صفویه

معنی کلمه صفویه در لغت نامه دهخدا

صفویه. [ ص َ ف َ وی ی َ ] ( اِخ ) سلسله ای از پادشاهان ایران که از 907 تا 1135 هَ. ق. در ایران سلطنت داشتند و در این تاریخ از افغانیان شکست خوردند و پادشاهی آنان منقرض شد. بازماندگان این خاندان چند سالی دیگر هم در بعضی ولایات مخصوصاً مازندران مختصر قدرتی داشتند ولی از سال 1148 یعنی سال جلوس نادرشاه دست این خاندان بکلی از کار حکمرانی کوتاه گردید. ( ازترجمه تاریخ طبقات سلاطین اسلام صص 228-230 ). سلاطین این سلسله و سال شروع سلطنت هر یک به شرح زیر است :
شاه اسماعیل اول 907هَ. ق.
شاه طهماسب اول 930هَ. ق.
شاه اسماعیل ثانی 984هَ. ق.
محمد خدابنده 985هَ. ق.
شاه عباس اول 985هَ. ق.
شاه صفی 038هَ. ق.1
شاه عباس ثانی 052هَ. ق.1
شاه سلیمان 077هَ. ق.1
شاه سلطان حسین 1105-1135هَ. ق.
رجوع به هر یک از این اسامی شود.
ادوارد برون نویسد: ظهور سلسله صفویه در ایران نه تنها برای این کشور و همسایگان او بلکه برای اروپا نیز واقعه تاریخی مهمی بشمار میرود. ظهور صفویه علاوه بر آنکه موجب استقرار ملیت ایران و برقراری شاهنشاهی این کشور گشت ، سبب شد که این مملکت در مجمع ملل وارد شود و منشاء روابط سیاسی گردد که هنوز هم تا درجه مهمی پایدار است. غلبه عرب در اواسط قرن هفتم میلادی سلطنت ساسانیان را برانداخت و تا نیمه قرن هفتم هجری که خلافت عربی بدست لشکر مغول نابود شد، این کشور را ولایتی از ولایات خلیفه ساخت. درست است که پیش و پس از این واقعه سلسله های مستقل یا نیمه مستقل در ایران پادشاهی داشته اند ولی آنها نیز اکثر ازنژاد ترک یا تاتار بوده اند چون غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و خاندان چنگیز و تیمور و اگر سلسله ٔایرانی الاصلی مانند آل بویه وجود داشته است ، فقط بر قسمتی از کشور قدیم ایران فرمانروائی داشته اند. صفویه خاندانی بودند که ایران را بار دیگر ملتی قائم بذات ، متحد، توانا و واجب الاحترام کردند و مرزهای این کشور را بحدود امپراتوری ساسانی رسانیدند. ( در سلطنت شاه عباس اول ) ( از تاریخ ادبیات برون ترجمه رشید یاسمی ص 1 ).
نسب صفویه : نژاد صفویه به شیخ صفی الدین می پیوندد و او یکی از مشایخ معروف بزرگ صوفیه است. شیخ بنقل عالم آرای عباسی در صبح دوشنبه 12 محرم سال 735 هَ. ق. در گیلان به سن هشتادوپنج سالگی درگذشت. مشهور آن است که صفویه خاندانی هاشمی هستند و نسب آنان به پیغمبر اسلام می پیوندد. برون در تاریخ ادبیات نویسد: این شخص ( شیخ صفی ) مدعی بود که به بیست پشت به امام هفتم موسی کاظم میرسد. ( تاریخ ادبیات برون ترجمه ٔرشید یاسمی ص 14 ). مؤلف حبیب السیر آرد: نسب اشرف شاه دین پناه ( شاه اسماعیل ) به پنج واسطه بحضرت ولایت منقبت امامت مرتبت واقف اسرار ازلی شیخ صفی الحق و الحقیقة و الدین ابی الفتح اسحاق الاردبیلی قدس اﷲ سره العزیز میرسد و نسب آن حضرت به امام هفتم هادی اعالی و اعاظم موسی الکاظم ملحق میشود بر این موجب که ابوالمظفر شاه اسماعیل بن سلطان حیدربن سلطان جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن قدوه اولیاءآفاق شیخ صفی الدین اسحاق بن شیخ امین الدین جبرئیل بن شیخ صالح قطب الدین بن صلاح الدین رشیدبن محمد الحافظ لکلام اﷲبن عوض الخواص بن فیروزشاه زرین کلاه بن محمدبن شرفشاه بن محمدبن حسین بن محمدبن ابراهیم بن جعفربن محمدبن اسماعیل بن محمدبن احمد الاعرابی بن ابومحمد القاسم بن ابی القاسم حمزةامام الهمام موسی الکاظم علیه السلام. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 صص 409-410 ). برون در تاریخ ادبیات آرد: بنقل الیعقوبی مورخ معروف امام موسی کاظم غیر از علی الرضا که پس از وی به امامت رسید فرزند دیگری موسوم به حمزه داشته است اما دوازده تن دیگر که در سلسله نسب شیخ صفی مذکور شده ( و پنج تن آنها محمد بدون هیچ امتیازی و تعینی بوده اند ) مبهم تر و گمنام تر از آنند که بتوان هویت آنها را معلوم کرد. قدیمترین جد صفویه که دارای لقب و سمتی بوده فیروزشاه زرین کلاه است که بنابر قول صاحب سلسلةالنسب حسب الاشاره پسر ابراهیم ادهم که میگوید پادشاه ایران بوده است ، حکومت ولایت اردبیل و توابع آن بر وی مقرر گردید. و ازاین وقت شهر مزبور منشاء بزرگان صفویه و مسکن آن دودمان شده است. اما ابراهیم ادهم هر چند معروف است که از نژاد پادشاهان بوده و از تاج و تخت گذشته و بجمعدرویشان درآمده و از اقطاب و اولیأاﷲ است و وفات او را در شام به سال 780 م. دانسته اند ولی در هیچ تاریخی دیده نمیشود که از اخلاف او کسی بسلطنت ایران یا جای دیگر رسیده باشد. فیروزشاه پس از زندگانی و کامرانی در رنگین گیلان بدرود حیات گفت. از پسر و جانشین وی عوض الخواص چیزی مذکور نیست جز اینکه در اسفرنجان از توابع اردبیل می زیسته و همان جا رحلت کرده است. پسر وی محمد که قرآن را از برداشت بحافظ ملقب شد. گویند جن او را در هشت سالگی درربوده و هفت سال او را درمیانه خود پرورش داده اند و قرآن را به مساعدت آنهاحفظ نموده است. دو تن دیگر که پس از حافظ رئیس خانواده شدند صلاح الدین رشید و قطب الدین احمد ظاهراً در دیه گلخوران بزراعت مشغول بوده اند تا اینکه هجوم وحشیانه گرجیان شخص اخیرالذکر را مجبور کرد با خانواده و پسر یکماهه خود امین الدین جبرئیل به اردبیل بگریزد. در آن مکان هم از تعرض مصون نماندند و گرجیان آنها را تعاقب کردند. فراریان در خانه در زیرزمین پنهان گشتند. جوانی از خویشان او خود را به دم شمشیر مهاجمین داده و کندوی بزرگی بمدخل خانه زیرزمینی افکند و خود درجه شهادت یافت. قطب الدین نیز بسختی از گردن مجروح شد و بزحمتی از مرگ رهائی یافت. نوه وی شیخ صفی که در زمان حیات او متولد شده بود بعدها گفت که چون جدش او را بدوش کشید چهار انگشت کوچک خود را در قرحه جراحت فرو مینمود. جانشین قطب الدین پسر وی امین الدین و متورع و از مریدان خواجه کمال الدین عربشاه بود. بزراعت رغبت تمام داشت و زنی دولتی نام تزویج کرد و فرزندی برای او زاد که او را صفی الدین نام نهادند. با این شخص دودمان صفویه از تاریکی و گمنامی نسبی خارج شده بشهرت تمام رسید. مؤلف سلسلةالنسب بتعیین سال ولادت اکتفا نکرده بطریق ذیل میلاد او را معین مینماید. در آن وقت شیخ شمس الدین تبریزی پنج سال بود که از دنیا رحلت کرده بود و همچنین دوازده سال شیخ محی الدین اعرابی و سی و دو سال شیخ نجم الدین کبری و در وقت رحلت مولای رومی رحمةاﷲ علیه حضرت شیخ بیست و دوساله بود و در زمان رحلت شیخ سعدی شیرازی چهل و یک ساله و در تسلط هلاکوخان بر ایران پنجساله بود... با امیر عبداﷲ شیرازی و شیخ نجیب الدین بزغوش و علاءالدوله سمنانی و شیخ محمود شبستری و با شیخ محمد گججی تبریزی معاصر بودند... و پیش از حضرت شیخ سه پسر بود و یک دختر و بعد از شیخ دو پسر دیگر شد... شیخ قدس سره شش ساله بود که پدرش امین الدین جبرائیل برحمت حق تعالی رسید». ( تاریخ ادبیات برون ترجمه رشید یاسمی صص 27 - 29 ).

معنی کلمه صفویه در فرهنگ عمید

فرقه ای از صوفیان، پیرو شیخ صفی الدین اردبیلی.

