هَلْعَلیَّ وَیْحَکُما اِنْعَشِقْتُ مِنْحَرَجٍ
یَا بَیْتَ عَاتِکَةَ الَّذِی اَتَعَزَّلُ حَذَرَ العِدَی وَ بِهِ الْفُؤَادُ مُوَآَّلُ
در دوران ولید بن عبدالملک، حَجّاج بن یوسُف — که به قساوَت علیه شیعه معروف بود — همچنان بهعنوان والیِ خلیفه حکم میراند. از قول محمد باقر آمدهاست که حجّاج شیعیان را به هر سوءظنی دستگیر میکرد و عرصه بر آنان چنان تنگ شده بود که اگر کسی را «زِندیق» یا «کافِر» میخواندند، برایش بهتر از آن بود که او را «شیعهٔ» علی بن ابیطالب بنامند. قتل سعید بن جُبَیْر، شخصیتِ معروف شیعی را مربوط به دوران ولید میدانند. در همین ایام بود که زینالعابدین هم از دنیا رفت و بدین ترتیب، ولید نخستین خلیفهٔ مصادف با امامت محمد باقر بود.
ابوعبدالله، محمد بن عمر مکّی شهرتیافته در مصر به ابن مُرَحَّل و در شام به ابن وکیل (۱۲۶۷م - ۱۳۱۷م) فقیه، دانشمند علوم عقلی، پزشک، ادیب و شاعر مصری بود.
عبیدالله بن عبدالله حَسکانی شناخته شده به حاکم حسکانی از دانشمندان مسلمان ایرانی در سده پنجم هجری قمری بود.
مِنهُ وَ سَاکِنُهُ بِاَکرمِ مَعطَفِ طَرَبا وَ مُنحَطٍّ عَلیهِ مُرَفرَفِ
کِتابٌ این نامهای است أُنْزِلَ إِلَیْکَ فرو فرستاده آمد بتو فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ مبادا که در دل تو گمانی بادا از آن لِتُنْذِرَ بِهِ تا بیم نمایی و آگاه کنی بآن وَ ذِکْری لِلْمُؤْمِنِینَ (۲) و یادگاری است گرویدگان را.
صوفی شهر بین که چون لقمهٔ شُبهه میخورد پاردُمَش دراز باد آن حَیَوانِ خوش علف
وَ قَدْ کَفَرُوا الواو للحال. ای و حالهم انّهم. کفروا. بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یعنی القرآن و الرسول. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ من مکة أَنْ تُؤْمِنُوا یعنی: لان تؤمنوا و بان تؤمنوا، کانّه قال: یفعلون ذلک لایمانکم باللّه.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ ایشان که گوساله را خدای گرفتند سَیَنالُهُمْ آری بایشان رسد غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ خشمی از خداوند ایشان وَ ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و خواری درین جهان وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ (۱۵۲) و همچنین پاداش دهیم نو آورندگان را در دین رسول پس مرگ او.
هذا کِتابُنا، این نامه ماست، یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ، گواهی میدهد بر شما بعدل و راستی، إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۹) ما نسخت میفرمودیم آن را که شما میکردید.
هُم یَفَظُونَ الجَارَ حَتَّی کَاَنَّمَا لِجَارِهِم فَوقَ السِّمَاکَینِ مَنزِلُ
وَالشَّمسِ وَ ضُحیها*وَاَلقَمَرِ اِذا تَلیها*وَالنَّهارِ اِذاجَلّیها*وَالَّلیلِ اِذایَغشیها*وَالسَّماءِوَما بَنیها*وَالاَرضِ وَما طَحیها*وَ نَفسٍ وَما سَوّیها*فَاَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقویها*قَد اَفلَحَ مَن زَکّیها*وَقَد خابَ مَن دَسّیها*
بهنوشتهٔ کُلِیْنی، صادق با ۶۵ سال عمر، طولانیترین زندگی را در میان امامان شیعه داشت. او تمام دورهٔ زندگیش را در مدینه گذراند و تنها برای حَجّ یا برخی الزامات سیاسی، سفرهای کوتاهی به مکّه یا عراق داشت. دوران زندگی صادق مصادف با ده تن از خلفای اموی به نامهای عبدُالْمَلِک بن مَروان، وَلید بن عبدالملک (ولید اول)، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدُالْعَزیز، یزید دوم، هُشام بن عبدالملک، ولید دوم، یزید سوم، ابراهیم بن ولید، مروان دوم و دو تن از خلفای عباسی به نامهای سَفّاح و منصور بود.
برخی احکامِ دینی نظیر شمولِ «حَیَّ عَلیٰ خَیْرِ الْعَمَل» بهعنوان بخشی از اذان، ممنوعیتِ مَسْح بر پاپوش و مشروعیتِ مُتْعه را به باقر نسبت میدهند.