غسل

معنی کلمه غسل در لغت نامه دهخدا

غسل. [ غ َ ] ( ع مص ) شستن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ). مطلق شستن هرچیز که باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تطهیر با آب و زایل کردن چرک و مانند آن با روان کردن آب بر آن. ( از اقرب الموارد ). || محو کردن و از میان بردن نوشته. ( دزی ج 2 ص 212 ). || غُسل الفرس ( مجهولاً )؛ خوی آوردن اسب. ( منتهی الارب ). عرق کردن اسب. ( از قطر المحیط ). || غسل کسی ؛ زدن پس دردناک گردیدن. ( منتهی الارب ). زدن کسی و به درد آوردن او را. ( اقرب الموارد ). || غسل با زن ؛ بسیار گائیدن. ( منتهی الارب ). بسیار جماع کردن با زن. ( از قطر المحیط ). || غسل فحل بر ناقه ؛ بسیار جستن گشن بر ناقه.( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ). || ( هذا ) لغسل رأسک ، اشاره به تحفه بودن چیزی است. شاهزادگان هندی وقتی پولی به عنوان تحفه به کسی میفرستادند پیغام میدادند که : ( هذا ) لغسل رأسک. ( دزی ج 2 ص 211 ).
غسل. [ غ َ ] ( اِ ) نام گلی است که آن را خطمی گویند، سرخ آتشی وسرخ نیم رنگ و سفید میباشد. ( برهان قاطع ). در فرهنگهای عربی و در ذیل قوامیس عرب دزی غِسل آمده است. و ظاهراً غَسل مأخوذ از عربی است. رجوع به غِسل شود.
غسل. [ غ َ س ِ ] ( ع ص )مردی که با زنش بسیار جماع کند. ( از تاج العروس ).
غسل.[ غ ِ ] ( ع اِ ) سرشستنی چون خطمی و گل و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنچه بدان سر شویند، چون خطمی وگل و مانند آن. ( از اقرب الموارد ). || خطمی. ( مهذب الاسماء ). در برهان قاطع به این معنی غَسل آمده است. رجوع به غَسل شود. || آب غُسل. ( منتهی الارب ). آبی که بدان شسته شود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ( ص ) گشنی که گشنی بسیار کندو باردار نسازد و مرد چنین . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نری که بر ماده بسیار جهد. یا نری که بر ماده بسیار جهد و باردار نسازد، همچنین است مرد. ( از قطر المحیط ). مردی که بسیار جماع کند، و یا مردی که بسیار جماع کند و باردار نسازد.
غسل. [ غ ِ س ِ ] ( ع اِ ) گل خطمی. ( فرهنگ شعوری ج 2 ورق 187 الف ). ظاهراً مصحف غِسل است. رجوع غِسل شود.
غسل. [ غ ُ ] ( ع مص ) تطهیر با آب و زایل کردن چرک و مانند آن با روان کردن آب بدان. و این کلمه مصدر است و بعضی آن را اسم مصدر از اغتسال دانسته اند. ( از اقرب الموارد ). روان شدن آب است به طور اطلاق. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). اغتسال. شستن. || در شرع به معنی روان شدن آب بر تمام بدن است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). شستن تمام تن. ( بحر الجواهر ). شست و شوی تمام بدن. ( غیاث اللغات ). شست و شو کردن تمام بدن و سر شستن ،و با لفظ زدن و برآمدن و کردن و دادن استعمال شود وپسین را ( غسل دادن را ) اکثر بر میت اطلاق کنند. ( از آنندراج ). شستن همه تن بدانسان که در شرع آمده است.شستن تمام بدن پس از نیت آن است. غسل به دو قسم ارتماسی و ترتیبی تقسیم میشود: غسل ارتماسی عبارت است : از فروبردن تمام بدن یکمرتبه در آب ، و غسل ترتیبی عبارت است از شستن اعضای بدن به تدریج ، بدان طریق که ابتداء سر و گردن و بعد نیمه راست بدن و سپس نیمه طرف چپ آن شسته شود. در هر دو قسم از غسل ارتماسی و ترتیبی نیت یعنی توجه به عمل و قصد تقرب به خدا لازم است و این معنی باید مقارن شروع به عمل انجام گیرد. غسل های واجب عبارتند از: غسل جنابت ، غسل حیض ، غسل استحاضه ، غسل نفاس ، غسل میت ، غسل مس میت. غسل دادن و همچنین کفن و دفن کردن میت بر هر کس واجب کفائی است.