معنی کلمه صفویه در فرهنگ فارسی

۱ - سلسله ای که در ایران از ۹٠۷ ه.ق ./ ۱۵٠۲ م . تا ۱۱۴۸ ه.ق./ ۱۷۳۶ م . ) سلطنت کرده . ظهور این سلسله در ایران از چند نظر واجد اهمیت است که مهمترین آنها مسئله وحدت ملی ایرانیان و رسمی شدن مذهب تشیع و ترقی هنر ها و صنایع است . موسس این سلسله شاه اسماعیل توانست که اساس وحدت ملی را بر پایه محکم ( مذهب ) بنا گذارد. وی نه فقط سراسر کشور ایران را تحت یک حکومت در آورد بلکه بواسطه رسمی کردن تشیع هم مردم ایران را با یکدیگر متحد و متفق کرد و هم آنان را براین داشت که دیگر زیر بار اقوام مسلمان کشور های اطراف و مخصوصا دولت عثمانی نروند . نسب صفویان بشیخ صفی الدین اردبیلی عارف معروف میرسد. پس از صفی الدین پسرش صدرالدین جای او را گرفت و پس از او پسرش خواجه علی مقتدای سلسله صفوی گردید. بعد از او پسرش شیخ ابراهیم معروف به شیخ شاه بر جای او نشست. بعد از شیخ شاه پسر کوچکتر او شیخ جنید جانشین وی شد . جنید بدیار بکر رفت و طرف توجه اوزون حسن پادشاه آق قویونلو گردید. اوزون حسن خواهرخود خدیجه را درحباله نکاح او در آورد و باین وسیله مریدان شیخ جنید را بسوی خود جلب کرد و ۱٠٠٠٠ صوفی سلحشور حاضر بخدمت او گردیدند . شیخ جنید در جنگ باشروانشاه کشته شد و پسرش شیخ حیدر نزد اوزون حسن مقرب گشت و دختر او عالم شاه بیگم را بحباله نکاح در آورد . شیخ حیدر امر داد تا مریدان وی بجای کلاه ترکی کلاه سرخ رنگ ( تاج دوازده ترک ) بر سر گذارند ( و آن رمز دوازده امام است ) بهمین جهت این گروه را [ قزلباش ] ( سرخ سر ) گفتند . شیخ حیدر نیز در جنگ با شروانشاه و یعقوب کشته شد. شاه اسماعیل پسر شیخ حیدر و عالم شاه بیگم ( دخت اوزون حسن ) است . وی دنبال اقدامات پدر را گرفت شروان را مسخر ساخت و پس از مغلوب کردن ترکمانان در محل شرور در بهار سال ۹٠۷ ه.ق ./ ۱۵٠۲ م . بنام شاه اسماعیل تاج سلطنت ایران را بر سر نهاد و از آن پس بلاد دیگر کشور را بتصرف در آورد و وحدت ایران را تامین کرد. پس از او ده تن از اخلاف وی بسلطنت رسیدند . اسامی افراد این خاندان ازین قرار است : اسماعیل اول ( جل. ۹٠۷ ه.ق ./ ۱۵٠۲ م . ). طهماسب اول ( جل.۹۳٠ ه.ق ./ ۱۵۲۴م . ) اسماعیل دوم ( جل. ۹۸۴ ه.ق ./۱۵۷۶ م . ) محمد خدابنده ( جل.۹۸۵ ه.ق ./ ۱۵۸۷ م . ) عباس اول ( کبیر ) ( جل. ۹۹۶ ه.ق ./ ۱۵۸۷ م . ) صفی ( جل. ۱٠۳۸ ه.ق ./ ۱۶۲۹ م . ) عباس دوم ( جل. ۱٠۵۲ ه.ق ./ ۱۶۴۲ م . ) سلیمان اول ( جل. ۱٠۷۷ ه.ق ./ ۱۶۶۷ م . ) حسین اول ( جل. ۱۱٠۵ ه.ق ./ ۱۶۹۴ م . ) طهماسب دوم ( جل. ۱۱۳۵ ه.ق ./ ۱۷۲۲ م. ) عباس سوم ( جل. ۱۱۴۴ ه.ق ./ ۱۷۳۱ م .- ۱۱۴۸ ه.ق ./ ۱۷۳۶ م . ) . سلسله صفویه در حقیقت پس از قیام محمود افغان و مسخر شدن هرات و مشهد بدست افاغنه و سقوط اصفهان در ۱۱۳۵ ه.ق ./ ۱۷۲۲ م .منقرض گردید و سلطنت طهماسب دوم و عباس سوم فقط اسمی بود ( طبقات سلاطین اسلام . لین پول ترجمه اقبال تاریخ ایران رازی تاریخ ادبیات ایران . براون ج ۴ ترجمه یاسمی ). ادبیات - بسبب رسمیت تشیع در این دوره نظم و نثر مذهبی درین عصر رایج شد. شاعران بجای ستایش شاهان به توصیف پیامبر ص . و ایمه دین پرداختند و مدح و مرثیه آل علی ۴ رواج یافت. دانشمندان دینی در تدوین اخبار و آثار شیعه کوشیدند و بر خلاف ادوار قبل ( که کتب دینی را بعربی تالیف میکردند ) بیشتر مولفات خود را بفارسی نوشتند . پادشاهان صفوی نیز از علم و ادب حمایت میکردند . بعضی سلاطین و شاهزادگان این خاندان خود ذوق ادبی داشتند و شعر میسرودند مانند شاه طهماسب سلطان ابراهیم شاه عباس القاص میرزا سام میرزا . شخص اخیر خود تذکره ای از شعرا تالیف کرده است. با وجود این عصر مورد بحث را دوره انحطاط ادبی میدانند چه بر اثر خرابیهای دوره های مغول و تیموریان ( که اثر خود را در ادوار بعد ظاهر کرد ) دوره صفوی از وجود شاعران بزرگ خالی ماند و دو نوع مهم از شعر فارسی ( غزل و شعر عارفانه ) متروک گردید. نظم و نثر فارسی از فصاحت افتاد قواعد دستور زبان فراموش شد. عبارت پردازی و پیرایه های لفظی بیشتر متداول گردید . سبکهای معمول شعر فارسی ( که عاده آنها را بنام سبک خراسانی و سبک عراقی نام میبرند ) از رواج افتاد و بجای آن سبک هندی متداول گردید. درین سبک دقت مضامین و نازک کاری مورد توجه است. شاعر مضامین دور از ذهن را در لباس تشبیه و استعاره و کنایه و ایهام و تجنیس و غیره بیان میکند . بسیاری از پیروان این سبک ایرانیان یا فارسی گویانی هستند که در هندوستان اقامت داشته اند . تک بیتهای بعضی ازین گویندگان مانند صائب و عرفی و کلیم بسیار نغز و دلکش است . گویندگان این دوره عبارتند از : هاتفی بابا فغانی اهلی ترشیزی اهلی شیرازی هلالی جغتایی لسانی شیرازی وحشی بافقی محتشم کاشانی عرفی شیرازی سحابی استرابادی نظیری نیشابوری زلالی خوانساری ظهوری ترشیزی بهائ الدین عاملیطالب عاملی شفائی میر فندرسکی کلیم کاشانی محمد طاهر وحید قزوینی شوکت بخاری صائب تبریزی .از مورخان این دوره کسان ذیل را باید نام برد: خواند میر مولف حبیب السیر ابن بزاز مولف صفوه الصفا ئحسن بیک روملو مولف احسن التواریخ اسکندر بیک منشی مولف عالم آرای عباسی قاضی احمد غفاری مولف نگارستان و جهان آرا یحیی بن عبداللطیف قزوینی مولف لب التواریخ محمد محسن بن عبدالکریم مولف زبده التواریخ . نویسندگاه تذکره ها و تراجم احوال ازین قرارند : سام میرزا بن شاه اسماعیل مولف تحفه سامی تقی الدینه کاشی مولف خلاصه الاشعار و زبده الافکار قاضی نورالله شوشتری مولف مجالس المومنین امین احمد رازی مولف هفت اقلیم .نویسندگان کتب مذهبی و حکمی ازین قرارند : بهائ الدین عاملی مولف جامع عباسی محمد باقر مجلسی مولف عین الحیاه ومشکاه الانوار و حلیه المتقین و معراج المومنین و حق الیقین و حیاه القلوب و جلائ العیون فتح الله کاشانی نویسنده تنبیه العاقلین ( ترجمه نهج البلاغه ) نصیر الدین استرابادی مولف محاسن الاداب دراخلاق حیدر خوانساری مولف زبده التصانیف عبدالرزاق لاهیجی مولف گوهر مراد ( در حکمت ) .( تاریخ ادبیات ایران . براون ج ۴ ترجمه یاسمی : تاریخ ادبیات دکتر شفق ). هنرها هنرهای زیبا در دنباله دوره تیمور یان رو بکمال رفت . پادشاهان این سلسله خود مشوق و حامی آنها بودند. امنیت و رفاه کشور سبب شد که در این عصر بناهای بزرگ و عالی ساخته شود مخصوصا در زمان شاه عباس کبیر که موفق بساختن یک سلسله ابنیه عظیم گردید. برای تزیین عمارت و بنا های بزرگ طرزی جدید در کاشی کاری بوجود آمد . مینیاتور سازی و قالی بافی در اوایل این عصر بدرجه کمال رسید . الف - قالی و فرش معمولا قالیهای دوره صفوی را از روی نقشه آنها طبقه بندی میکنند . در میان نقشه های مختلف مهمتر از همه طرحی است که در وسط ترنجی دارد. نمونه بسیار مشهور این نقشه قالی مسجد اردبیل است که اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن میباشد و آن قالی بزرگی است که طول آن ۱٠/۵ متر و عرضش قدری کمتر از ۵/۵ متر است ( ۳۴/۵ پا در ۱۷/۵ پا ).از روی تخمین معین کردهاند که این قالی تقریبا ۳۲ میلیون گره دارد دور ترنج مرکزی را نقشهای کوچکی که به گل شاه عباسی موسوم است احاطه کرده و آن عبارت از نقش مدور یا بیضی شکلی است که وسط آن گل ودور آنرا حلقه ای از گل یا برگ گرفته. در هر گوشه متن قالی یک چهارم ترنج کشیده شده . یکی از خصایص این قالی بزرگ نمایش قندیل مسجد میباشد که در دو سر ترنج کشیده شده مثل اینکه از آن آویزانست . متن قالی از نقش گل و برگ پوشیده شده و آنها نقش تاک مشبک و پر کاری را با نظم کامل تشکیل میدهند.گلها با رنگهای گوناگون خود روی زمینه سرمه یی رنگ برجسته بنظر میایند .رنگ قرمز که با زمینه سرمه یی تباین دارد زیاد شفاف نیست و مایل برنگ قندیل است . رنگ سبز نیز در این نقشه از رنگهای برجسته است . در حاشیه قالی نقشهای کتیبه ایست که بین آنها گل شاه عباسی میباشد . مسئله قابل توجه آنکه نقش حاشیه قالی روی کاشیهای دیوار صحن مسجد اردبیل دیده میشود . در حاشیه قالی مورد بحث نام [ مقصود کاشانی ] ذکر شده ولی معلوم نیست که وی سازنده و بافنده قالی بوده با تقدیم کننده آن .