابهای قبلی خود در ارتباط با رد نظریههای فلاسفه و باطنیه و دهریه نیست و آن دلائل و مباحث را بهطور مفصل در کتب قبلی مانند تهافت الفلاسفه و القسطاس المستقیم و المستظهری آورده است. در این کتاب که بیشتر لحن خطابی دارد به شرح احوال و سرگشتگی خود و حالات درونی خود که باعث تغییر رویه و درک وی از خداپرستی شد میپردازد.
ما طیّ بساط ملک هستی کردیم بی نقص خودی خداپرستی کردیم
نحمیا مانند عزرا، یک پشتیبان جدی خداپرستی بود، بدین جهت هنگام ورود، نه تنها از سوی مردمان مناطق همسایه، بلکه از سوی اکثریت جامعه یهودیها با سردی و خصومت روبرو شد. اورشلیم در آن هنگام از تاخت و تاز و تعدی همسایگان اطراف خود، آمونیها، عربها و اِدومیتها رنج میبرد. بدین ترتیب وظیفه پیش روی نحمیا، بسیار دشوار بود و عزرا از عهده این کار بر نیامده بود. با آنکه هر دوی این افراد دارای تعصب و شیفتگی بودند ولی نحمیا از ذکاوت برتری برخوردار بود و سیاستمداری بهتر بود.
ابراهیم بن محمّد لخمی قابوسی شهرتیافته به ابن دُنَینیر (۱۱۸۷–۱۲۲۹م) (نسب: ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بن علی بن هبةالله، لخمی قابوسی موصلی) شاعر و زندگینامهنویس عراقی بود. در خدمت امیر اسدالدین مهرانی بود و او را مدح نمود. در سال ۶۱۴ق به خدمت ملک عادل ایوبی درآمد. دیوان شعر او گردآمده شده. او را دارای باورهای نادرست وصف کردهاند که «الحاد و فسق» نامیده شده. در برگهای او سخنان در رد خداپرستی و ذم پادشاهان یافت شد، در سبیته، قلعهای نزدیک بانیاس به صلیب کشیده شد. الشهاب الناجم فی علم وضع التراجم، الفصول المترجمة عن علم حلّ الترجمه از آثار اوست.
زهد با عشق در نیامیزد بت پرستی خداپرستی نیست
قائل به خداپرستی من گردی چو من از خویش رستی
ما طی بساط ملک هستی کردیم بی نقض خودی خداپرستی کردیم
مگر میان شمایک خداپرستی نیست که بر من و سخنم هیچ اعتنا نکنید