معنی کلمه غسل در فرهنگ معین

(غُ سْ ) [ ع . ] (اِمص . ) ۱ - شستشو دادن با آب . ۲ - شستشوی تن طبق آیین شرع . ،~ ارتماسی فرو بردن تمام بدن یک مرتبه در آب . ،~ ترتیبی شستن اعضای بدن به تدریج . بدین طریق که ابتدا سر و گردن و بعد نیمة راست بدن و سپس نیمة چپ آن شسته شود.

معنی کلمه غسل در فرهنگ عمید

۱. (فقه ) شستشوی تمام بدن طبق دستور شرع، همراه با نیت و برای نزدیکی به خداوند.
۲. شستن و در آب فروبردن چیزی برای زایل ساختن نجاست یا چرک آن.
* غسل ارتماسی: [مقابلِ غسل ترتیبی] (فقه ) غسلی که در آن تمام بدن یک مرتبه در آب فرو برود.
* غسل ترتیبی: (فقه ) غسلی که در آن تمام بدن به صورت تدریجی و با شیوۀ خاصی (ابتدا سر و گردن، بعد طرف راست، و سپس طرف چپ بدن ) شسته می شود.
* غسل تعمید: در آیین مسیحیت، غسل دادن کودکان و کسانی که به دین مسیح می گروند با آیین مخصوص.
* غسل جنابت: (فقه ) غسلی که مردان پس از جُنُب شدن به جا می آورند.
* غسل حیض: (فقه ) غسلی که خانم ها پس از پاک شدن از حیض به جا می آورند.
* غسل دادن: (مصدر متعدی )
۱. (فقه ) غسلی که در آن بدن میت طبق دستور شرع، و با شیوۀ خاصی (ابتدا سر و گردن، بعد طرف راست، و سپس طرف چپ بدن ) شسته می شود، غسل میت.
۲. شستشو دادن، شستن.
* غسل کردن: (مصدر لازم )
۱. (فقه ) شستشوی تمام بدن طبق دستور شرع، همراه با نیت و برای نزدیکی به خداوند.
۲. (مصدر متعدی ) = * غسل دادن
* غسل مسّ میت: (فقه ) غسلی که به سبب تماس با میت واجب می شود.
* غسل میت: (فقه )
۱. = * غسل دادن
۲. (فقه ) [مجاز] = * غسل مسّ میت

معنی کلمه غسل در فرهنگ فارسی

شستن، شستشودادن، شستن ودر آب فروبردن چیزی برای زایل ساختن نجاست یاچرک آن
( اسم ) ۱ - تطهیر با آب زایل کردن چرک و مانند آن باروان کردن آن بر شئ ۲ - شستن همه تن طبق دستور شرع با نیت ( توجه به عمل و قصد قربت بخدا ) یا غسل ارتماسی . فرو بردن تمام بدن یک مرتبه در آب . یا غسل استحاضه . غسلی که زنان مستحاض کنند . یا غسل ترتیبی . شستن اعضای بدن بتدریج بدین طریق که ابتدا سر و گردن و بعد نیمه راست بدن سپس نیمه چپ آن شسته شود . یا غسل تعمید . غسل هر فرد مسیحی است که در آب مقدس و آن علامت طهارت و برائت از گناه است . یا غسل جنابت . غسل شخصی که جنب کند . یا غسل حیض . غسلی که زن حایض پس از پاک شدن از حیض به عمل آورد . یا غسل میت . غسلی که مرده را دهند پیش از دفن . یا غسل مس میت . غسلی که به سبب تماس با میت لازم آید . یا غسل نفاس . غسلی که زن نفسائ کند .
موضعی استبجانبراست سمیرائ کوهیست در طرف راست سمیرائ و در آنجا آبی است که آنرا غسله گویند

