لنف
معنی کلمه لنف در لغت نامه دهخدا

لنف

معنی کلمه لنف در لغت نامه دهخدا

لنف. [ ل َ ] ( فرانسوی ، اِ ) بلغم. خلطی مایل به زردی یا بیرنگ که از سیر و حرکت گلوبولهای سفید به دست آید و در رگهای لنفی جریان دارد. || شیره آب مانندی که در نباتات جریان دارد.

معنی کلمه لنف در فرهنگ معین

(لَ ) [ انگ . ] (اِ. ) مایعی زرد رنگ یا بی رنگ و شفاف که در عروق لنفاوی جریان دارد، از جدار مویرگ ها به خارج می تراود و تنها دارای یک نوع گویچة سفید است .

معنی کلمه لنف در فرهنگ عمید

۱. مایع بی رنگ یا اندکی زرد متشکل از پلاسما و گلبول های سفید که ازدیوارۀ مویرگ ها به بیرون تراویده، در رگ های لنفاوی جریان می یابد و مواد را بین خون و سلول های بدن جابجا می کند.
۲. شیره ای آبکی که در نباتات جریان دارد.

معنی کلمه لنف در فرهنگ فارسی

( اسم ) مایعی که حول سلولهای بدن قرار دارد و رابط بین سلولهای بدن قرار دارد و رابط بین سلولهای بدن و خون است . اصل مایع لمف از پلاسمای خون است بدین طریق که از جدارعروق شعریه پلاسمای خون همراه با گلبولهای سفید بخارج نشت میکند و تشکیل مایعی بنام آب میان بافتی یا لمف میدهد . این مایع همیشه در تجدید است . سلولهای بدن که از اطراف بوسیل. عروق شعریه احاطه شده اند در مایع لمفی غوطه ورند و اکسیژن و مواد غذایی لازم را از لمف میگیرند و مواد حامل. خود را به لمف پس میدهند . بعدا این مایع بوسیل. مجاری مخصوص موسوم به مجاری لمفی جمع آوری شده و تشکیل لمف جاری را میدهد . در حقیقت لمف جاری یک قسم فاضل آب سلولهای بدن است که بوسیل. مجاری مخفی مجددا وارد گردش خون میشود بدین طریق که لمف های قسمت راست سرو گردن بوسیل. یک ورید بزرگ لمفی به ورید تحت ترقو. راست میریزد و عروق لنفی سایر قسمتهای بدن همگی بقنات الصدر وارد میشوند و لمف جاری در آن بوسیل. این قنات به ملتقای وریدی و داجی تحت ترقوی چپ میریزد . ترکیب شیمیایی لمف در تمام انساج بدن یکسان نیست و بر حسب نسوج مختلف متفاوت میباشد. بطور کلی لمف مایعی است شور مزه و تقریبا بی رنگ ولی در هنگام هضم بعلت اختلاط با شیل که دارای مقدار زیادی قطرات چربی است برنگ سفید شیری در میاید. وزن مخصوص آن ما بین ۱/٠٠۷ تا ۱/٠۴۳است لمف مانند خون ولی بسیار بطئ تر از آن منعقد میشود . علت و طرز انعقادش هم با خون یکی است . حجم لخت. لمفی کوچک است بعلاوه بسیار کم خود را جمع میکند . در هر میلیمتر مکعب مایع لمف در حدود ۷٠٠٠ لمفوسیت وجود دارد. قسمت اعظم این لمفوسیت ها از جدار مویرگها وارد آب میان بافتی میشوند و قسمتی هم از غدد لمفی منشا گرفته وارد لمف جاری میگردند . وقتی که از لمف عناصر سلولی یعنی لمفوسیت های آنرا بگیرند و نیز قطرات چربی آنرا جدا سازند مایعی که باقی بماند پلاسمای لمف نام دارد که ترکیبش همانند پلاسمای خون است و لمف عاری از گلبول قرمز است و مقدار اکسیژن آن هم بسیار کم و نزدیک به صفر است لنف آب میان بافتی .
بلغم . خلطی مایل به زردی یا بیرنگ که از سیر و حرکت گلبولهای سفید به دست می آید . یا شیره آب مانندی که در نباتات جریان دارد .

