بنی‌اسرائیل

معنی کلمه بنی‌اسرائیل در لغت نامه دهخدا

بنی اسرائیل. [ ب َ اِ ] ( اِخ ) اولاد یعقوب علیه السلام. چه اسرائیل به زبان عبری لقب یعقوب علیه السلام است و اِسراء بمعنی برگزیده و ئیل اسم حق تعالی. در منتخب نوشته که لفظ سریانی است و بعضی گفته که اسرائیل بمعنی بنده خدا است. ( غیاث ) ( از آنندراج ). نام عمومی قوم یهود است. ( دائرة المعارف فارسی ). رجوع به یهود شود.

معنی کلمه بنی‌اسرائیل در فرهنگ عمید

اولاد حضرت یعقوب، عبرانیان، اجداد کلیمیان امروزی، یهودیان.

معنی کلمه بنی‌اسرائیل در فرهنگ فارسی

اولاد یعقوب ع باشند و آن شامل طوایف یهود است .

معنی کلمه بنی‌اسرائیل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بنی اسرائیل (بنواسرائیل)، به معنای «فرزندان و قوم اسرائیل»، نام قوم بسیار قدیمی و پر اهمیت در تاریخ و اعتقادات دینی بشر می باشد.
قوم بنی اسرائیل که در قرآن از آن بسیار یاد شده، در حوزه های مختلف، از جمله تفسیر و تاریخ و ادبیات، و از جنبه های گوناگون مورد توجه مسلمانان بوده است.مقاله حاضر مشتمل است بر کلیات، ریشه شناسی، کاربرد واژه، بنی اسرائیل در قرآن، در عهد عتیق، در احادیث و تفاسیر، و در ادبیات و فرهنگ عامه.همچنین، نظر به تحقیقات فراگیر و گسترده درباره تاریخ بنی اسرائیل بر پایه مدارک باستان شناسی، گذشته از روایت کتاب مقدس، در پایان مقاله، بخش «بنی اسرائیل در مطالعات تاریخی و باستان شناسی» درباره پیشینه این قوم خواهد آمد.
معنای بنی اسرائیل
«بنی»، جمع «ابن»، غالباً به معنای فرزندانِ پسر است؛ و اسرائیل نام دیگر یا به قولی، لقبِ یعقوب پسر اسحاق است که دوبار در قرآن ذکر شده است.بنی اسرائیل دوازده سبط یا خاندان اند که آن ها را از نسل دوازده پسر یعقوب می دانند.این اصطلاح، چهل و یک مرتبه در قرآن به کار رفته است.
تاریخ بنی اسرائیل
آغاز تاریخ بنی اسرائیل، به حوادث حیات جد اعلای آن ها، ابراهیم، باز می گردد.بنا به گزارش های تاریخی، زادگاه وی در اورِکلدانیان بود، و او با مهاجرت جمعی قومش به حرّان، بدان ناحیه منتقل شد؛ سپس از حرّان به فلسطین مهاجرت کرد و در آن جا سکنا گزید.فرزندان و نوادگان او، اسحاق و یعقوب، نیز در کنعان ساکن بودند.احتمالاً این حوادث در حدود ۲۰۰۰ـ ۱۸۰۰ ق م روی داده است.
← انتقال بنی اسرائیل به مصر
...
[ویکی شیعه] بنی اسرائیل، به دوازده فرزند یا قومی گفته می شود که به نام پدر و جدشان اسرائیل (یعقوب) نام گذاری شده اند. خداوند در قرآن ۴۱ بار از آنها یاد کرده است. این قوم در نگاه عرب پیش از اسلام به دلیل برخورداری از کتاب آسمانی، مناسک دینی خاص و پیشینه تاریخی، اقلیتی فرهیخته تر دانسته می شدند. با وجود فرهنگ قرآنی صدر اسلام، بنی اسرائیل به منزله گروهی با هویت رقیب قرار گرفتند.
اسرائیل و پسرانش به سبب قحطی در کنعان، به مصر رفتند و نسل آنها تا زمان موسی (ع) در مصر ماندند و به رهبری موسی(ع) از فشار حکومت فرعون فرار و دوباره به کنعان بازگشتند. آنها حدود چهل سال در صحرای سینا سرگردان بودند تا اینکه پس از وفات موسی، یوشع جانشین وی شد و بتدریج کنعان را فتح کرد.
پس از یوشع (ع) شخصیت های متعددی به رهبری بنی اسرائیل پرداختند که داوران بنی اسرائیل نامیده می شوند. آنان پادشاه نبودند و فقط به حل اختلافات داخلی بنی اسرائیل می پرداختند. آخرین داور بنی اسرائیل سموئیل بود و بعد از ایشان، عصر پادشاهان بنی اسرائیل با طالوت و سپس داود و سلیمان (ع) آغاز شد.
