جاحد
معنی کلمه جاحد در فرهنگ معین
معنی کلمه جاحد در فرهنگ عمید
۲. کسی که با علم، حق کسی را انکار می کند.
معنی کلمه جاحد در فرهنگ فارسی
( اسم ) انکار کننده با وجود دانستنمنکر. جمع جاحدین .
جملاتی از کاربرد کلمه جاحد
فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ای غیر مقطوع لانّه یکتب له کصالح ما کان یعمل. ثمّ قال: فَما یُکَذِّبُکَ و قیل: ایّ شیء «یُکَذِّبُکَ» و فی المخاطب به قولان: احدهما انّه «الانسان» و المعنی: «فما» یحملک علی الکذب بعد هذا القسم و بعد هذا البیان بِالدِّینِ یعنی: بالجزاء و البعث. و قیل: ما یعرّضک للکذب و ما یحملک علی التّکذیب ایّها «الانسان» بعدما عاینت من دلائل التّوحید. میگوید: ای آدمی بعد ازین دلائل توحید که معاینت دیدی و بعد از آنکه قسمها یاد کردیم و روشن باز نمودیم، چه چیز ترا برین دروغ میدارد که میگویی جز او بعث نیست و فردا خدای با خلق شمار نکند و پاداش ندهد؟ و القول الثّانی الخطاب للنّبیّ (ص) و فیه اضمار، ای فَما یُکَذِّبُکَ بعد هذا البیان و بعد هذه الحجّة و البرهان الّا جاحد؟ و قیل: معناه: من ینسبک یا محمد الی الکذب بعد هذا البیان و بعد قدرتنا علی خلق «الانسان» و تقویمه. ای کلّ شیء یصدّقک و یشهد لما جئت به. و قال الفراء «فما» الّذی «یُکَذِّبُکَ» بانّ النّاس یدانون باعمالهم کانّه قال: فمن یقدر علی تکذیبک بالثّواب و العقاب بعدما تبیّن له من خلقنا «الانسان» علی ما وصفنا.
پرسیدند از حسد، گفت: من درین مقام نبودهام، جواب نتوانم داد و اما گفتهاند: الحاسدُ جاحدٌ لأنّه لایرضی بقضاء الواحد.
آن گه در آخر آیت گفت: وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ، و در آیت دیگر گفت: وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ. اما فی الاول فقال: وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا، ثمّ قال: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ» یعنی لم یکن جحدا، و الجاحد کافر، دلیله قوله: وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا، و امّا فی الثانی فقال تعالی: وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فِیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ، ثمّ قال: وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ یعنی جاوز حدّ القصاص و اعتبار المماثلة، و تعدّی علی خصمه، ثم قال: فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ لانّه ظلم بعضهم علی بعض، و فی الثالث قال تعالی: وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ اراد به معصیة دون الکفر و دون الجحود.
قوله: «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ» ای الکفّار یقرون بانّ النعم کلّها من اللَّه تعالی، «ثُمَّ یُنْکِرُونَها» باضافتها الی شفاعة الاصنام کافران میدانند که نعمت همه از خدای تعالی است و آفریدگار و روزی گمار خدا است و اقرار باین میدهند امّا می گویند که بشفاعت بتان این نعمت بما میرسد و سپاس داری بتان میکنند، پس آن اقرار بکار نیست که آزادی و سپاس داری منعم بآن نیست و چون شکر و آزادی با آن نیست گویی که نه اللَّه تعالی را منعم میدانند، اینست معنی انکار ایشان که ربّ العزّه گفت: «ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ» یعنی و کلّهم الکافرون الجاحدون.
ما وحد الواحد من واحد اذکل من وحده جاحد
ذات تو به ذات بوده واحد وانگه غنی از مقر و جاحد
ایمان و زاهدی را بر هم شکست باید زنار جاحدی را از جان خرید باید
ما وحد الواحد من واحد اذ کلّ من وحّده جاحد
و قیل أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ فیعرفوا بدایع صنع اللَّه فیها فیعلموا من ذلک انّ اللَّه عزّ و جل لم یخلق السماوات و الارض و ما فیهما من العجائب عبثا، و انّما خلقها بقوله الحق و لاقامة الحق یعنی لاقامة الثواب و العقاب علی العمل. و قیل بالحق یعنی بالحکمة لیعتبر بها عباده و یستدلوا علی وحدانیّته و قدرته وَ أَجَلٍ مُسَمًّی یعنی الی اجل مسمی اذا بلغ ذلک الاجل افناهما للجزاء فاعلم اللَّه تعالی انّ الذی خلقهم و لم یکونوا شیئا ثم صرفهم احوالا و ثارات حتی صاروا رجالا، قادر ان یعیدهم بعد فنائهم خلقا جدیدا، ثم یجازی المحسن منهم باحسانه و المسیء باساءته، لانّه العدل لا حیف فی حکمه و لا جور، وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ یعنی الکفار، بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ، ای بالبعث بعد الموت لجاحدون.
نور احمد باعلی واحد بود غیر نابینا مگر جاحد بود