تاریخ بافت آن سال ۹۴۲ ه.ق ./ ۱۵۳۶ م . است . این قالی از شاهکار های صنعت زمان شاه طهماسب میباشد و تصور میرود که در تبریز بافته شده .قالیهای معروف دیگر این عصر که دارای طرح ترنج هستند در موزه ها و مجموعه های شخصی سراسر دنیا موجود است . از طرحهای مهم دیگر این دوره چند ترنج متصل منقسم است و متن قالی را بچند قسمت منقسم مینماید. در موزه ویکتوریا و آلبرت ( لندن ) قالیی با این طرح موجوداست که از بهترین نمونه های این صنعت محسوب میگردد. نمونه عالی دیگری در موزه متروپولیتن ( نیویورک ) است که حتی از قالی مسجد اردبیل نیز ریزتر بافته شده . بسیار ی از قالیهای این دوره مظهر استادی و مهارت نقاشان آن عصر است . در مجموعه شخصی بارون هتوانی یک پارچه قالی وجود دارد که طرح آن بقدری عالی است که اگر عکسی از آن برداشته شود رو نوشت مینیاتور مینماید و با آن مشتبه میشود . نظیر آن قالی بزرگ دیگری است که نصف آن در موزه هنرهای تزیینی پاریس و نصف دیگر در کلیسای بزرگ کراکو در لهستان میباشد. روی زمینه قهوه یی روشن که حاشیه سیاه و ترنج آنرا برجسته مینماید حیوان درخت و گل با الوان روشن دیده میشود . علاوه بر اینها نقش یک عده پرنده روی آنست که نظیر آن در هیچ قالی دیگر دیده نشده .بعضی از قالی ها و قالیچه های اوایل عصر صفوی با نخهای طلا و نقره بافته شده . رنگ اصلی حاشیه معمولا با رنگ زمینه آن تباین دارد. در بسیاری از قالیهایی که طرح ترنجی دارند تصویر حیوانات نیز نقش شده است . این طرح حیوانات در بعضی قالیها آن قدر اهمیت یافته که آنها مشهور به نقش حیوان شده اند تقشه این قالیها معمولا گل و گیاه است و در بین آنها حیوانات مختلف تنها یا جفت جفت و بعضی اوقات در حال جنگ دیده میشود . این جانوران عبارتند از :شیر ببر پلنگ یوزپلنگ روباه شغال آهو بزکوهی خر گاو شتر گراز خرگوش و انواع مختلف پرندگان . حیوانات خیالی که از منابع چینی اقتباس شده اند مانند سیمرغ و اژدها نیز دیده میشوند یکی از قالیهای مشهور نقش حیوان که اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک است در آرامگاه شیخ صفی الدین در اردبیل بوده است از اقسام دیگر قالی آنهایی است که به [ شکاری ] معروفند زیرا مناظر شکارگاه و صید روی آنها نقش شده . یکی از مشهورترین این نوع در موزه پولدی پزولی در میلان ( ایتالیا ) موجود است . بافنده آن غیاث الدین جامی است که نام وی روی قالی ثبت شده و تاریخ بافت آن سال ۹۴۹ ه.ق ./۱۵۴۳ م . است . شاید مشهورترین قالی بافت ایران قالی شکاری متعلق بدولت اتریش باشد که از ابریشم بافته شده و با نخهای طلا و نقره زینت یافته است . نقش آن عبارتست از ترنج مرکزی مناظر مختلف شکار روی زمینه آن و صیادان سواره و پیاده . زمینه قالی قرمز نزدیک به پرتقالی است و ترنج و لچکهای آن سبز رنگ است .رنگ اصلی حاشیه قرمز است و تصویر فرشتگان و تصاویر دیگر بهشتی کشیده شده روی هم این قالی نماینده استادی نقاش آنست نه بافنده . بعضی از تصاویر آن بقدری به نقاشی های سلطان محمد شباهت دارد که جمعی از اهل فن معتقدند که او نقشه این قالی را تهیه کرده است .قالی های ابریشمی دیگر نیز از این زمان موجوداست که معمولا آنرا از کاشان میدانند .این شهر مرکز مهم صنعت پارچه های ابریشمی و مخمل بوده . در موزه تهران قالی ابریشمی سفید بسیار عالیی است که ترنج آن سیاه رنگ میباشد.روی این زمینه روشن درختان انار برنگ سیاه و سفید است . آهویی برنگ قهوه یی روشن که بسیار دقیق کشیده شده مختصر تباینی با زمینه کرم رنگ یا با رنگ عاج دارد . پرندگان مختلف قشنگی در میان شاخهای درختان نقش شده اند . این قالی زیبا بعقیده پرفسور پوپ در ربع سوم قرن دهم ه.( ربع آخر قرن شانزدهم م . ) بافته شده و سابقا در مقبره اردبیل بوده است . از قالی هایی که به هرات نسبت داده شده عده ایست که نقشه آنها گل و مو پیچ در پیچ می باشد که در اطراف گل شاه عباسی بزرگی کشیده شده و آن عبارتست از طرح گلی که دور آن حلقه ای مدور یا بیضی شکل از برگ دارد.نقشهای اسلیمی که شبیه به نواری است که عرض آن مختلف است در این نوع قالی و قالی های بسیار دیگر این عصر دیده میشود . در قالیهای هرات نقش ماهی نیز دیده میشود که ببرگ بلند تاهشده ای شباهت دارد. یک قالی که باین سبک بافته شده و احتمال میرود که از زمان شاه عباس باشد در خزینه ( موزه ) امام رضا در مشهد محفوظ است . از اوایل دوره صفوی تا آخر سلطنت شاه عباس ببافتن این قبیل قالیها مبادرت میشد.هر چه زمان میگذرد نقشه گل شاه عباسی بزرگتر میشود.قالیهای هرات در طرح قالیهای هندی نفوذ مهمی داشته . در دوره صفویه قالی های ابریشمی که نقش گل و برگ تیره رنگ داشت و در بافت آنها نخهای طلا و نقره بکار میرفت تهیه و بعنوان تحف و هدایا جهت بعضی از سلاطین اروپا فرستاده میشد.عده ای از این قالیها در لهستان پیدا شده و تا چندی قبل بنام قالیهای لهستان معروف بود تا آنکه در مقایسه با قالیهای نظیر آن ثابت شد که آن قالیها بافت ایران است . یک قطعه قالی از این نوع که نقش درخت سرو و گل و بوته دارد در مقبره شاه عباس دوم در قم بوده که زیر آن اسم نعمت الله جوشقانی بافنده آن نوشته شده و تاریخ بافت ۱٠۸۲ ه.ق ./ ۱۶۷۱ م . است . چند تایی که بطرز گلیم بافته و نخهای طلا و نقره در آن بکار رفته از این عصر موجود است .نقشه این نوع قالی اغلب گل و تصاویر است و طرح آن بهتر از قالیی که با گره زدن پشم تهیه میگردد مجسم میشود زیرا ممکن است بواسطه تراکم کرک تصاویری بخوبی نمایانده نشود. قسم دیگر که بقالیهای باغی معروف است نیز باید ذکر شود. عموما این قالیها عبارتست از نقشه ای که حوضی در وسط دارد. اطراف آن بوسیله جویها بقسمتهای مربع مستطیل تقسیم شده و این قسمتها با نقش گل و گیاه تزئین یافته است . یک قسم دیگر قالیهایی است که باسم شاه عباسی با طرح اصفهان معروف است . در اروپا و آمریکا آنها را بنام قالی گلدانی میخوانند زیرا نقشه بعضی از آنها گلدانی است که از آن شاخ و برگ بیرون میاید .از خصایص این قسم قالی آنست که از خطوطی متوازی که سراسر قالی را فرا گرفته اشکال گل و برگ منشعب میشود . گلهای شاه عباسی و اشکال گل و برگ که در این نوع قالی دیده نیشود شبیه بعضی از قالیهای هرات است . برخی از این قالیها بکرمان نسبت داده می شودند . ولی احتمال میرود که همان نقشه در جوشقان (میمه ) که اغلب از قالیهای طرح اصفهان در آنجا بافته شده بکار رفته باشد . یک عده سجاده بدوره صفوی نسبت داده میشود . نقشه اصلی آنها آیات قر آنست که بعضی بخط نسخ و برخی بخط کوفی نوشته شده است . نکات دیگر نقشه و رنگ آمیزی آنها شبیه بقالیهای بافت تبریز است ولی متخصصان در محل بافت آنها اتفاق ندارند بعضی را بافت آمل مازندران و عده ای را ساخت هرات میدانند. ب - نقاشی - وقتی که شاه اسماعیل در سال ۹۱۶ ه.ق ./ ۱۵۱٠ م . هرات را تسخیر کرد بهزاد هنوز نقاش دربار هرات بود . شاه اسماعیل بهزاد و عده ای دیگر از نقاشان را با خود به تبریز برد. گفته اند که شاه مذکور آنقدر بهزاد را گرامی میداشت که او را با نصف مملکت خود معاوضه نمیکرد. این نقاش مشهور تا زمان پیری ( سال ۹۲۸ ه.ق ./ ۱۵۲۲ م. ) بکار خود ادامه داد و ریاست کتابخانه سلطنتی را که در حقیقت فرهنگستان هنر یعنی نقاشی خوشنویسی و صحافی بود بعهده داشت .مینیاتوری بسیار زیبا و جالب توجه که منظره جنگ شتران را نشان میدهد در تصرف دولت ایران است که میگویند بهزاد در سن ۷٠سالگی آنرا کشیده .