تابان

تابان

معنی کلمه تابان در لغت نامه دهخدا

تابان. ( نف ) ( از تابیدن و تافتن ) روشن و براق. ( آنندراج ). صفت مشبهه از مصدر تابیدن بمعنی روشنی دهنده و جلادار. ( فرهنگ نظام ). بهی ( ملحض اللغات حسن خطیب )دزی گوید: در فارسی صفت است ، در دمشق مانند اسم بکار رفته است بمعنی «درخشش تیغه » و همچنین بمعنی «تیغی تابان » بکار رفته است. ( دزی ج 1 ص 138 ). درخشان ، درخشنده ، رخشنده ، درفشنده ، درفشان ، فروزان ، تابنده ، مسروج ، مسروجه ، لامع، منور، بازغ ، وهاج ، مُشرق ، مسخوت. ( منتهی الارب ). زهلول ، نیر،مضی ٔ، نیره ، مضیئه. خلق ؛ املس و نرم و تابان گردیدن. صلفاء؛ زمین تابان. فأو؛ جای تابان و لغزان. افئاء؛ در زمین تابان و لغزان در آمدن. دلوص ؛ نرم و تابان گردیدن زره. دلاصة؛ نرم و تابان گردیدن زره. تدلیص نرم و تابان گردانیدن. دلیص ؛ نرم ، تابان ، درخشان. فرفح ؛ زمین نرم تابان. هیصم ؛ نوعی از سنگ تابان. صبهوج ؛ صلیق ؛ تابان از هر چیزی. صلمعة؛ تابان کردن چیزی را. اصلج ؛ سخت تابان. دملق ؛ تابان گردانیدن چیزی را. دمالق ؛ سنگ تابان. دملکة؛ تابان گردانیدن چیزی را. جرش ؛ مالیدن پوست تا نرم و تابان گردد. حجر دملوج ؛ سنگ تابان. دموک ؛ تابان و نرم گردیدن چیزی. سُلطوع ؛ کوه تابان و هموار. دلمز؛ تابان بدن ( ج دلامز ). تملّس ؛ تابان و نرم گردیدن. ملاسة؛ تابان و نرم گردیدن. طَلق ُ الوجه ؛ تابان روی. زَهَل ؛ تابان شدن. بزغ ؛ تابان شدن. تملط؛ تابان شدن تیر. ( منتهی الارب ) :
ز سیمین فغی من چو زرین کناغ
ز تابان مهی من چو سوزان چراغ.منجیک.نگه کرد موبد شبستان شاه
یکی لاله رخ بود تابان چو ماه.فردوسی.بقیصر یکی نامه باید نوشت
چو خورشید تابان بخرم بهشت.فردوسی.همی باش در پیش پرده سرای
چو خورشید تابان برآید ز جای.فردوسی.بهشتی بد آراسته پرنگار
چو خورشید تابان بخرم بهار.فردوسی.ز گرد سواران و جوش سران
گرائیدن گرزهای گران
دل سنگ خارا همی بردرید
کسی روی خورشید تابان ندید.فردوسی.بسان ستونی بسیم آزده
رُخش رشک خورشید تابان شده.فردوسی.یکی چشمه ای دید تابان زدور
یکی سروبالا دلارام پور.فردوسی.چه گویی که خورشید تابان که بود
کزو در جهان روشنایی فزود.

معنی کلمه تابان در فرهنگ معین

(ص فا. ) روشن ، درخشان .

معنی کلمه تابان در فرهنگ عمید

= تاباندن٢
۱. تابنده، درخشان، روشن، روشنایی دهنده.
۲. (بن مضارع تاباندن ) = تاباندن۱

معنی کلمه تابان در فرهنگ فارسی

تابنده، درخشان، روشن، برافروختن، گرم کردن
( اسم ) غرامت تاوان .

معنی کلمه تابان در فرهنگ اسم ها

اسم: تابان (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: tābān) (فارسی: تابان) (انگلیسی: taban)
معنی: روشن، درخشان، ریشه تاباندن، دارای نور و روشنی

معنی کلمه تابان در دانشنامه عمومی

تابان (بلغارستان). تابان ( به بلغاری: Taban ) یک منطقهٔ مسکونی در بلغارستان است که در استان صوفیه واقع شده است.

معنی کلمه تابان در ویکی واژه

incandescente
روشن، درخشان.

