بهاری. [ ب َ ] ( ص نسبی )منسوب به بهار که عبارت از موسم گل باشد چنانکه گویند ابر بهاری. ( آنندراج ). منسوب به بهار. ( ناظم الاطباء ). منسوب به بهار. ربیعی. ( فرهنگ فارسی معین ). با کلمات ابر و باد و باران و جز اینها ترکیب شود و گاه هم معنی خوش و با طراوت و دل انگیز دهد : باد بهاری به آبگیر برآمد چون رخ من گشت آبگیر پر از چین.عماره.بالا چون سرو نورسیده بهاری کوهی لرزان میان ساق و میان بر.منجیک.امید آنکه روزی خواند ملک دو بیتم بختم شود مساعد روزم شود بهاری.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 101 ).ورچه برانی هنوز روی امید از قفاست برق یمانی بجست باد بهاری بخاست.سعدی.کدام باد بهاری وزید در آفاق که باز در عقبش نکبت خزانی نیست.سعدی.دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمین بپروراند. ( گلستان سعدی ). - ابر بهاری ؛ ابری که در فصل بهار در آسمان پدید آید. ( فرهنگ فارسی معین ). - اعتدال بهاری ؛ اعتدال ربیعی. ( فرهنگ فارسی معین ). - باد بهاری ؛ باد لطیف و مطبوع بهارگاه. - باران بهاری ؛ بارانی که در فصل بهار بارد. ( فرهنگ فارسی معین ). - بهاری کنیز ؛ کنیزکی خوبروی و دل انگیز و چون بهار برنگ و بوی مطبوع : از آن قندهاری بهاری کنیز سخن راند کاین درخور منت نیز.اسدی. بهاری. [ ب َ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب به بهارة که نام بعض اجداد منتسب الیه است. ( الانساب سمعانی ) ( لباب الالباب ). بهاری. [ ب َ ] ( اِ ) نوعی پارچه است : ز بهاری و گلی آنکه عمامه کرد و جامه نه هوای سرد بستان نه هوای باغ دارد.نظام قاری ( دیوان ص 66 ).رونق حسن بهاریست دگر کتان را گرم بازار ز شمسی شده تابستان را.نظام قاری ( دیوان ص 37 ). بهاری. [ ب َ ] ( اِ ) رنگی است سفید چرکین مانا به بهار نارنج. ( آنندراج ). بهاری. [ ب َ ] ( اِخ ) یکی از نجبای آن دیار [فارس ] و اسمش نوروزشاه. چندی حکومت قلعه هرموز به او مفوض بوده و دلیری تیزچنگ و چابک سوار و امیری خوش طبع. از او است : مه من کند به هرکس که رسد شکایت از من که کسی ز رحم ناگه نکند حکایت از من.( آتشکده آذر ص 305 ).
معنی کلمه بهاری در فرهنگ عمید
۱. مربوط به بهار. ۲. [قدیمی] ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید.
معنی کلمه بهاری در فرهنگ فارسی
منسوب به بهار ربیعی : ابر بهاری. ابری که در فصل بهار در آسمان پدید آید. یا اعتدال بهاری . اعتدال ربیعی. یا باران بهاری . بارانی که در فصل بهار بارد . محب الله بن عبدالشکور بهاری . وی علوم را نزد شیخ قطب الدین فرا گرفت سپس به حوز. درس قطب الدین شمس آبادی رفت . اوراست : ۱ - رساله المغلطه العامه الورود ۲ - سلم العلوم ۳ - مسلم الثبوت
معنی کلمه بهاری در فرهنگستان زبان و ادب
{vernal} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی آن دسته از پدیده های مربوط به نمو که در فصل بهار اتفاق می افتد
معنی کلمه بهاری در دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] بهاری صفت منسوب به شهر بهار همدان ممکن است به یکی از افراد زیر اشاره داشته باشد: [ویکی فقه] بهاری (ابهام زدایی). بهاری ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • محمد بهاری، عارف و حکیم نامی قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری• محمدباقر بهاری، محمدباقر بن محمدجعفر، مجتهد متنفذ و از رهبران مشروطه خواه همدان• محب الله بن عبدالشکور بهاری، بهاری، محبّ الله بن عبدالشّکور عثمانی صِدّیقی حنفی، فقیه و قاضی القضات هندی• پیر بدرالدین بهاری بدر، معروف به پیر بدر و بدر عالم ، از صوفیان مشهور در بهار و بنگال • غلام یحیی بن نجم الدین بارهوی بهاری، از عرفا و علمای هندی در قرن دوازدهم ...
جملاتی از کاربرد کلمه بهاری
علیاصغر بهاری (زادهٔ ۱۲۸۴ – درگذشتهٔ ۲۰ خرداد ۱۳۷۴) از استادان موسیقی ایرانی و نوازندهٔ برجستهٔ کمانچه بود. وی در دههٔ ۱۳۶۰ با فرامرز پایور، شهرام ناظری،جلیل شهناز، محمد اسماعیلی و سید محمد موسوی، در «گروه اساتید موسیقی ایران»، همکاری داشت.
ز سوسن نارون را ساخت چنبر ز گلبرگ بهاری کرد بستر
هر چند که گریان ترم از ابر بهاری در کشت امیدم نشود سبز گیاهی
گاگا بیشتر اوایل زندگی خود را صرف بازیگری کرده بود و با بازی در داستان ترسناک آمریکایی: هتل به هدف خود رسید. هتل پنجمین فصل از مجموعهٔ وحشت آنتولوژی داستان ترسناک آمریکایی است، که در آن گاگا نقش یک مالک هتل به نام الیزابت را بازی میکند. گاگا برای این نقش در این فصل، برندهٔ جایزهٔ گلدن گلوب شد. او در فیلم مد کمپین بهاری ۲۰۱۶ تام فورد حضور داشت و مهمان شمارهٔ ۹۹ مجله مد وی بود. او همچنین جایزهٔ سردبیر سال را در جوایز مد لس آنجلس دریافت کرد.
