بلدي
معنی کلمه بلدي در لغت نامه دهخدا

بلدي

معنی کلمه بلدي در لغت نامه دهخدا

بلدی. [ ب َ ل َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بلد. شهری. ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). شهری و مربوط به شهر. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بلد شود.
بلدی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بلد که نام شهر مروالرود است و ابومحمدبن ابی علی حسن بن محمد از مشایخ قرن ششم بدان نسبت دارد. ( از معجم البلدان ). || منسوب به بلدالکرج ، که ابودلف آن را بساخت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). منسوب به بلد که نام شهر کرج بوده است و علی بن ابراهیم بن عبداﷲ محدث بدان نسبت دارد. ( از معجم البلدان ). || منسوب به بلد که شهری بوده است به دجله ، و علی بن محمدبن عبدالواحدبن اسماعیل محدث قرن پنجم هجری ، و محمدبن زیادبن فروه محدث قرن چهارم هجری و محمدبن عمربن عیسی بن یحیی محدث قرن چهارم هجری بدان نسبت دارند. ( از معجم البلدان ). || منسوب به بلدالحطب ، که شهری بوده است در نزدیکی موصل. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
بلدی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بلدة، که شهری است در اندلس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بلدة شود.
بلدی. [ ب َ ] ( اِخ ) لقب ابوعثمان سعیدبن محمدبن سید ابیه بن یعقوب اموی بلدی است. وی از صوفیان زاهد بود، بسال 328 هَ. ق. متولد شد و در سال 350 هَ. ق. به مشرق سفر کرد و بسال 351 هَ. ق. وارد مکه شد. بلدی درسال 397 هَ. ق. درگذشته است. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه بلدي در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به بلد و بلدهشهری مربوط به شهر .
منسوب به بلد که نام شهر مرو الرود است و ابو محمد بن ابی علی حسن بن محمد از مشایخ قرن ششم بدان نسبت دارد ٠ یا منسوب به بلد الکرج که ابو دلف آنرا بساخت ٠

معنی کلمه بلدي در دانشنامه عمومی

بلدی (داغستان). بلدی ( به لاتین: Beledi ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه بلدي

شهرداری ام صلال (به عربی: بلدية أم صلال) یکی از شهرداری‌های کشور قطر به مرکزیت ام صلال علی است. جمعیت این شهرداری ۶۰٬۵۰۹ نفر است.
الشمال (به عربی: بلدية الشمال) نام یکی از شهرداری‌های اصلی قطر و مرکز آن شهر الشمال است. الرویس دیگر شهر مهم این شهرداری است.