( رابة ) رابة. [ ب َ ] ( اِخ ) قصبه ای است در جزیره صقلیه. ( معجم البلدان ). رابة. [ راب ْ ب َ ] ( ع اِ ) زن پدر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رابه. [ ب َ ] ( اِخ ) نهری است در لهستان در ناحیه گالیسی که از شمال کوههای کارپات سرچشمه میگیرد و بسوی شمال شرقی جریان می یابد و بعد از طی مجرایی بطول 130 هزارگز ( 130 کیلومتر ) برودخانه ویستول میریزد. ( ازقاموس الاعلام ترکی ). رابه. [ ب َ ] ( اِخ ) خرابه ای است در سوریه در ایالت بلقای و در 75هزارگزی شمال شرقی قدس. در زمانهای گذشته مرکز معابی ها بود و به رباط معاب شهرت داشت در دوره رومیان تعمیر شد و به «آکروپلیس » موسوم گردید پاره ای از ستونهای آن باقی است. ( از قاموس الاعلام ترکی ). رابه. [ راب ْ ب َ ] ( اِخ ) قصبه ای است در سودان ( نوبه ) در ساحل چپ نیجری و در 125هزارگزی بیده. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
معنی کلمه رابه در فرهنگ معین
(بِّ ) [ ع . رابة ] مادراندر، زن پدر.
معنی کلمه رابه در فرهنگ فارسی
( اسم ) مادراندر زن پدر . خرابه ایست در سوریه در ایالت بلقای
معنی کلمه رابه در دانشنامه عمومی
رابه (شهرستان بیشچاد). رابه ( به لهستانی: Rabe ) یک روستا در لهستان است که در گمینا چارنا ( شهرستان بیشچاد ) واقع شده است. رابه (شهرستان لسکو). رابه ( به لهستانی: Rabe ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا بالیگرود واقع شده است. رابه ۳۳۳ نفر جمعیت دارد. رابه (نووی کنژواتس). رابه ( به صربی: Rabe ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در Novi Kneževac Municipality واقع شده است. رابه ۱۳۵ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه رابه در ویکی واژه
همچنین ← تچان؛ ← جریان رابة مادراندر، زن پدر.
جملاتی از کاربرد کلمه رابه
تولید فراوان هلو، کیوی و گلابی، ایتالیا رابه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان میوه در جهان تبدیل کردهاست.
ورا چار پیلش کشیدی به دشت به گرد عرابه همی گرد گشت
سپه رابه بهرام فرخ سپرد همیرفت با چارده مرد گرد
آن می به قرابه سر به مهرست مدام مردم به قرابه می برآرند زبان
جام و جان و قرابهٔ روحافزای تن بیجان من ستمفرسای
که شور صد قرابه می به هر نظاره هی دهد همین بس است چشم وی نبید من عقار من
آن صنم لطیف تو گرچه که شد حریف تو دست به زلف او مبر هان که قرابه نشکنی
همانطور که توضیح داده شد، در الفبای سورابه، واکهها با حرکتگذاری اجباری نشان داده میشوند. طریقهٔ نوشتن این واکهها و همینطور واکههای مرکب در جدولهای زیر نشان داده شدهاند.
پس آنگاه پورش حسن (ع) رابه ران زدید از ره کینه زخمی گران
ورازنو کیسه عشقیرابهدستآری تو از شوخی قباها کز تو بردرد، کمرها کز تو بر بندد
ای سروری که مخزن اسرارغیب رابهتر بهتر کلیدخاطر مشکل گشای تست
شوق موسی نخل ایمن رابه حرف آورده بود خامه صائب چرا بندد لب ازگفتار عشق؟
روشنی مهرابهها از روزنههای کوچک سقف یا پنجرههای باریک تأمین میشد، بهطوریکه فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
یونانیان باستان آن را به خاطر نیسا که محل پرورش آن اسب بود، اسب نسایی میگفتند و چینی ها آن را اسب آسمانی یا اژدهای گیاهخوار میگفتند! آن اسب با ارزشترین اسب در دنیای باستان بود و به عنوان زیباترین اسبی که تاکنون وجود داشته شناخته شدهاست. اسبهای نسایی سلطنتی نشانی از اشرافیت در ایران باستان بودند. دو اسب نسایی نر سفید، ارابه سلطنتی را میکشیدند در حالی که چهار تا از این اسبان شاهی ارابه اهورامزدا را میکشیدند.