آنچه مرا زابر نوالت رسید سبزه ز باران بهاری ندید
در حالی که استخراج معدنی هیدرولیکی میلیونها دلار درآمد مالیاتی برای ایالت ایجاد نمود و از جمعیت زیادی از معدنچیان در کوهستان حمایت میکرد، تأثیرات مخربی بر محیط طبیعی ساحلیو سیستمهای کشاورزی در کالیفرنیا داشت. میلیونها تن خاک و آب به رودخانههای کوهستانی میریخت که رودخانههایی را که به دره ساکرامنتو میریزند، تغذیه میکردند. هنگامی که رودخانهها به درههای نسبتاً مسطح میرسند، سرعت آب کاهش و عرض رودخانهها افزایش مییابد و رسوبات در دشتهای سیلابی و بستر رودخانه انباشته میشود که باعث بالا آمدن رودخانهها، انتقال آنها به کانالهای جدید، طغیانشان از سواحل خود و در نتیجه بروز سیلابی بزرگ (مخصوصا در دوره ذوب بهاری) شد.
او همچنین در نزد محمد بهاری و سید احمد کربلایی که هر دو از شاگردان ملا حسینقلی همدانی بودند، مکارم اخلاق و علوم عرفانی آموخت. سید علی قاضی در لغت عرب بینظیر بودهاست؛ گفته شده که او چهل هزار لغت از حفظ داشت و شعر عربی را چنان میسرود که اعراب تشخیص نمیدادند سراینده این شعر غیرعرب است.
کنون گشته ام در ثنا عندلیبی چون من یافتم در پناهت بهاری
بر دولت جهان چند چون سبزه سر فرازی؟ بر فرق چتر شاهیت، چون ابر نوبهاری!
ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم، از خلیج فارس با عنوان دریای پارس یاد کرده، و به «جشن بهاری زنان» (سپندارَ مزگان) نیز اشاره نمودهاست.
محمّد بهاری همدانی فرزند میرزا محمد در سال ۱۲۶۵ قمری (۱۲۲۸ خورشیدی) در شهر بهار چشم به جهان گشود. میرزا محمّد بهاری دارای ۳ پسر به نامهای: صادق، فرّخ و محمّدحسین و یک دختر به نام خانم بود. میرزا محمّد کاسب بود و وضعیت مالی نسبتاً خوبی داشت. از قراین و شواهد پیداست که او از راه خرید و فروش و کشاورزی، امرار معاش میکرد. محمد در ۳۲ سالگی با اخذ درجهٔ اجتهاد به نجف عازم شد. وی در نجف از همراهان ملا حسینقلی همدانی گردید و تا پایان حیات حسینقلی همراه وی بود. محمد در اواخر عمر به زادگاهش بهار برگشت و در سال ۱۳۲۵ قمری (۱۲۸۶ خورشیدی) درگذشت.
وی همچنین در این دوره در نجف، درس اصول را نزد آخوند خراسانی (صاحب کفایة الاصول) و درس فقه را نزد سید محمدکاظم یزدی (صاحب عروة الوثقی) خواند. وی همچنین با سید اسماعیل صدر ارتباط پیدا میکند و بهراهنمایی او سلوک خود را پیش میگیرد. بهواسطهٔ صدر با محمد بهاری همدانی، سید علی قاضی و سید جمال گلپایگانی آشنا میشود.
اعتدال دو نقطه تلاقی استوای سماوی با دایرةالبروج که شامل نقطه اعتدال بهاری و متقابلا نقطه اعتدال پاییزی است و در مختصات سماوی نقطه اعتدال بهاری (حمل) مبدأ فرض میشود با این تفاوت که نیمدایره اعتدال در مختصات استوایی عمود بر استوای سماوی است و در مختصات دایرةالبروجی عمود بر دایرةالبروج است. نیمدایره اعتدال در مختصات استوایی، گرینویچ آسمان است.
چون باد خزان آمد و گل رفت به تاراج ای ابر بهاری چه برآید ز گرستن
از صبا روی صحاری خنده چون لیلی کند وز هوا ابر بهاری گریه چون مجنون کند
صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر آب و رنگ از همت باد بهاری یادگیر
گرشد از فیض نم ابر بهاری امروز چون درودشت پر از لاله و گل کوه و کتل
روز سرآغاز این گاهشماری، اول فروردین سال ۱ جلالی (۴۵۸ هجری خورشیدی)، برابر نهم رمضان سال ۴۷۱ هجری قمری قراردادی (دهم رمضان سال ۴۷۱ هجری قمری هلالی) و مطابق با ۱۵ مارس ۱۰۷۹ میلادی جولیانی (۲۱ مارس ۱۰۷۹ میلادی گرگوری) است. در این گاهشماری روز اول سال طوری تنظیم شدهاست که با برابری بهاری که نوروز نامیده میشود، همگام شود و در پایان سالها ۳۶۵ یا ۳۶۶ روز دارند.
بستان امل را به سخا ابر بهاری پالیز اجل را به وغا باد خزانی
اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی تقریباً ۱ فروردین «۲۱ مارس» (لحظهٔ متوسط سالانة آن یکم فروردین ساعت ۰۰:۰۰ (ایران)) و همزمان با آغاز فصل بهار است، درحالیکه همین زمان در نیمکرهٔ جنوبی آغاز پاییز و لحظهٔ اعتدال پاییزی است و بالعکس.