اگر چه عده زیادی از صنعتگران بدربار صفوی در تبریز منتقل شدند ولی بعض آنان در هرات ماندند و سبک مخصوص خود را ادامه دادند . بسیاری از مینیاتور های عالی هرات پس از رفتن بهزاد ساخته شده . این صنعتگران به ریزه کاری که از خصایص سبک تیموری است اهمیت بسیار میدادند . این توجه بجزئیات اشیا مانند قالی کف اطاق لباس و تزیینات معماری نقاشیهای هرات را در میان بزرگترین مینیاتور های ایران قرار میدهد و ثابت میکند که بهزاد تنها نقاش بزرگ هرات نبود و رقبایی نیز داشته است . سبک جدیدی که در زمان سلطنت شاه طهماسب توسعه یافته بعقیده مینیاتورسازی را منتهی درجه ترقی رسانید . بسیاری در اوایل پادشاهی او بهزاد در قید حیات بود. آقا میرک از شاگردان بهزاد و از دوستان نزدیک سلطان بود. یکی از شاگردان وی که سلطان محمد نام داشت بمقام نقاشی دربار رسید و پیشوای عده ای از نقاشان معروف گردید. سلطان محمد بشاه جوان درس نقاشی میداد . سه سال بعد از جلوس بتخت سلطنت یک نسخه شاهنامه برای شاه طهماسب تهیه گردید که ۲۵۶ تصویر داشت . این کتاب در تصرف بارون ادوارد روتشیلد در پاریس است و نقاشی آن به سلطان محمد نسبت داده شده است .کار های این استاد از حیث تنوع رنگ آمیزی نقشه ترکیب و نیز از نظر توجه مخصوص بریزه کاری مشهور است.نقاشیهای زمان صفوی روی هم رفته از کارهای بسیار ریز عصر تیموری درست تر میباشد. با وجود این در بعضی از مینیاتور های صفوی بقدری دقت در نمودن لباس بعمل آمده که حتی نقشه پارچه بخوبی نمایانده شده . عمامه نخستین شاهان صفوی دور کلاهی پیچیده میشد بطوری که نوک کلاه از وسط عمامه بیرون میامد . این قسم کلاه و عمامه مخصوص خاندان صفوی بود. نوک آن در اوایل همیشه قرمز رنگ بود ولی بعد رنگهای دیگر نیز در مینیاتور ها دیده شده و بسر گذاردن آنها متداول گردیده تاریخ یک مینیاتور را میتوان اغلب از شکل عمامه و لباس تعیین کرد. یکی از معروفترین مجموعه های نقاشی ایران نسخه نظامی است که اکنون در موزه بریتانیاست . تصاویر این کتاب بوسیله نقاشان مشهور دربار برای شاه طهماسب وقتی که در حدود بیست سالکی بود تهیه گردیده . نام اشخاص ذیل زیر مینیاتور های آن دیده میشود : آقا میرک سلطان محمد میرزا علی مولانا مظفر علی و میر سید علی . این اشخاص مشهورترین نقاشان عصر خود بودند و در این جلد کتاب شاهکارهای هر پنج تن هنرمند جمع آوری شده چهارده تابلو نقاشی اصلی آن کتاب بوسیله لارنس بینیون چاپ رنگی شده و انتشار یافته است.علاوه بر اینها ۳۹۶ ورق این کتاب دارای حاشیه تزیین شده بسیار اعلی از طلا میباشد که نقش آن اشکال حیوانات و گل و غیره است . در میان گروه استادان فن میرسید علی مقامی بلند دارد چه وی در تجسم مناظر زندگی طبیعت و زندگی دهقانی یدی طولی داشته . حیوانات را شبیه باصل کشیده چادر را بطرزی زیبا تزیین نموده و هنرمندی صنعتگر حقیقی در اشکال گل و پرنده و اشیای دقیق دیگر مشهود است . همایون پادشاه هند پس از شکست خوردن از افغان بدربار شاه طهماسب گریخت و شاه ایران از او پذیرایی مجلل کرد. او چند سال در دربار شاه طهماسب اقامت نمود و بهنگام بازگشت بمحل حکمرانی خود میرسید علی را که در تبریز با او آشنا شده بود و نیز عبد الصمد شیرازی را با خود برد . این دو هنرمند که در خدمت همایون بهند رفتند موسس سبک مخصوص هنر مغول در شمال هندوستان شدند . بوسیله نقاشی های آنان سبک جدید از ترکیب عناصر نقاشی ایرانی و مناظر و تصاویر هندوستان ایجاد گردید . تصاویر زمان شاه طهماسب معمولا مناظری از شاهکارهای ادبی قدیم ایران است مانند شاهنامه فردوسی خسمه نظامی اشعار سعدی حافظ و یوسف و زلیخای جامی علاوه بر مصور ساختن کتب تصاویر و نقاشی های جداگانه نیز کشیده می شد. بسیاری از اینها تصویر جوانان خوش اندام است که جامه ای زیبا در بر دارند و بعضی از آنها ممکن است تصویر خود شاه طهماسب باشد . از کار های دیگری که در این زمان بدرجه عالی رسید تزیین حاشیه صفحات کتب بود . در این حاشیه ها درخت گل و حیوانات برنگ طلا و نقره در زمینه رنگی کشیده شده و معمولا جداگانه ساخته و تهیه میشد و بعدا بصفحه های کتاب متصل می گردید در اواخر سلطنت شاه طهماسب نقاشی بنام استاد محمدی شهرت یافت . می گویند که او پسر و شاگرد سلطان محمد بود . علاوه بر نقاشی هایی که وی کشیده سبکی جدید و زیبا در نقاشی رنگی بوجود آورده است . از سوی دیگر بسبب ظرافتی که در تصویر سازی انسان و جانوران بکار برده شهرت دارد . در زمان شاه طهماسب سبک مهمی در نقاشی در بخارا ایجاد شد و بدرجه عالی رسید. از هنرمندان مشهوری که در این شهر مشغول بودند شیح زاده و محمود مذهب هستند . می گویند شیخ زاده شاگرد بهزاد بود و مینیاتور های بخارا بسبک کارهای استاد بزرگ مذکور است و آن برای رنگهای روشن مخصوصا رنگ قرمز روشن که در بسیاری مشهود است معروف می باشد . عمامه هایی که در نقاشی های بخارا دیده می شود وضعی مخصوص دارند و دور کلاه مخروطی شکلی پیچیده شده اند که نوک آن از وسط عمامه بیرونست . شاه عباس کبیر از بزرگان حامیان و مشوقان صنعت بود و خود نیز نقاشی می کرد . در تاریخهای زمان او اسم عده زیادی از نقاشان و خوش نویسان ذکر شده ولی بسیاری از آنان مشهور نیستند.هنر مینیاتور سازی که در زمان شاه طهماسب بمنتهی درجه ترقی خود رسیده بود ترقی این موقع رو بانحطاط رفت . هنرمندان عصر شاه عباس وقت خود را به نسخه برداشتن از آنها صرف میکردند از کتبی که درین عهد مکرر مصور و با مینیاتور نزیین می شده شاهنامه فردوسی است . تصویر اشخاص و نقاشی هایی از زندگانی روزانه و معمولی این زمان مرسوم گردید . تاثیر هنر اروپا در این دوره نیز مشهود می گردد . سعی شده که بجای سبک تزیینی مینیاتور های نخستین مناظر طبیعی و تصویر اشخاص و دور نما کشیده شود . روی هم رفته رنگ آمیزی این زمان با اینکه نوع تازه ای از رنگهای پرتقالی و بنفش بکار برده شده بخوبی دوره قبل نیست . وضع لباس در زمان شاه عباس تغییر میکند . در اوایل سلطنت او عمامه بزرگتر شده و بجای انکه منظم و مرتب بسته شده باشد شل و دور سر پیچیده میشد.انواع دیگر کلاه در این زمان نیز مرسوم گردید.تصاویری که از بانوان این عصر کشیده شده آنان را معمولا باشالی نشان می دهد که روی سر کشیده اند . جامه هایی که همواره در مینیاتورها دیده میشود قبایی بلند است که تا روی زمین میرسد ولی در زمان شاه عباس کمر چینی که تا بالای زانو میرسید و روی آن کمربند می بستند بعضی اوقات در مینیا تورها جای قبا را گرفته . لباس مردم و معمولی و بازاری این زمان در بعضی مینیا تورها دیده میشود . از میان صنعتگران این دوره مشهورتر از همه رضای عباسی است . اگر چه او مینیاتور ساز نیز بود ولی بجهت نقاشی رنگی معروفست . در این فن وی موسس سبکی مخصوص است و دست او در ترسیم خطوط منحنی بسیار قوی است . این خطوط با خطوط دیگر توام شده و مخصوصا موی سر و ریش خوب نمایش داده شده است . موضوعهایی که کشیده اغلب تصاویر زوار دراویش و جوانان را نشان میدهد. سبک او بعد از وی مورد تقلید دیگران واقع گردید و بسیاری از صنعتگران بشیوه او نقاشی می کردند . یکی از پیروان معروف وی شفیع عباسی پسر اوست که در زمان شاه عباس دوم میزیسته است . باید دانست که در این ایام انحطاط شروع شده و صنعت نقاشی ایران رو به پستی رفته است . ج - صحافی و تجلید - صحافی و تجلید کتاب با خوشنویسی و مصور ساختن کتب که در زمان تیموریان پیشرفت کرده بود در زمان صفوی ادامه و توسعه یافت . بعضی از صحافیها از چرم است که روی آنرا نقوش کنده و طلا و رنگهای دیگر از زیرش نمایان گردیده . جلد های چرمی دیگری دیده میشود که نقشه آنرا بوسیله قالب روی آن نقش کرده اند . بعضی از جلد ها با طرحهای زیبا تذهیب شده و در تصاویر آن پرندگان حیوانات و نقشه های گل و برگ بکار رفته است . در زمان شاه طهماسب صحافی با مقوا مرسوم بود. این جلد ها با نقوش دور نما و گل و مناظر شکار با رنگهای بسیار عالی مصور گردیده و روی آن لاک شفاف زده میشد.این قسم صحافی و جلد سازی در زمانهای بعد ادامه یافته است. هنرمندان ایران در تهیه کتاب ازساختن کاغذ تحریر تذهیب صفحات مصور کردن نقاشی و صحافی بسیار عالی آن برای سراسر دنیا بهترین سر مشق بودند. د- بافندگی - یکی دیگر از شعبه های هنری که ایران عصر صفوی در آن سر مشق و مورد تحسین دنیا واقع گردیده بافتن پارچه های ابریشمی است . همانطور که در قالیها و مینیاتور های این عصر بحث شد پارچه های این دوره نیز برای رنگ آمیزی و طرح خود مشهور میباشد وبسیاری از طرحهای پارچه های ابریشمی شباهت بسیار بهنر مینیاتور سازی خصوصا تصاویر دارد. مشهورترین پارچه های این زمان زری و مخملهایی است که با ابریشم بطور برجسته روی آنها تزیین شده . پارچه بافی این زمان مانند قالی و قالیچه نمونه ایست از صبر و حوصله و مهارت و استادی بافندگان آن زیرا که بافتن این طرحهای پیچیده برنگهای گوناگون محتاج بتغییر و تبدیل بی انتهای دوک و شانه است . طرح و نقشه پارچه های ابریشمی از روی زندگی آن عصر و ادبیات اقتباس میشد. از نقشه های مشهور و متداول تصویر لیلی و مجنون بود و نقشه های گل و برگ و پرندگان و جانوران نیز دیده میشود.