[ویکی اهل البیت] اسرائیل لقب حضرت یعقوب علیه السلام است و بنی اسرائیل دوازده سبط یا خاندان اند که آنها را از نسل دوازده پسر یعقوب می دانند. این اصطلاح، چهل و دو مرتبه در قرآن بکار رفته است.
پیش از بعثت حضرت عیسی علیه السلام آنها یگانه قوم خداپرست بودند و دین و شریعت آسمانی را پذیرفته، خداپرست اگر در اقوام دیگر بود، بسیار اندک بود مانند اولاد اسماعیل در میان عرب. از این روی دانستن اخبار بنی اسرائیل و پیغمبران آنها برای مسلمانان مهمتر از دیگرانست.
بنی اسرائیل یعنی اولاد یعقوب در زمین کنعان می زیستند. تاریخ آنان از آنگاه آغاز می شود که حضرت یوسف علیه السلام عزیز مصر شد و نزد فرعون اعتبار یافت فرزندان یعقوب با خود او در سالهای قحط به مصر رفتند و در آن کشور ماندند. سالها بر آنان گذشت و نسل آنها بسیار شد. آن فرعون که زمان یوسف بود از جهان رفت و فراعنه دیگر جانشین او شدند و مردم مصر با بیگانگان بد رفتار می کردند و آنها را به خدمت گرفته آزار و شکنجه می دادند تا حضرت موسی علیه السلام به پیغمبری برگزیده شد.
بنی اسرائیل به رهبری دینی و سیاسی موسی از سلطه فرعون رها شدند و از مصر خارج گشته به سمت کنعان حرکت کردند. اینان حدود چهل سال ، که طی آن یک نسلشان از بین رفت ، در صحرای سینا سرگردان بودند تا اینکه پس از وفات موسی ، یوشع جانشین وی شد و بتدریج کنعان را فتح کرد
خداوند بر موسی علیه السلام تورات را فرستاد و احکام تورات در عهد خود او و پس از او دستور معاملات و عبادات و سیاسات آنها بود.
حضرت موسی علیه السلام تا زنده بود، موفق نشد. زمین مقدس را فتح کند. اما با فلسطینیان و عمالقه جنگها کرد و گزارش آن در قرآن آمده است. (سوره مائده/24) اما یوشع بن نون جانشین وی آن زمین را بگشود و بنی اسرائیل در آنجا ساکن شدند. سیاست و حکومت آنان در زمان حضرت موسی علیه السلام و خلفای وی تا چهارصد سال به طرز خاصی بود که نظیر آن را امروز فدرال گویند.
حضرت موسی علیه السلام بنی اسرائیل را به گروه های مختلف تقسیم کرده بود و کار هر یک را به رئیسی سپرده تا به اختلاف آنان برسند و میان آنها مطابق دستور شریعت حکم کنند هزاره و صده و بیش و کم هر یک زیر فرمان رئیسی بودند و پس از آن که زمین مقدس را تصرف کردند همچنان اراضی را میان دوازده سبط پخش کردند و هر سبط را مانند حضرت موسی علیه السلام به گروهها زیر فرمان رؤسا و قضاة مقرر داشتند و احکام شرع میان آنها اجرا می شد و یک رئیس کل یا کاهن و قاضی بزرگ بر آنها نظر داشت. (شمعون که میان مسلمانان معروف است یکی از قضاة بود)
نزدیک چهارصد سال بر این گذشت از آنگاه بعللی از بزرگان خویش درخواست پادشاهی کردند مانند سایر امت ها و خداوند طالوت را بر آنها گماشت و پس از وی حضرت داود پادشاه شد و حضرت سلیمان علیه السلام جانشین او گشت و حضرت داود از سبط یهودا بود.
[ویکی فقه] بنی اسرائیل (قرآن). بنی اسرائیل،مرکب از دو کلمه بنی : فرزندان و اسرائیل (یکی از نامهای یعقوب علیه السلام) است.
در علت نامگذاری یعقوب علیه السّلام به این نام، برخی معتقدند که «اسرا» به معنای عبد و «ئیل» به معنای الله و مجموع این دو واژه به معنای عبدالله است. بنی اسرائیل، ۱۲سبط و تیره بودند که هر کدام به یکی از فرزندان یعقوب علیه السّلام منتهی می شدند،
مقصود از بنی اسرائیل
بنابراین مقصود از بنی اسرائیل در این بحث، یک قوم و ملت است؛ نه فرزندان یعقوب علیه السلام. زندگی بنی اسرائیل، در جهت تعالی و انحطاط جوامع و جریان سنتهای الهی حوادث عبرت آموزی دارد، ازاین رو در قرآن کریم به آن عنایت ویژه ای شده است.