معنی کلمه غسل در دانشنامه آزاد فارسی

غُسل (ablution)
شست وشوی آیینی. برای مثال هندوان پیش از نیایش خود را، ترجیحاً در آب روان، می شویند و شست وشو در بعضی رودها، خاصه رود گنگ، را دارای محاسن معنوی می دانند. آیین های مسیحیت و شینتو معتقدند غسل موجب تطهیر می شود. برای مثال در اساطیر ژاپنی، ایزاناگی پس از دیدار از جهان مردگان خود را با شستن در رودی تطهیر می کند. در آیین شینتو، شست وشوی بدن پیش از نیایش، به قصد رفع آلودگی است نه تطهیر از گناهان. در اسلام، در موارد زیادی توصیه به غسل و شست وشوی کامل بدن شده است که برخی از آن ها واجب و بسیاری مستحب است. از غسل های واجب می توان به غسل جنابت ـ غسل بعد از احتلام و مقاربت ـ و غسل مسّ میّت اشاره کرد. تعداد غسل های واجب را شش و تعداد غسل های مستحب را بالغ بر ۴۰ دانسته اند. غسل در فقه اسلامی به دو نوع ارتماسی و ترتیبی تقسیم شده که در اوّلی همه بدن یک باره در داخل آب ـ مثلاً استخر ـ قرار می گیرد امّا در دوّمی، ابتدا سر و گردن سپس سمت راست و بعد از آن سمت چپ شسته می شود. از غسل های مستحبی معروف می توان غسل جمعه، غسل عیدین، غسل زیارت، و غسل توبه را نام برد.

معنی کلمه غسل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غسل یعنی شستن بدن به گونه ای خاص به قصد تقرب به خدا .غسل عبارت است از شستن تمامی بدن از سر تا پا با کیفیت تعیین شده از سوی شرع مقدس، به قصد امتثال . از احکام آن به تفصیل در باب طهارت سخن گفته اند.
غسل به لحاظ حکم تکلیفی به دو قسم واجب و مستحب تقسیم می شود که هر کدام انواعی دارد.
← غسلهای واجب
ایشان می فرماید: در غسل دستور به شستن تمام بدن داده شده، زیرا پست ترین حالت انسان و شدیدترین حالات وابستگی و بندگیش به امور شهوی حالت جماع و دیگر موجبات غسل از قبیل حیض و نفاس و استحاضه است .این مطلب فقط در مورد حالت جماع صادق است و در دیگر موجبات غسل از قبیل حیض نفاس و استحاضه و مس میت به هیچ وجه وابستگی انسان به دنیا بیش از دیگر حالات نیست، مثلا اگر بدن انسان با بدن مرده ای که سرد شده قبل از اینکه او را غسل دهند تماس پیدا کند، غسل بر او واجب می شود، آیا می توان گفت این شخص در آن حال اسیر شهوت بوده است؟در حالت جماع تمام بدن بطور کلّی و با تمام اجزاءش دخالت دارد، به همین خاطر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: در هر مویی جنابتی نهفته است.پس وقتی که تمام بدن انسان از مراتب عالی دور شده و در لذات پست دنیوی غرق شده باشد، شستن آن از مهمترین مطالب شرعی خواهد بود، زیرا با این طهارت بدن آمادگی حرکت در مسیر شریف الهی و صعود به قلّه رفیع عبادت را پیدا می کند و از حرکت در جهت حیوانیت روی گردانده دست از لذات دنیوی می شوید.ولی چون قسمت اعظم بهره های معنوی عبادت به قلب تعلّق می گیرد، در نظر عاقل، تطهیر قلب از رذایل حیوانی و توجه به دنیا که مانع رسیدن به فضایل انسانی می شود سزاوارتر از تطهیر اعضاء ظاهری است.
[ویکی شیعه] غُسل عملی عبادی در فقه اسلامی است به معنای شستن تمامی بدن از سر تا پا با کیفیتی خاص.
غسل بر دو نوع است: واجب و مستحب. غسل های واجب عبارت اند از غسل جِنابَت، غسل میّت، غسل مَسّ میّت و غسل های سه گانه بانوان (غسل حیض، نفاس و استحاضه). غسل های مستحبی فراوانی وجود دارد مانند غسل جمعه، غسل زیارت و غسل اعیاد سه گانهٔ فطر و قربان و غدیر.
همه غسل ها را می توان به دو صورت ترتیبی و ارتماسی انجام داد و بهتر است مقدار آب مصرف شده برای غسل ترتیبی بیش از سه لیتر نباشد. با غسل جنابت می توان نماز خواند و نیازی به وضو نیست؛ ولی در مورد سایر غسل ها اختلاف نظر وجود دارد.
[ویکی اهل البیت] «غسل یعنی شستن و در اصطلاح شرعی، شستن تمام بدن به نحو مخصوص و به قصد قربت است.»
تماس آب با پوست بدن نیز علاوه بر شستشو و نظافت، فواید زیادی دارد. از جمله این که تعادل از دست رفته بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک بدن را تجدید می کند. حضرت رضا علیه السلام درباره علّت تشریع غسل جنابت که یکی از اقسام غسل است می فرماید:
«إِنَّ الْجَنابَةَ خارِجَةٌ مِنْ کُلِّ جَسَدِهِ، فَلِذلِکَ وَجَبَ عَلَیْهِ تَطْهیرُ جَسَدِهِ کُلِّهِ»
آنچه موجب جنابت است از همه بدن خارج می شود، از این رو بر شخص جنب واجب است که همه بدن خود را تطهیر کند.
اولیای بزرگوار اسلام برای توجّه دادن پیروان خود به هر دو بُعد مادّی و معنوی غسل، خواندن این دعا را به هنگام غسل کردن توصیه فرموده اند:
«أَللَّهُمَّ طَهِّرْنی وَ طَهِّرْ لی قَلْبی » خداوندا! مرا پاک کن! دلم را هم برایم پاک فرما!
[ویکی الکتاب] معنی تَغْتَسِلُواْ: تا غسل کنید
تکرار در قرآن: ۴(بار)
(بر وزن فلس) شستن. در قاموس گوید: آن به فتح اول مصدر و به ضم آن اسم است (از اغتسال) در اقرب الموارد هر دو را مصدر خوانده و قول قاموس را به لفظ «قیل» آورده ایضاً در قاموس گفته گاهی مصدر آن به ضم اول آید. . روی‏ها و دست‏هایتان را تا مرفق‏ها بشوئید. اغتسال: شستن بدن «اغتسل الرجل: غسل بدنه» . و نه جنب تا غسل کنید مگر به صورت عبورکنندگان رجوع شود به «عبر». مغتسل: به صیغه مفعول محل شستشو ایضاً آبی که با آن شستشو کنند. . راه برو با پایت این آب شستشو است، خنک و خوردنی است می‏شود مغتسل را محل شستشو نیز گرفت رجوع شود به «ایوّب». غسلین: . در مجمع گفته: غسلین چرکی است که به وسیله سیلان از ابدان اهل آتش شسته و ریخته می‏شود. در اقرب الموارد گوید: یاء و نون برآن اضافه شده چنانکه در «عفرین» بقیه سخن در «ضریع». ناگفته نماند: ظاهراً غسلین عبارت اخرای غساله است که به معنی آب ریخته شده از محل شوئیده می‏باشد و آن یکبار بیشتر در قرآن مجید نیامده است.