از کارهای معروف پارچه های ابریشمی عالی است که با نخهای طلا و نقره بافته شده .تهیه و بافت این قسم پارچه در زمان شاه عباس که به پارچه بافی علاقه مخصوص داشت بسط و توسعه یافت .بعلاوه دستگاههای نساجی یزد و کرمان که مدتها برای پارچه ابریشمی معروف بودند شاه عباس از این دستگا ها در اصفهان نیز تاسیس کرد و آنها پارچه های دربار را تهیه میکردند بزرگترین نساج عصر صفوی خواجه غیاث الدین علی میباشد که مورد توجه دربار شاه عباس بود . دکتر فیلیپس اکرمان که در قسمت صنایع نساجی این دوره و اعصار دیگر ایران اطلاعات بسیار دارد معتقد است که غیاث الدین در زمان سلطنت شاه عباس پیرمرد بوده روی بعضی از بهترین پارچه های ابریشمی غیاث الدین امضا شده است. این شخص استعداد و هوش خارق العاده برای اختراع و ایجاد طرحهای مختلف داشته و در نقل آنها بروی پارچه مهارتی بسزانشان داده است . درین بخش از صنعت غیاث الدین در ایران نظیر نداشته و کسی بپای او نرسیده است . ه.ظروف سفالین - شاه عباس علاقه بسیار بجمع آوری ظروف سفالین داشت و در عالی قاپوی اصفهان و مقبره اردبیل اطاقهای مخصوص برای این کار ساخته و جا های در دیوار برای نگاه داشتن ظروف تعبیه کرده ولی صنعت سفال سازی در زمان صفویان بدان مقام و درجه که چند قرن قبل بدست آورده بود نرسید . ظروف سفالین بمقدار زیاد از چین به ایران می آمد و سفال سازان ایرانی از آنها تقلید میکردند . اگر چه ظروف ایران استحکام و ظرافت ظروف چین را ندارد بعضی از آنها با بهترین ظروف چینی رقابت میکند . طرحهای ظروف ایران نیز اغلب از ظروف چین اقتباس میشده . ظروف لعابی شفاف نیز ساخته شده ولی ظرافت صنعتی خود را در این دوره از دست داده است . دکتر م . س. دیمند عضو موزه مترو - پولیتن نیویورک ظروف سفالین عصر صفوی را بطبقات ذیل تقسیم کرده است: ۱ - ظروفی که تزیین لعابی و شفاف دارند. ۲ - ظروفی که تزیین آنها بر نگ آبی و سفید است . ۳ - ظروفی که تزیین آبی و سفید و رنگهای مختلف دیگر دازند و بظروف کرمانی معروفند . ۴ - ظروفی که روی زمینه سرمه یی سیاه رنگ آنها نقوش کنده شده . ۵ - ظروفی که نقشهای رنگارنگ دارند و بظروف شیرازی معروفند . ظروف طبقه سوم یعنی کرمانی - اغلب طبقه سوم - یعنی کرمانی - اغلب بسبک چینی ساخته شده اند. قسمی ظروف دیکر که رنگ زرد قهوه یی و یا سیاه دارند در آمل ( مازندران ) ساخته میشده اند. و. کارهای فلزی - در زمان صفویان مصنوعات طلا کاری نقره کاری و برنج سازی رونق بسیار داشت . آهن و فولاد نیز گاهی طلا کوبی و نقره کوبی میشد . شاه عباس عده بسیار از ارامنه جلفای آذربایجان را با صفهان آورد و شهری در آنجا باسم جلفا بنا کرد و مقصود او این بود که از استعداد تجارتی آنان استفاده کرده صنعتگران ارمنی در آبادی اصفهان - که پایتخت وی بود- مددی بزرگ باشند . صنایع برنجی مانند قدیم - که چیزهای تازه ایجاد میکردند- نبود بلکه چند نقشه دیگر بکار رفته نقشه ظروف برنجی را با رنگ سیاه پرمیکردند تا در مقابل سطح شفاف برنج خوب نمایش داده شود.این قسم کار در عصر حاضر نیز در اصفهان مرسوم است. از کارهای دیگر فلزی ساختن اسلحه و زره بود و درین قسمت مهارت و استعداد صنعتی عجیبی نشان میدادند. آهن و فولاد که در اسلحه آتشی کلاهخود و سینه بند بکار رفته اند نقره کوب و طلا کوب شده اند . در زمان شاه عباس توپ برنجی نیز در ایران ریخته شده . ز - معماری - گویند شاه اسماعیل اول بنا های مفصل و معظمی ساخته بود ولی از آنچه که ممکن است وی در تبریز و خوی ساخته باشد چیزی قابل توجه باقی نمانده است . از ابنیه مهم زمان او که تا بحال مانده مسجد جامع ساوه است و حتی آن نیز از صورت اصلی خارج شده و مقدار زیادی از بنا های وی از بین رفته ولی گنبدی بزرگ و زیبا از آن زمان بر پاست . از خدمات صفویه بعماری ایران متناسب بودن گنبد با دیگر قسمتهای بنای مسجد میباشد . بهترین نمونه آن مسجد شاه اصفهان است که تقریبا صد سال بعد از مسجد ساوه ساخته شده .گنبد مسجد ساوه از کاشی فیروزه یی رنگ پوشیده شده و نقشی برنگ سرمه یی و سفید دارد. در قسمت داخلی گنبد طرحهای هندسی با کاشی ساخته شده و دیوار فضای زیر گنبد با کاشی شش گوش فیروزه یی رنگ زینت یافته . اغلب تزیینات خارج بنا از بین رفته است .در محوطه زیر گنبد محراب گچ بری زیبایی است که با رنگهای مختلف نقاشی شده . این گچ بری را با ماده ای سفید رنگ پوشانده اند تا زمینه برای نقاشی مناسب باشد و آن بهترین نمونه کاریست که در مینیاتور نیز دیده میشود. محراب گچ بری دیگری که روی آن نقاشی شده در مسجد میدان ساوه است. این محراب بظرافت و بزرگی محراب مسجد جامع نیست ولی چهار قسم کتیبه بکوفی و نسخ روی آن نوشته شده و برای این کتیبه ها معروف است . کاشی کاری مسجد جامع و مسجد علی در اصفهان و نیز کاشی کاری مقبره هارون ولایت در آن شهر توسط شاه اسماعیل ساخته شده . آنچه که دراین ساختمانها مانده ثابت میکند که در اوایل دوره صفوی کاشیهای عالی ساخته میشد . از زمان شاه طهماسب بنای مهمی باقی نمانده زیرا او بصنایع تهیه کتاب و قالی بافی بیشتر توجه داشت تا بساختن ابنیه . وی مسجدی و قصری در قزوین بنا کرد . ولی تقریبا چیزی از آنها باقی نمانده است . از ابنیه مهم زمان این سلطان که تاکنون بر پا میباشد مقبره جدش شیخ صفی در اردبیل است . اگر چه سابقا بناهایی در آنجا بود ولی شاه طهماسب آنها را تکمیل و بهم مربوط کرد و تالاری برای عبادت ساخت که به برج مقبره شیخ صفی مربوط میباشد و نیز حیاط جلو آنرا احداث نمود . راهرو کوچکی در سمت چپ بنا ساخته شده که از آن بتالار عبادت وارد میشوند . این تالار در نقره یی مشبکی دارد وقالی معروف اردیبل آنرا مفروش میکرد. در طرفین این تالار طاقنماهایی است مانند لژ نمایشگاه درطرف دیگر تالار مذکور شبکه طلایی است که باطاق کوچکی مربوط میباشد و از آن ببرج مقبره شیخ صفی وارد میشوند. در طرف چپ برج دیگر یست که مقبره شاه اسماعیل میباشد و آن از چوب تیره رنگی تراشیده شده و باعاج و مروارید زینت یافته است.در پشت تالار عبادت اطاق گنبد دار هشت گوشی است که در و دیوارهای آن برای نگاهداری مجموعه ظروف چینی و بلور جاهایی متناسب و فرا خور ظروف تعبیه شده که اشیای نفیس صنعتی مقبره را در این اطاق نگاهداری میکردند . دور برج مقبره شیخ صفی از خارج کتیبه بزرگ آجریست که کلمه الله با کاشی روی آن مکررشده است . کاشی کاری حیاط و سردر که در انتهای خیابان شیخ در مسافت کمی واقع شده بسیار زیباست . موزائیک کاری آن طرحی زیبا دارد و با دقت بریده شده و رنگهای گوناگون در آن بکار رفته. دور سردر در حاشیه ای مانند طناب ضخیمی از کاشی فیروزه رنگ ساخته شده . مقبره شیخ صفی نه تنها از لحاظ معماری جالب توجه است بلکه بعضی از بزرگترین شاهکار های صنعتی ایران که اکنون در نقاط مختلف است سابقا در این مقبره بود . اصفهان از حیث معماری از همه شهرهای دیگر ایران مهمتر است زیرا بناهای بسیار از اعصار قدیم و عمارات بزرگی از دوره صفویه دارد که اغلب با کاشی کاریهای زیبا تزیین شده . وقتی شاه عباس اصفهان را پایتخت خود کرد نقشه جدیدی برای شهر طرح نمود . خیابان بزرگ و معروف چهار باغ را او ساخت و طرفین آنرا درخت چنار غرس کرد . این خیابان بپلی بزرگ که روی زاینده رود است منتهی میشود . در وسط شهر میدانی بزرگ است ( میدان شاه ) که مسجد شاه در سمت جنوب و قصر عالی قاپو در مغرب و مسجد شیخ لطف الله در مشرق و مدخل بازار در سمت شمال آن قرار دارد. این میدان محل چوگان