جملاتی از کاربرد کلمه تابان

بیاید شتابان به درگاه تو که اکنون دگرگون بشد راه تو
آکوئینکوم یک شهر باستانی بود که در شمال شرقی استان پانونیا در امپراتوری روم قرار داشت. ویرانه‌های شهر در پایتخت مجارستان، بوداپست در منطقهٔ اُبودا قرار دارد. در آستانهٔ فتح رومی‌ها، قبیله‌های سلتی اِراویسکی در این مکان مستقر بودند، استحکامات آنان از تپه گلرت تا محله تابان و شمال در بوداپست گسترده بود. رومی‌ها در قرن یکم تا دانوب پیشروی کردند و به سرعت به اهمیت این مکان پی برده، محل استقرار سلت‌ها را گرفته و اردوگاه‌های نظامی جهت دفاع از سر حدات و کشتی‌های رودخانه برپا کردند. پایتخت استان پانونیای سفلی، آکوئینکوم پس از آن گسترش پیدا کرد. شهر در زمان اوج خود در قرن سوم میلادی ده تا پانزده هزار ساکن داشته‌است.
مر آن دردی که بر جانش درآید در آخر ماه تابانش برآید
این هواپیما در خطوط هوایی بسیاری مورد استفاده قرار می‌گیرد و در ایران، در ناوگان شرکت‌های هواپیمایی ماهان (۱۱ فروند)، هواپیمایی قشم (۴ فروند)، هواپیمایی یزد (۲ فروند) و هواپیمایی تابان (بازنشسته شده) به کار گرفته شده‌است.
آلپاین ای۵۲۲ یک خودروی مسابقه‌ای فرمول یک است که توسط تیم فرمول یک آلپاین بی‌دبلیوتی برای شرکت در مسابقات قهرمانی جهانی فرمول یک ۲۰۲۲ طراحی و ساخته شده‌است. این خودرو توسط فرناندو آلونسو و استابان اوکون هدایت خواهد شد. این شاسی اولین خودروی آلپاین بر اساس مقررات فنی ۲۰۲۲ است.
خانهٔ عمر تو را گردونِ گردان پاسبان قلعهٔ بخت تورا خورشیدِ تابان کُوْ‌توال
بیشتر این نوع سلاح‌ها به اندازه کافی کوچک هستند تا توسط نفر حمل شوند و شیوهٔ کارشان این‌گونه است که اشعه ضعیفی را به سوی دشمن می‌تاباند که موجب گیجی یا کوری موقت دشمن شده و توانایی جهت‌یابی او را برهم می‌زند. در حال حاصر چندین نوع سلاح گیج‌کننده موجود است و برخی هم در نبردهای واقعی به کار رفته‌اند.
دیدن ماه رخت بر اشک شوق من فزود جزر و مدّ یم شود از ماه تابان بیشتر
مر آن کم خرد را به ایشان سپرد شتابان برفتند و او را ببرد
عالم از پرتو حسن تو نماید روشن همه ذرات ز مهر رخ تو تابانست
آن گه اگر نیم شب درش بگشایی چشمهٔ خورشید را ببینی تابان
اما به مرور و به سرعت این رشته پیشرفت کرد مخصوصاً زمانی که در پارک‌ها نظیر پارک ملت یا در پیست تابان در رسالت، هف پایپ ساخته شد که این وسیله «یو» یا همان «رمپ» نامیده می‌شد!
تا کنون چند ترجمه از این کتاب به زبان فارسی ارائه شده‌است. اولین بار در سال ۱۳۹۲، مرکز کارآفرینی ستکا این کتاب را تحت عنوان «نوپای ناب» منتشر کرد که به قلم محمدجواد احمدپور و سیدعلی فاطمی‌خوراسگانی ترجمه شده بود. در ادامه انتشارات هورمزد و پندار تابان هم ترجمه‌هایی از این کتاب ارائه کرده‌اند.
ست هم چنین از افزون بر تأیید مطلب، سوشیانت به صورت جمع آورده شده‌است و این یعنی که تعداد سوشیانت‌ها یکی نیست: ((... کی مزدا سپیدهٔ رخشان پیروزی جهان را برخواهد گرفت؟ کی رخشندگی آفتاب دین همه جا را تابان خواهد ساخت؟ کی سوشیانت‌ها فراوانی و زیادگی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان، دین گسترده شود. اینک سوشیانتی برای آموزش مردم برپاست و منم، زرتشت که پیرو تو هستم ای اهورا.
پیشینه نظرات بودریار دربارهٔ رسانه را می‌توان در نظریات مدرنیستی هنر مشاهده کرد. نظریات مدرنیستی هنر، این احساس را تقویت کرده‌اند که یک اثر هنری را می‌توان و باید بر اساس قاعده و اصول خود آن و بدون مراجعه به سایر اشیاء در جهان تجربه کرد. آثار هنری به نوعی حضور خود را می‌تابانند.
شتابان خود باسران سپاه همه سر نهادند درگاه شاه
درو از صورت نواب دوران بهر سو هست صد خورشید تابان
ای خرامنده سرو تابان ماه / روز آذر می چو آذر خواه
می گدازد پرتو منت مرا چون ماه نو هر قدر خورشید تابان می کند کامل مرا