معنی کلمه بنی‌اسرائیل در ویکی واژه

پسران یعقوب علیه‌السلام. چه اسرائیل به زبان عبری لقب یعقوب علیه‌السلام است و اِسراء به معنی برگزیده و ئیل اسم حق تعالی. در منتخب نوشته که لفظ سریانی است و بعضی گفته که اسرائیل به معنی بنده خدا است. نام عمومی قوم یهود است.

جملاتی از کاربرد کلمه بنی‌اسرائیل

«خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: (۲) بنی‌اسرائیل را امر فرموده، به ایشان بگو: چون شما به زمین کنعان داخل شوید، این است زمینی که به شما به ملکیت خواهد رسید، یعنی زمین کنعان با حدودش. (۳) آنگاه حد جنوبی شما از بیابان سینا بر جانب ادوم خواهد بود، و سرحد جنوبی شما از آخر بحرالملح به طرف مشرق خواهد بود. (۴) و حد شما از جانب جنوب گردنه عَقْرَبیّم دور خواهد زد و به سوی سینا خواهد گذشت، و انتهای آن به طرف جنوب قادش‌برنیع خواهد بود، و نزد حَصَراَدّار بیرون رفته، تا عَصمون خواهد گذشت. (۵) و این حد از عصمون تا وادی مصر دور زده، انتهایش نزد دریا خواهد بود.»
بقره به معنی گاو ماده‌است. دلیل نام‌گذاری این سوره به این نام، این است که در آیات ۶۷ تا ۷۳ این سوره داستان فرمان خدا به بنی‌اسرائیل مبنی بر کشتن و ذبح کردن گاو، بیان شده‌است. نامهای
قابل ذکر است که یهودیان سلیمان (و داوود) را به عنوان شاهان قوم بنی‌اسرائیل می‌شناسند و نه پیامبر و توصیفاتی که از وی می‌کنند با پیامبری که مسلمانان به نام سلیمان می‌شناسند، متفاوت است.
اگرچه آفتاب صورت من بمغرب «کل نفس ذائقه الموت» فروشود اما آفتاب دولت دین من تا منقرض عالم بواسطه علمای دین پرور حق گستر باقی مانده که «لایزال طایفه من قائمین علی‌ الحق» بعد ازین بانبیا چه حاجت که هر یک از ان علما بمثابت پیغمبرثی اند که «علما امتی کانبیا بنی‌اسرائیل».
شیخ الاسلام گفت: که بوبکر کفشیری گوید: که در تیه بنی‌اسرائیل می‌رفتم، مرا نان پر از ده آرزو کرد و باقلی. در وقت آواز باقلی فروش شنودم در ته که آورد پیش من.
سوره اسراء یا بنی اسرائیل نام سوره هفدهم قرآن است. این سوره از سور مکی است. واژه اسراء در عربی به معنی سیر شبانه است و در آیه اول این سوره به‌طور خاص به سفر محمد از مسجد الحرام به مسجد الاقصی اشاره می‌کند. در آیات بعدی این سوره به داستانهایی از قوم بنی‌اسرائیل پرداخته شده و از این رو به آن سوره بنی اسرائیل هم می‌گویند.
قربانی‌شدن اسحاق می‌تواند قصه‌ای نمادین از کنار گذاشته‌شدن سنت قربانی‌کردن فرزند توسط بنی‌اسرائیل باشد؛ شاهدی نیست که به‌طور مستقیم و به صراحت وجود این سنت در اسرائیل باستان را تأیید کند اما برخی از مورخان اعتقاد دارند تا پیش از اصلاحات دینی شاه یوشیا در مملکت یهودا در قرن هفتم قبل از میلاد، چنین سنتی به واقع در دین بنی‌اسرائیل وجود داشته و آنان نوزادان خود را به یهوه یا مولوخ تقدیم می‌کرده‌اند. این قصه در قرآن نیز بازگو شده اما نویسنده قرآن نام پسر قربانی را مشخص نکرده و اغلب مسلمانان او را اسماعیل می‌دانند که به نظر می‌رسد در این مسئله رقابت اعراب و یهودیان دخیل بوده‌است؛ البته افرادی چون طبری اسحاق را ذبیح دانسته‌اند.