بازی بود و دروازه های سنگی که برای این بازی ساخته شده هنوز در طرفین میدان موجود است . کاخ عالی قاپو ایوان بلندی در جلو دارد که اعضای دربار در آنجا می نشستند و بازی ها و مسابقات و رژه قشون را از بالا تماشا میکردند. در باغ پشت عالی قاپو کاخ چهل ستون قرار دارد مسجد شیخ لطف الله در سمت مشرق میدان بزرگ واقع است و گنبدی زیبا دارد که از کاشی پوشیده شده . در سمت جنوب میدان سردربزرگ مسجد شاه اصفهان دیده میشود که درهر طرف مناره ای بزرگ دارد . در این بنا کاشی موزائیک زیاد بکار رفته و طرز عمل جدیدی که بنام کاشی هفت رنگ موسوم است دیده میشود و آن عبارتست از کاشیهای یک پارچه بزرگ که روی آن طرحی نقاشی شده . این طرز کار در زمان صفویان بوجود آمده و البته زودتر از کار کند پر زحمت موزائیک کاری پیشرفت میکرد . سه قسم کاشی کاری مهم در این نوع تزیین معماری ایران مشاهده میشود : ۱ - کاشی یکرنگ - با اینکه کاشیهای رنگارنگ برای ایجاد نقشه روی آجر استعمال میشد هر کاشی منفردا یک رنگ معین داشت ۲ - کاشی موزائیک - کاشیهای رنگارنگ را بقطعات کوچک بریده آنها را طبق نقشه پهلوی هم میگذارند . این قطعات کوچک را وارونه قرار داده و پشت آنها را گچ میریزند و وقتی که گچ سفت میشود آنرا روی دیوار نصب میکنند . ۳ - کاشی هفت رنگ - روی کاشی ساده نقشه ای برنگهای مختلف نقاشی کرده روی آنرا لعاب میدهند. ساختن سردرهای بزرگ که دارای کاشیهای شفاف است در عصر صفویه پیشرفت بسیار کرد زیرا نیم گنبد سردررا معمولا با گچ مقرنس کاری نموده روی آنرا اغلب با کاشی تزیین میکردند . این مقرنس کاری بوسیله تیرهای چوبی که بسقف گنبد وصل بود ساخته و آویزان میشد. ترکیب سردر بزرگ و مناره های طرفین آن با صحن چهار ایوان و ساختمان های اطراف آن و قرار دادن گنبد بنحوی که با کلیه ساختمان متناسب باشددر معماری زمان صفوی بدرجه کمال رسید اگر چه جنس و انتخاب رنگ کاشی بخوبی ساختمان های عظیم زمان تیموری نیست ولی روی همرفته ابنیه کاشی کاری زمان صفوی در هیچ جای دنیا نظیر ندارد . پل الله وردی خان و پل خواجو که روی رود خانه عریض زاینده رود ساخته شده از بناهای این دوره است . شاه عباس بزرگ در سراسر کشور ایران کاروانسراهای بزرگ که اغلب از آجر و گاهی از سنگ است ساخت . این بناها بسیار محکم ساخته شده و محل توقف و استراحت کاروانهایی بود که مدام در کشور شاهنشاهی او مسافرت میکردند. ساختمان آنها عبارتست از صحن مربع بزرگی که اطاقهای بزرگ و کوچک برای مسافران و مکانهای مخصوص برای دواب در دور آن ساخته شده . در جلو آن سردر بزرگی است که عموما کتیبه ای سنگی دارد و در آن اسم سلطان محل کاروانسرا و تاریخ بنای آن ذکر شده است . بنای جالب توجه دیگر در اصفهان مدرسه شاه سلطان حسین در خیابان چهار باغ است . این بنا نشان میدهد که در اواخر دوره صفوی هنوز میتوانستند کاشیهای عالی بسازند . مقبره میر بزرگ در آمل ( مازندران ) نمونه های چند طرح کاشی کاری دارد. دیوار محوطه زیر گنبد کاشی هفت رنگ داردو رنگ اصلی آن زرد و دارای نقش تاک درشت است . رنگهای دیگر آن عبارتند از : آبی سرمه یی سبز قهوه یی و سفید . یکی از کاخهایی که مورد توجه شاه عباس بود قصریست که در نزدیکی بهشهر ( اشرف مازندران ) ساخته بود . این قصر روی تپه بسیار زیبایی واقع شده بود. پشت آن کوههای پوشده از جنگل و در جلو آن دشت پهناوریست که بدریای خزر منتهی میگردد. در نزدیکی آن خرابه های چند بنای صفوی دیده میشود زیرا باغ و قصرها مسافت زیادی را اشغال کرده بود . میگویند گنبد طلای مقبره حضرت رضا ۴ در مشهد است بوسیله شاه طهماسب ساخته شده ولی مسلم است که شاه عباس کبیر آنرا تعمیر کرده واسم او در کتیبه طلایی دور گلوی گنبد برده شده است . سر در اصلی بصحن کهنه باز میشود . ( ترجمه تاریخ صنایع ایران.ویلسن . ص ۲ . ) ۲٠۹ - ۱۸۸ - فرقه صفویان. فرقه ای از صوفیان منتسب به شیخ صفی الدین اردبیلی. در عهد صفویه [ صوفی ] بطور اعم بمریدان و پیروان شیخ صفی و فرزندان او اطلاق میشد . شیخ صفی و اولادش تا شیخ جنید فقط مرشد و پیر طریقت و پیشوای روحانی گروه روز افزونی از صوفیان و درویشان بودند و بسبب تبلیغات شدید گذشته از ایران در ولایات ترک نشین روم ( آسیای صغیر ) و شام نیز مریدان و معتقدان بیشمار یافته بودند. شیخ جنید جد شاه اسماعیل که معاصر با امیر جهانشاه ترکمان قراقویونلو بود در صدد بر آمد که از گروه صوفیان و مریدان خویش در کشور گشایی و تحصیل سلطنت استفاده کند یا بگفته مورخان سلطنت صوری را با سلطنت معنوی توام سازد .بدین منظور صوفیان را بغزا و جهاد با کفار تحریض کرد و خود را سلطان جنید خواند .از ین تاریخ صوفیان صوف پوش بلباس رزم در آمدند . در همان حال چون شیخ جنید از بیم امیر جهانشاه با گروهی از صوفیان بدیار بکر نزد امیر حسین آق قویوتلو رفت و خواهر او را گرفت بر جمع مریدانش افزوده شد تا آنجا که چندی بعد با ۱٠٠٠٠ تن از صوفیان بعنوان جهاد با عیسویان چرکس از رود ارس گذشت و در جنگی که با شروانشاه کردجان خود را بر سر جهانجویی گذاشت . سلطان حیدر پسر سلطان جنید برای آنکه صوفیان و مردیدان صفوی را از دیگران ممتاز و مشخص گرداند طاقیه ترکمانی را از سر ایشان برداشت و بتاج سرخ دوازده ترک مبدل کرد و بهمین سبب ایشانرا از آن تاریخ قزلباش گفتند . در آغاز کار شاه اسماعیلمریدان و متابعان او را تا مدتی همچنان صوفی میخواندند و بهمین سبب در کشور های اروپا پادشاه صفوی را هم که آوازه شهرتش بوسیله سیاحان و سوداگران و سفیران اروپایی بان ممالک رسیده بود [ صوفی بزرگ ] مینامیدند . این نام همچنان در دوران سلطنت صفویه بر پادشاهان این سلسله باقی ماند . دیری نگذشت که عناوین [ صوفی ] و [ قزلباش ] با یکدیگر مترادف شد و کم کم در اواخر سلطنت شاه اسماعیل عنوان دوم غلبه کرد و اتباع و هواداران آن پادشاه یعنی تمام طوایف ترک نژاد گونا گونی که در رکاب وی شمشیر میزدند به قزلباش معروف شدند . ازین زمان عنوان [ صوفی ] مفهوم مشخصتر و محدود تری یافت و بیشتر بخانواده هایی از طوایف قزلباش که در سابقه صوفیگری و اردات و خدمت بخا ندان صفوی از دیگران ممتاز بودند تعلق گرفت . بهمین سبب صوفیان بیشتر از طوایف روملو و شاملو و قاجار بودند و شخص شاه نیز رئیس و پیشوای ایشان یا [ مرشد کامل ] خوانده میشد . در زمان شاه طهماسب گروه دیگری از شیعیان و اولاد مریدان قدیم صفویه نیز از دیار بکر و دیگر نواحی آسیای صغیر بایران آمدند و بجمع صوفیان پیوستند بطوری که هنگام مرگ آن پادشاه عدد ایشان در قزوین به ۱٠ / ٠٠٠ رسیده بود. صوفیان از دیگر طوایف قزلباش بشاه نزدیکتر و نسبت باو فداکارتر و مطیعتربودند . رئیس صوفیان هر طایفه را [ خلیفه ] و رئیس تمام صوفیان را [ خلیفه الخلفائ ] میگفتند و این مقامی بزرگ بود. خلیفه الخلفائ از نظر صوفیان نایب [ مرشد کامل ] محسوب میشد و همگی اطاعت احکام او را مانند احکام شاه لازم و واجب میدانستند .شرط اساسی صوفیگری این بود که بی چون و چرا اوامر [ مرشد کامل ] را اطاعت کنند و از رضای او تخلف و تجاوز روا ندارند . جان باختن در راه [ مرشد کامل] را اولین اخلاص شمرند اگر یکی از صوفیان به [ مرشد کامل ] دروغ میگفت مستحق مرگ میشد و صوفیان دیگر بی درنگ او را بسزا میرسانیدند. صوفیان شب هر جمعه و شبهای عید در محلی خاص از عمارات شاهی حلقه میزدند و به [ذکر ] می پرداختند در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان جای حلقه ذکر صوفیان محلی بنام [ طاوس خانه ] بوده است . دردوران سلطنت شاه عباس بسبب بی اعتنایی و رفتار تحقیر آمیز او با طبقه صوفیه کم کم از اعتبار و اهمیت آنان کاسته شد تا آنجا که کار ایشان از ملازمت و نگاهبانی شاه بجارو کشی عمارات دولتخانه و دربانی و دژخیمی و امثال آن انجامید . با این همه باز شبهای جمعه حلقه صوفیان تشکیل میشد و آنان بریاست خلیفه الخلفائ بذکر می پرداختند . خوراک ایشان نیز از مطبخ شاهی داده میشد و غالبا در معبر پشت دولتخانه پیش چشم مردم غذا میخوردند ( فلسفی .شاه عباس ۱ : ص ۱۸٠ ببعد ) .