معنی کلمه لنف در دانشنامه عمومی

تنابه یا لَنف ( به فرانسوی: lymphe ) حاوی سلول ( یاخته ) های خونی سفید ویژه ای به نام لنفوسیت است. لنفوسیت ها ماده ای را که پادتن نامیده می شود تولید می کنند. پادتن با میکروب ها و سموم در بدن مقابله می کند.
لنف همچنین به معنی دستگاه لنفاوی که بخشی از دستگاه ایمنی به حساب می آید است. دستگاه لنفاوی شبکه ای از رگ های لنفی است که این مایع شفاف ( لنف ) را منتقل می کنند. این دستگاه شامل بافت لنفاوی و رگ های لنفاوی است که مایع لنف در آنها در مسیری یک طرفه به سوی قلب جریان پیدا می کند.
لنف از کلمه لاتین lympha به معنی آب گرفته شده است.
عملکرد لنف به این صورت است که مایع لنف از مویرگ خارج می شود و به داخل سیاهرگ یا به کوچک ترین رگ لنفی می ریزد. این مویرگ ها به یکدیگر متصل می شوند و مجراهای بزرگی را شکل می دهند که سرانجام به مجرای سینه ای می ریزد که در کنار آئورت نزولی قرار گرفته است و به یکی از شاخه های اصلی بزرگ سیاهرگ زبرین متصل می شود. دریچه ها به جریان لنف اجازه حرکت در یک جهت را می دهند. غده های لنفاوی در تمام بدن و در مکان هایی که مویرگ های لنفی به هم متصل می گردند، یافت می شوند.
بافت لنفاوی در بسیاری از اندام های بدن، وجود دارد، به خصوص در گره های لنفاوی و نیز در فولیکول های لنفاوی که در دستگاه گوارش وجود دارند، مانند لوزه ها، هم قرار دارد. دستگاه لنفاوی همچنین شامل همه ساختارهایی است که وظیفه گردش و تولید لنفوسیت ( سلول های لنفاوی ) را به عهده دارند که شامل طحال، تیموس، مغز استخوان و بافت های لنفاوی مرتبط با دستگاه گوارش می شوند.
خون به طور مستقیم در سلول ها و بافت های پارانشیمی ( اصلی ) بدن قرار نمی گیرد، بلکه اجزای خون ابتدا از مویرگ ها خارج می شوند و به مایع میان بافتی بدل می شوند. این مایع بینابینی با سلول های اصلی اندام ها در تماس است. لنف مایعی است که هنگام وارد شدن مایع بینابینی به رگ های لنفاوی اولیه در دستگاه لنفاوی تولید می شود. مایع لنف در مسیر شبکه رگ های لنفاوی حرکت می کند.

معنی کلمه لنف در دانشنامه آزاد فارسی

لَنْف (lymph)
مایعی در سیستم لنفاوی مهره داران. مویرگ های لنفی لنف را از بافت ها جمع و در رگ های بزرگ تر لنفی تخلیه می کنند. رگ های لنفی به گره های لنفاوی منتهی می شوند که اجسام کوچک گردی اند و بیشتر در گردن، زیر بغل، کشالۀ ران، ناحیه سینه، و شکم یافت می شوند. در این گره ها، لنفوسیت هایی وجود دارند که مغز استخوان آن ها را ایجاد کرده است و مواد و باکتری های مضر را تصفیه می کنند. رگ هایی لنف را از گره های لنفاوی به مجرای سینه ای و رگ لنفی راست هدایت می کنند و آن را به سیاهرگ بزرگی در گردن می ریزند. مهره دارانی نظیر دوزیستان دارای قلبی لنفاویاند که لنف را به رگ های لنفاوی می فرستد. لنف حمل برخی مواد غذایی و گلبول های سفید خون به بافت ها، و نیز دفع مواد زائد از آن ها را به عهده دارد. لنف از طریق مویرگ ها به فضای میان بافتی ترشح می شود و ترکیبی مشابه پلاسمای خون دارد. نیز← دستگاه لنفاوی

معنی کلمه لنف در ویکی واژه

مایعی زرد رنگ یا بی رنگ و شفاف که در عروق لنفاوی جریان دارد، از جدار مویرگ‌ها به خارج می‌تراود و تنها دارای یک نوع گویچة سفید

جملاتی از کاربرد کلمه لنف

لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لنخرجن الصدقة و لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ ای لنعملن ما یعمل اهل الصلاح من صلة الرحمن و النفقة فی الخیر، فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ای اعطاهم المال و نالوا مناهم بخلوا به منعوا حق اللَّه و لم یفوا بالعهد، وَ تَوَلَّوْا عن طاعة اللَّه وَ هُمْ مُعْرِضُونَ مصرون علی الاعراض.
درمان لنف ادم معمولاً محافظه کارانه است، با این حال استفاده از جراحی در برخی موارد پیشنهاد می‌شود.
در این بیماری گروهی از لنفوسیت‌های تی که جزئی از سیستم ایمنی بدن می‌باشند به‌طور نابجا عمل می‌کند و به فولیکول‌های موی سر (ریشهٔ موها) حمله می‌کند و موادی را ترشح می‌کند که نهایتاً منجر به تخریب فولیکول‌های مو و ریزش موها می‌گردد.
الدار خالیة، و الرّوح صافیة، و النفس صادیة، و الوصل مامول.
(هومورس:مایعات بدن شامل خون لنف و مایع میان بافتی)