جدول زیر گاه‌شماری تاریخ بنی‌اسرائیل از تبعید تا شکل‌گیری نهایی تورات (اسفار پنج‌گانه) است.
و علما سه طایفه‌اند: یکی آنک علم ظاهر داند دوم آنک علم باطن داند سیم آنک هم علم ظاهر و هم علم باطن داند و این نادره بود. در هر عصر اگر پنج کس در جمله جهان باشند بسیار بود بلکه برکت یکی از ایشان شرق و غرب عالم را فرا رسد و قطب وقت بود و عالمیان در پناه دولت و سایه همت او باشند. و او آن عالم است که خواجه علیه‌السلام بدو تفاخر میکند که «علما امتی کانبیاء بنی‌اسرائیل» ومیراث خواران انبیاء علیهم‌السلام ازین علمااند علی الحقیقه که میراث علوم ظاهر و علوم باطن ایشان یافته‌اند که «ان العلما ورثه الانبیاء» و علمای ظاهر هم سه طایفه‌اند: مفتیان و مذکران و قضاه.
اشعیاء پیامبر، بر حسب نقل هاکس در قاموس مقدس به ترتیب ذیل از کتاب المقدس استفاده کرده:"به‌معنی نجات خداوند است. با عزیا، یوثام، احاز و حزقیا معاصر بوده و از انبیاء بزرگ بنی‌اسرائیل است. برخی از کتب تاریخی از جمله حیات عزیا تصنیف او است. وی با هوشیع، یوئیل و عاموص نبی نیز معاصر بوده‌است.
باور به ظهور مهدی یا بازگشت منجی (نجات‌دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنی‌اسرائیل‌اند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز می‌توان گونه‌های مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصاً فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بوده‌است. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابی‌طالب می‌دانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق می‌دانند. اما باور شیعیان اثنی‌عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی می‌نامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.
آن که در مخالطت کردن و قیام به حقوق مردمان نوعی از تواضع بود. در عزلت نوعی از تکبر باشد و بود که باعث از عزلت خواجگی و تکبر بود و آن که خواهد به زیارت مردمان نرود و مردمان نیز به زیارت وی نیایند. روایت کرده‌اند که در بنی‌اسرائیل حکیمی بود بزرگ و سی‌صد‌و‌شصت تصنیف کرده بود در حکمت تا پنداشت که نزد خدای تعالی ورا محلی پیدا آمد. وحی آمد پیمبر آن روزگار را که وی را بگوید که روی زمین بر بقبقه و بانک و نام خویش کردی و من این بقبقه تو را قبول نکنم، پس بترسید و دست از آن بداشت و در سنبی بنشست خالی. گفت، «اکنون خدای تعالی از من خشنود شد.» وحی آمد که خشنود نشده‌ام از وی. پس بیرون آمد و به بازارها رفتن اندر گرفت و با خلق مخالطت کرد و با ایشان می‌نشست و بر‌می‌خاست و طعام می‌خورد. وحی آمد که اکنون خشنودی من یافتی. پس بدان که باشد که کسی خود عزلت از تکبر کند که ترسد که در مجامع وی را حرمت ندارند یا ترسد که نقصان وی در علم یا در عمل بینند، آن زاویه را پرده نقصان خویش سازد و همیشه در آرزوی آن باشد که مردمان به زیارت وی روند و به وی تبرک کنند و دست وی بوسه دهند و این چنین عزلت عین نفاق باشد. و نشان آن که عزلت به حق بود به دو چیز بود: یکی آن که در زاویه هیچ بیکار نباشد، بل به ذکر و تفکر مشغول باشد یا به علم و عبادت مشغول باشد. دیگر آن که زیارت مردمان را کاره باشد که به نزدیک وی روند، مگر کسی که از وی فایده دینی بود.