معنی کلمه صفویه در دانشنامه آزاد فارسی

صَفَویّه (۹۰۵ـ ۱۱۴۸ق)
صَفَویّه
صَفَویّه
صَفَویّه
صَفَویّه
از سلسله های معروف پادشاهی ایران . بنیانگذار این سلسله ، شاه اسماعیل اول صفوی، فرزند سلطان حیدر، از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی، بود. نسبت این سلسله بنا به قول مشهور به امام موسی کاظم (ع) می رسد. هرچند بسیاری از محققان در این باره تردید دارند. در ۹۰۵ق شاه اسماعیل اول به یاری صوفیان قزلباش توانست شروان را تصرف و دو سال بعد رسماً در تبریز تاج گذاری کند. او نخستین کسی است که دولت ملی را پس از اسلام در ایران ، براساس مذهب تشیع بنا نهاد و ایرانیان را با هم متحد کرد و آن ها را از سایر ملل سنی مذهب متمایز ساخت . از حکومت صفوی علمای شیعه و عموم مردم ایران حمایت و بسیاری شیعیان آسیای صغیر و دیگر مناطق به پادشاهان صفوی اظهار ارادت می کردند و برای آن ها قداست و معنویت قائل بودند. دولت صفویه، مروج مذهب شیعه بود و لذا پس از تأسیس ، گروه کثیری از علما و دانشمندان شیعی از مناطق شیعه نشینی چون جبل عامل لبنان ، بحرین و احسا به ایران آمدند و گروه بسیاری از علما، ادبا و شعرای اهل سنت ایران نیز روانۀ دربارهای سنی مذهب عثمانی ، ازبکان شیبانی، و گورکانی هند شدند. ایرانِ عصر صفوی سرزمین پهناوری بود که علاوه بر حدود فعلی کشور، قفقاز، بخشی از ترکستان و افغانستان را نیز شامل می شد و در میان سه دولت نیرومند عثمانی در غرب ، ازبکان شیبانی در شرق و گورکانی در جنوب شرق بود . و همین اختلاف مذهبی ، جنگ خونین شاه اسماعیل را با محمدخان شیبانی (۹۱۶ ق) و سلطان سلیم اول عثمانی موجب شد (۹۲۰ ق). پس از شاه اسماعیل ، شاه طهماسب ، اسماعیل دوم، سلطان محمد خدابنده، شاه عباس اول ، شاه صفی ، شاه عباس دوم ، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین به پادشاهی رسیدند. مدت سلطنت آن ها در مجموع ۲۳۰ سال بود. سنت فرزندکشی که از زمان شاه عباس اول آغاز شد، پس از وی ادامه یافت و همین امر، موجب گردید تا شاهزادگان لایق ، نابود یا نابینا شوند یا در حرمسرا پرورش یابند و درنتیجه در ادارۀ کشور ناتوان شوند. پایتخت صفویان ، نخست تبریز و سپس قزوین بود و در آغاز حکومت شاه عباس اول به اصفهان انتقال یافت که تا پایان این دولت ، در همین شهر بود. این دوران ، درخشان ترین ادوار سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و هنری ایران است. در زمان صفویان ، به ویژه در زمان سلطنت شاه عباس اول ، روابط ایران و اروپا گسترش یافت و هیئت های سیاسی ، نظامی و تجاری متعددی به دربار ایران آمدند. شاه عباس اول از نفوذ و قدرت قزلباشان ، که همۀ مناصب نظامی ، سیاسی و اداری کشور را در دست داشتند، کاست و در کنار آن ها نیروی نظامی جدیدی به نام شاهسون ایجاد کرد و آنان را به سلاح های آتشین توپ و تفنگ مجهز کرد و به کمک این نیرو، عثمانیان را شکست داد (۱۰۱۱ ق) و به سلطۀ پرتغالی ها بر خلیج فارس پایان بخشید (۱۰۲۳ و ۱۰۳۱ ق). پادشاهان صفوی ، به ویژه شاه عباس اول ، امنیت بی سابقه ای در کشور ایجاد کردند و اقدامات عمرانی و رفاهی فراوانی در ایران و عراق انجام دادند. تجارت ، رونق بسیاری یافت و هزاران کارگاه در شهرهای کشور به تولید انواع رنگ های طبیعی ، پارچه ، قالی ، گلیم ، کاغذ، چرم ، مصنوعات فلزی ، چینی ، آجر، کاشی و غیره مشغول بودند. ابریشم خام و محصولات ابریشمی عمده ترین صادرات ایران بود که به اروپا، چین و هند صادر می شد. به دستور شاه عباس اول ، ده ها کاروان سرا در شهرها و بین شهرها ساخته شد که به کاروان سرای عباسی شهرت یافت . علاوه بر آن ، ده ها حمام ، بازار، پل ، مسجد بنا گردید که از شاهکارهای معماری ایران و جهان بوده و امروزه بسیاری از آن ها باقی مانده است . توجه و علاقۀ خاص پادشاهان صفوی به رواج مذهب تشیع ، تجدید بنای بقاع امامان ، امامزادگان و بزرگان شیعه را در ایران و عراق موجب شد که برای نگهداری و ادارۀ آن ها، پادشاهان ، شاهزادگان و امرای صفوی املاک و اموال بسیاری وقف کردند. شاهزادگان ، امرا و حکام نیز به تبعیت از پادشاهان در توسعۀ بقاع متبرکه و عمران و آبادی ولایات می کوشیدند که ازجمله آن ها می توان به امام قلی خان در شیراز، و گنج علی خان در کرمان اشاره کرد. پادشاهان صفوی در ترویج علم و هنر اهتمام فراوانی داشتند، از همین رو، عصر صفوی ، بارورترین اعصار هنر ایرانی در دورۀ اسلامی است . شاخه های گوناگون هنر، از قبیل نقاشی ، معماری ، منبت کاری ، خوشنویسی ، تذهیب ، جلدسازی ، قالی بافی و نساجی در این دوره از کمال و لطافت بسیار برخوردار است . نقاشی عصر صفوی اوج هنر نقاشی در تاریخ ایران اسلامی است . از نقاشان بزرگ این دوره می توان از بهزاد، میرمصور، آقارضا و رضا عباسی نام برد. بناهای این دوران در عین استحکام و صلابت ، از زیبایی بی نظیری برخوردارند و عموماً با کاشی های بسیار زیبا تزیین شده اند. معمار بسیاری از بناهای دوره عباسی ، نابغه و دانشمند آن دوران ، شیخ بهایی بود. هنر تذهیب و کتاب آرایی در این دوره در حد اعلای کمال است . در خوشنویسی و کتیبه نویسی نیز باید از هنرمندانی چون میرعماد، علیرضا عباسی و ملا عبدالباقی تبریزی یاد کرد. گرچه به دلیل کم توجهی پادشاهان صفوی به شعر و ادب ، آثار ادبی ارزشمندی در این دوره پدید نیامد، در حوزۀ حکمت و علوم عقلی ، فلاسفه نامداری چون میرفندرسکی ، ملاصدرا، میرداماد و ملا عبدالرزاق لاهیجی ؛ در علوم نقلی علمای بزرگی چون مقدس اردبیلی ، قاضی نورالله شوشتری ، شیخ حرّ عاملی ، حاج آقا حسین و حاج آقا جمال خوانساری و نیز علامۀ مجلسی درخشیدند و آثار ماندگاری برجای گذاشتند. خاطرۀ دوران صفوی چنان در نزد مردم ایران طلایی و مسرّت بخش بود که داستان ها و افسانه ها از آن ساختند. سرانجام دولت صفوی را افغانان با محاصره و فتح اصفهان ، ساقط کردند (۱۱۳۵ ق).

