عاریه
معنی کلمه عاریه در فرهنگ عمید
۲. مصنوعی: دندان عاریه.
معنی کلمه عاریه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عاریه در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه عاریه در دانشنامه اسلامی
عاریه در لغت به معنای هر چیزی است که قابل داد و ستد باشد و وجه تسمیۀ آن عار بودن اخذ عاریه است.
تعریف اصطلاحی عاریه
در اصطلاح حقوقی نیز عقدی است که به موجب آن، یکی از طرفین عقد به دیگری اجازه می دهد که از عین مال او مجاناً استفاده کند. عاریه دهنده را معیر و عاریه گیرنده را مستعیر می گویند.
«عاریه» آن است که کسی مال خود را در اختیار کسی بگذارد تا از آن استفاده کند و چیزی هم به عنوان «اجرت» یا به عنوان دیگر از او نگیرد.
احکام عاریه
برای صحت عقد عاریه، عاریه دهنده باید اهلیت داشته باشد. علاوه بر آن باید مالک منافع مالی باشد که به عاریه می دهد، اگر چه مالک عین مال نباشد؛ بنابراین صاحب حق انتفاع از چیزی، می تواند آن را به دیگری عاریه دهد، مگر این که شرط مباشرت شده باشد. طرفین عقد عاریه باید علاوه بر اهلیت، قصد بر عاریه نیز داشته باشند.
هر چیزی که بتوان با بقاء اصلش از آن منتفع شد، می تواند موضوع عقد عاریه قرار گیرد. منفعتی که مقصود از عاریه است باید مشروع و عقلائی باشد.
بنابراین خانه، اتومبیل، باغ، میز و صندلی و... که با استفاده از آن، عینش از بین نمی رود، قابل عاریه دادن است؛ ولی انواع خوراکی را نمی توان عاریه داد. مال مورد عاریه باید معین و معلوم نیز باشد.
«عاریه، عقدی جائز است، بنابراین طرفین عقد می توانند هرگاه که بخواهند آن را بر هم زنند».
تعیین مدت در آن نیز نمی تواند نوع عقد را تغییر دهد؛ به عنوان مثال اگر عاریه اتومبیل به مدت ده روز باشد، می توان قبل از ده روز عقد را فسخ کرد؛ چرا که عاریه از نوع عقد جائز است.
ارکان عاریه
...
[ویکی اهل البیت] «عاریه» آن است که انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده بکند و در عوض، چیزی هم از او نگیرد.
عاریه از سنت های پسندیده اسلام است که مردم به واسطه آن نیاز خود را به آسانترین وجه، برطرف می سازند. از مهم ترین برکات عاریه، افزون بر پیش گیری از اسراف و مشکلات اقتصادی، شکوفایی فضایل اخلاقی جامعه است که بارزترین مصداق های آن ایجاد مهر و الفت، تعاون و وحدت، همدلی و اخوت است؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «اذا ارادَاللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً صَیَّرَ حَوائِجَ النَّاسِ الَیْهِ؛ آن گاه که خداوند برای بنده ای خیر بخواهد، رفع نیاز مردم را به دست او می سپارد».
الف) درصورتی که در عاریه شرط ضمانت شده باشد.
ب) چیزی را که عاریه کرده است، طلا یا نقره باشد.
معنی کلمه عاریه در ویکی واژه
عاریهَ
نک عاریت.
ویژگی آنچه متعلق به خود شخص نیست و بطور موقت از آن استفاده میکند.
آنچه به امانت میگیرند و پس از رفع نیاز پس میدهند.
موقت، مصنوعی، الکی. حَلهَ عاریهَ قئوی دورسِه حالا الکی بزار بماند.
جملاتی از کاربرد کلمه عاریه
بدر از روشنی عاریه گردید هلال کوته اندیش محال است کند فکر مال
استعاره از واژهٔ عاریه آمدهاست بمعنی عاریه گرفتن ویژگی از کسی یا چیزی برای دیگری
مانا که دل و جسم منت عاریه دادند تاب و گره و عقده و پیچ و شکن و گنگ
آورد عاریه لعل از دل سنگ پرورد نامیه، گل در بن خار
یک توالی سونت به زبان انگلیسی است اثر فیلیپ سیدنی که در سال ۱۵۸۰ سروده شده و شامل ۱۰۸ سونت و ۱۱ ترانه است. در نام اثر، کلمهٔ استروفیل در زبان یونانی به معنای «دوستدار ستاره» است و کلمهٔ استلا در زبان لاتین به معنای «ستاره». سیدنی بخشهایی را از روایتی از فرانچسکو پترارک ایتالیایی به عاریه گرفته و همچنین کموبیش الگوی قافیهای پترارک را در اثر رعایت کرده.استروفل و استلا از نظر «وزن»، «آرایش قافیه»، و «معنایی» نقطهٔ عطفی در شعر انگلیسی زمان خود است.
هر شاخ گل که فصل خزان جلوه می کند از رنگ و بوی عاریه، دست فشانده ای است
که بر او عاریه است آن زینت بهر قلبش فدا مکن دینت
اوضاع دهر عاریهات از نظر فتد ای دل رهت به ملک نشابور اگر فتد
چو ژیوه بود به جنبش نبود زنده اصلی نمود جنبش عاریه بازرفت و سکون شد
پیشش کمال مه چو لباسی است مسترق نزدش جمال گل چو قباییست عاریه
به عنوان یک جامعهشناس معاصر، سیلوا مطالعات خود را در آراء مارکسیستی متمرکز نمودهاست. وی این مسئله را از استاد خود آرتورو توریکیلاس به عاریه گرفت. توریکیلاس استاد جامعهشناسی و مردمشناسی بونیلا سیلوا در مقطع کارشناسی او بود.
نهفته عاریه چنگال شیر در شمشیر نموده تعبیه دندان گرک در خنجر
من عاریهام در آن که خوش نیست چیزی که بدان خوشم من آنم