امّا آن جریج عابدی بود در بنی اسرائیل روزی نماز می‌کرد مادرش آرزوی دیدار او گرفت، گفت یا جریج، گفت یارب نماز به یا آنکه نزدیک او شوم؟ پس همچنان نماز می‌کرد و دیگر بار مادرش بخواند هم این گفت و نماز می‌کرد تا مادر او را می‌خواند و وی برین عادت همی‌بود، مادرش دلتنگ شد، گفت یارب جریج را مرگ مده تا زنانش به بینند، زنی بود زانیه، اندر بنی‌اسرائیل، ایشان‌را گفت من جریج راهب را به خویشتن خوانم تا با من زنِی کند، آمد نزدیک او و هیچ مقصود برنیامد، زانیه را شبانی بود، در نزدیکی صومعه‌ی جریج و وی را به خویشتن خواند تا با وی زنا کرد، زن بار گرفت و بزاد و گفت این کودک از جریج راهب است، بنی‌اسرائیل همه بیامدند و آن صومعه‌ی وی خراب کردند و وی را دشنام دادند و خواری کردند جریج نماز کرد و دعا کرد و به کودک گفت: «پدرت کیست؟» گفت: «شبان». ابوهریره رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که گویی کی اندر پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ می‌نگرم که گفت: «ای غلام پدرت کیست؟» گفت: «فلان شبان» مردمان پشیمان شدند بدانچه کردند پس جریج را گفتند: «صومعه‌ی تو از زر باز کنیم» گفت: «نخواهم» گفتند: «از سیم بکنیم» گفت: «نخواهم، همچنان که بود من خود باز کنم.»
تصور می‌شود که اجداد بنی اسرائیل شامل مردم باستانی سامی زبان بومی این منطقه بوده‌اند. : ۷۸–۷۹ بر اساس گزارش باستان‌شناسان مدرن، بنی‌اسرائیل و فرهنگ آن‌ها از طریق توسعه دین تک‌پرستی — و بعداً توحیدی —با محوریت یهوه، از قوم کنعانی و فرهنگ‌های آنها منشعب شده است. آنها به شکلی باستانی از زبان عبری صحبت می‌کردند که به عبری کتاب مقدس معروف است. در همان زمان، فلسطینیان در دشت ساحلی جنوبی مستقر شدند.
اصحاب رَسّ • رومیان • قُریش • بنی‌اسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیاس (اِلیاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج
«اولیائی تحت قبایی لایعر فهم غیری». موسی را علیه الصلوه باکمال مرتبه نبوت و درجه رسالت و الوالعزمی در ابتدا ده سال ملازمت خدمت شعیب بمیبایست تا استحقاق شرف مکالمه حق یابد و بعد از انک بدولت کلیم اللهی و سعادت «وکتبناله فی الالواح من کل شی موعظه و تفصیلا لکل شی» رسیده بود و پیشوایی دوازده سبط بنی‌اسرائیل یافته‌ و جملگی تورات از تلقین حضرت تلقی کرده دیگر باره دردبیرستان تعلم علم لدنی از معلم خضرالتماس ابجد متابعت میبایست کرد که «هل اتبعک علی ان تعلمنی مما علمت رشدا» و آنگه معلم او را اولین تخته الف بی «انک لن تستطیع معی صبرا» مینویسد. در واقعه نگر: بیت