معنی کلمه صفویه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] صفویه سلسله ای پادشاهی است که از 907 تا 1135 هَ . ق . در ایران سلطنت داشتند. این سلسله نام خود را از نام یکی از نیاکانشان به نام صفی الدین اردبیلی (م 735 قمری) که صوفه شیعه بود، برگرفته است. صوفیان شیعه را مذهب رسمی ایران نمودند و دولتی متمرکز با قلمروی یکپارچه ایجاد کردند.
شیخ صفی از عارفان نامی عهد اولجایتو و پسرش، ابوسعید بهادرخان ایلخانی، بود که با مریدان خود در آن ایام در کلخوران، در اطراف مقبره پدر خود، می زیست. نسب وی را به امام هفتم علیه السلام منسوب می دانند. وی که مرید شیخ زاهد گیلانی (م 700 قمری) و از رجال صوفیه بود از سوی شیخ زاهد به رهبری طریقت «زاهدیه» منسوب شد، این فرقه پس از مرگ شیخ به صفویه تغییر نام یافت. پس از درگذشت شیخ صفی، پسرش صدرالدین موسی جانشین وی شد. او برای شیخ صفی مرقدی ساخت.
پس از صدرالدین، فرزندش خواجه علی به رهبری طریقت رسید. وی به مدت 12 سال در جنوب ایران به ارشاد مردم مشغول بود. پس از خواجه علی، ابراهیم معروف به شیخ شاه ریاست معنوی نهضت را بر عهده گرفت ولی قدرت چندانی نداشت. پس از وی شیخ جُنید به اشاعه طریقت پرداخت. خروج شیخ جنید و مهاجرت وی به "دیار بکر" بر ترویج طریقت صفوی تأثیر بسیاری داشت. زعامت مذهبی صفوی در این عهد در قالب مبارزات "جنید" به زعامتی سیاسی تبدیل شد.
پس از وی پسرش حیدر جانشین پدر شد. پس از کشته شدن شیخ حیدر، پیروان وی ابتدا به پسر بزرگش سلطان علی شاه روی آوردند ولی وی در جنگ کشته شد و برادرش اسماعیل به اتفاق عده ای از مریدان طریقت که «اهل اختصاص» نام یافتند به گیلان رفت و حدود 5 سال نزد میرزا علی کارکیا از پادشاهان آل کیا بسر برد.
در سال (905 قمری) اسماعیل به اردبیل بازگشت و سال بعد شیروان­شاه را در نبردی به قتل رسانید و در تبریز تاجگذاری کرد. (907 قمری) مهم ترین اقدام شاه اسماعیل در آغاز سلطنت خویش، اعلام مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی کشور بود. آنان پس از بدست آوردن هویت سیاسی و ارضی توانستند دولتی متمرکز و قوی در ایران ایجاد کنند.
وی محمد شیبان خان ازبک را در مرو شکست داد. پس از سرکوبی ازبک ها نبرد شاه اسماعیل با عثمانی ها اجتناب ناپذیر می نمود. ظاهراً علت جنگ دو چیز بود، یکی اقدامات صفویان در آناتولی شرقی در جلب وفاداری مردم آن جا و دیگر حمایت شاه اسماعیل از رقیبان سلطان سلیم، جانشین با یزید دوم.
سطان سلیم پس از غلبه بر رقیبان و تحکیم سلطنت خویش به فتوای مفتی سنیان عثمانی به قتل عام شیعیان در قلمرو حکومت عثمانی دست زد و پس از آن به ایران لشکر کشید و در چالدران (شمال غربی خوی) سپاه شاه اسماعیل را سخت شکست داد (920 قمری) و دیار بکر را به تصرف خود درآورد. این رویداد در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل تأثیر فراوان بر جای گذاشت. وی پس از این شکست هرگز فرماندهی سپاهیانش را بر عهده نگرفت.
شاه اسماعیل در جوانی درگذشت (930 قمری) و پسر 10 ساله اش با نام شاه طهماسب بر تخت نشست. طهماسب به تدریج توانست بر اوضاع تسلط یابد و حدود نیم قرن ایران را یکپارچه نگاه دارد.

معنی کلمه صفویه در ویکی واژه

(تاریخ): دودمان سلسله صفویان منسوب به شیخ صفی‌الدین اردبیلی که در ایران از سال ۸۸۰ خورشیدی تا ۱۱۱۴ خورشیدی پادشاهی کردند. صفویه به سه بخش صف - وَ - ئیه قابل تجزیه است و احتمالا از تصحیف شده اصطلاح زبان آذری صفه‌بی‌ئیه یعنی احساس یا حس به هر صف یکی، است.

جملاتی از کاربرد کلمه صفویه

بنا به گفتهٔ ابولمعالم فخیم ابهری در جلد دوم از کتاب ابهر جلوه گاه تمدن باستان، سه تن از علما و فقهای برجستهٔ ابهر در این محل مدفون هستند. نخستین آنان ابوبکر محمد بن عبدالله ابهری است که در قرن چهارم هجری می‌زیسته‌است. مولانا شیخ شهاب الدین ابهری که در اوایل دورهٔ صفویه می‌زیسته دومین فردی است که در این محل دفن شده‌است. نفر سوم مولانا قطب الدین احمد ابهری معروف به پیر احمد زهر نوش متوفی ۵۷۷ هجری می‌باشد.
آرامگاه شیخ عبدالقادر بستکی مربوط به دوره صفویه-قاجاریه است و در روستای گچویه بخش جناح شهرستان بستک استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده‌است. این اثر در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۵۳۹۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
احمد گوراب دارای قدمتی تاریخی است و در زمان صفویه در مسیر کاروان‌های تجاری قرار داشت.
در نظام صفوی سه عنوان افتخار وجود داشت که بالاترین آنها «خان»، دومی «سلطان» و سومی «بیگ» بود. اگرچه در اوایل دوره صفویه افراد زیادی لقب «خان» را نداشتند، اما بعدها کاربرد این عنوان افزایش یافت.
آسیاب آبی باغستان، اثری تاریخی مربوط به دوره صفویه است که در شهر باغستان از توابع بخش اسلامیه، شهرستان فردوس واقع شده‌است.
اصلش از لاهیجان رشت و نامش شیخ محمدعلی و از متأخرین است. در اواخر دولت صفویه ظهور نموده و صاحب کمالات صوری و معنوی بوده و خطوط را نیکو رقم می‌نمود. آذربایجان و خراسان و عراق و فارس را سیاحت کرده و از راه لارستان و بندر عباسی روی به هندوستان آورد. در دهلی توطن گزید و معروف اهالی آن بلاد گردید. اعاظم آن بلد را مراد و طلاب را محل اعتماد و جمعی را به خدمتش اعتقاد به هم رسیده. دیوانش ملاحظه و این ابیاتش منتخب شد:
قلعه داوود آباد که از آثار تاریخی شهرستان انار می‌باشد و در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۸۶ با شماره ۲۱۴۸۳ در فهرست میراث ملی به عنوان اثر دوره صفویه ثبت شده‌است در نزدیکی این روستا واقع شده‌است. همچنین قلعه اسد آباد از آثار تاریخ این روستا در حال حاضر رو به تخریب است.[نیازمند منبع]
بنای اصلی بقعه را قتلغ خان ساخته که در عهد مغول و تیموریان یعنی اواخر قرن هشتم یا اوایل قرن نهم والی شیراز بوده است. این بنا در اواسط دوران صفویه احیا شد.
تاریخ احداث این بنا بر اساس گزارش ثبتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران به دوره‌های پیش از اسلام بر می‌گردد. این ارگ در دوره صفویه بازسازی شده و مورد استفاده مجدد قرار گرفته‌است.
اسمش میرزا داوود خلف الصدق میرزا عبداللّه متخلص به عشق است. خود به اسم تخلص می‌فرماید و سلسلهٔ ایشان در ایران معروف و مشهورند. سلاطین صفویه مکرر با این سلسله وصلت نموده و همیشه معزز و مکرم بوده‌اند. جناب میرزا داوود به انواع کمالات موصوف و به مصاهرت شاه سلیمان صفوی مشعوف بوده، مدت مدیدی تولیت مشهد مقدس رضوی با او بود و سلطان حسین صفوی به وزارت تکلیفش کرده قبول نفرمود. در همانجا فوت شد. از اشعار آن جناب است:
آسیاب آبی تدرویه شماره ۴ مربوط به دوره صفویه-قاجاریه است و در روستای تدرویه، بخش مرکزی، شهرستان بستک، استان هرمزگان واقع شده است. این اثر در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۵۳۷۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اصلش از قصبهٔ نائین و خود از محققین. عارفی آگاه، عاشقی صاحب پایگاه، صاحب علوم معنوی و صوری و مظهر تجلیات آثاری و نوری طالب مشاهده. معاصر صفویه بوده است. این رباعی از او نوشته می‌شود:
شهرت و اهمیّت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه همچنین از آن لحاظ است که مؤسس فرقهٔ صفویه یعنی شیخ صفی‌الدین اردبیلی از اینجا برخاست و در همین‌جا به خاک سپرده شد.