معنی کلمه غسل در ویکی واژه

شستشو دادن با آب.
شستشوی تن طبق آیین شر
~ ارتماسی فرو بردن تمام بدن یک مرتبه در آب. ؛~ ترتیبی شستن اعضای بدن به تدری
بدین طریق که ابتدا سر و گردن و بعد نیمة راست بدن و سپس نیمة چپ آن شسته شود.

جملاتی از کاربرد کلمه غسل

دریای توبه کو که درین شام‌گاه عمر چون آفتاب، غسل به دریا برآورم
داد حق غسل و وضویم در هزاران بحر رحمت خواب غفلت آمد اندر چشم و باطل شد وضویم
غسل گاهم به آبادانی کرد کز گهر سرخ بود و از زر زرد
دیو شهوت به لب گزید انگشت ته کشید آب غسل در حمام
به جای غسل سرنعش شاه تشنه جگر هنوز تو سن اعدا بکار جولانست
تمام نیت غسل جماع‌کرده بدل به غسل توبه‌که ننهند پا در آن حمّام
هنگام غسل اگر به محیطت فرو برند قایل نمی شوی که نجاست در آب هست
ویحک نه هر شبانگه در آب گرم مغرب غسلش دهند و پوشند از حلهٔ مزعفر
و رسول (ص) را یک روز اندر راه چشم بر زنی افتاد نیکو. بازگشت و باز خانه شد و با اهل صحبت کرد. هم در حال غسل کرد و بیرون آمد و گفت، «هرکه را زنی پیش آید، شیطان حرکت شهوت کند با خانه شود و با اهل خویش صحبت کند که آنچه به اهل شماست همچنان است که با آن زن بیگانه».
در گذشته این مراسم برای نوزادانی که در فصل بهار متولد می‌شوند، در دهمین روز پس از تولد، در حمام عمومی محل، پس از غسل روز دهم انجام می‌شود. برای دیگر نوزادان که در سایر فصول سال به دنیا می‌آمدند، این مراسم در اولین بهار زندگی شان برگزار می‌شود.
۱۹ سال بعد در سال ۱۳۹۴ رسانه‌های عربستانی از دستگیری عامل انفجار «احمد المغسل». خبر دادند.
چو بآبی بسر ریزم از بهر غسل دلم را چو اعضای تن پاک کن