خرما
معنی کلمه خرما در لغت نامه دهخدا

خرما

معنی کلمه خرما در لغت نامه دهخدا

خرما. [ خ ُ ] ( اِ ) میوه درخت خرمابن . ( ناظم الاطباء ). تمر. تَمْرة . ( دهار ). نَخل. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
پس پند پذیرفتم و این شعر بگفتم
از من بدل خرما بس باشد کنجال.ابوالعباس.بکن کار و کرده بیزدان سپار
بخرما چه یازی چو ترسی ز خار؟فردوسی.هر آن کس که دارد ز گیتی امید
چو جوینده خرماست از شاخ بید.فردوسی.خرماگری ز خاک که آمخته ست
این نغزپیشه دانه خرما را؟ناصرخسرو.خرما و ترنج و بهی و لوز بسی هست
این سبز درختان نه همه بید و چنارند.ناصرخسرو.دو نام دگر نهاد روم و هند
این را که تو خوانیش همی خرما.ناصرخسرو.شیرین و سرخ گشت چنان خرما
چون برگرفت سختی گرما را.ناصرخسرو.مشفق پدر مرید پسر به بود که نخل
بر تن کمر بخدمت خرما برافکند.خاقانی.درخت خرما از موم ساختن سهل است
ولیک از آن نتوان یافت لذت خرما.خاقانی.کی توان برد بخرما ز دل کس غصه
کاستخوان غصه شده در دل خرمابینند.خاقانی.رو که ز عکس لبت خوشه پروین شد آب
خوشه خرمای تر بر طبق آسمان.خاقانی.همه وقتی نشاید خورد جام شادی از وقتی
غمی آید بخور زآن رو که باشد خار با خرما.سلمان ساوجی.خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم.سعدی.سبدی پر ز پنیر و طبقی پر خرما
در چپ و راست نه کام خود از هر دو گذارم ( ؟ ).بسحاق اطعمه.ابوعون ؛ خرما. اتمار؛ بحد خرما رسیدن رطب. اَسْوَدان ؛ خرما. ام جزدان ؛ نوعی از خرما. بتی ؛ نوعی از خرما. تتمیر؛ بحد خرما رسیدن رطب. جَدَم. نوعی از خرما. جرام ؛ خرمای خشک. جرامة؛خرمای بریده. جعرور؛ خرمای خشک ریزه. جمزان ؛ نوعی از خرما. جمسة؛ خرمای خشک. خدرة؛ خرمای نارسیده که ازدرخت افتد. سَح ؛ خرمای خشک. ( منتهی الارب ). سُخَّل ؛ خرمای دانه سخت ناشده. سَعَل ؛ خرمای دانه سخت ناکرده خشک. سُکَّر؛ خرمای تر و نیکو. سِرب ؛ پاره ای از خرمابنان. صِقْعَل ؛ خرمای خشک. عُباب ؛ برگ خرما. عَیَق ؛ خرما، علم است آنرا. عثکول ، عُثکولة، عِثکال ؛ خوشه خرما. عُجاف ؛ نوعی از خرما. عُجّال ؛ خرما با سویق شورانیده ، مشتی از خرما. عَجیس ؛ خرما که گشن نپذیرد. عَنْقَر، عَنْقُر؛ دل خرما. غَرْبی ، غُرابی ؛ نوعی از خرما. غَسیس ، مَغسوس ، مُغَسِّس ؛ خرمای تر تباه شده. قِلْدة؛ خرما. مَخْرَف ؛ خرمای چیده تر و تازه. مُنْمِق ؛ خرمای بی دانه. نَسْح ، نُساح ؛ ریزه و شکسته پوست خرما و غلاف خرما و مانند آن که در تک خنور ماند. نَعْو؛ خرمای تر. وَخواخ ؛ خرمای نرم. وَدی ، وَدیّة؛ نهال ریزه خرما. هنم ؛ خرما یا نوعی از آن. هیرون ؛ نوعی از خرما. ( منتهی الارب ). خرما درختی است معروف که بعربی آنرا نخل گویند و از قدیم الی الاَّن در اراضی مقدسه یافت میشود. درخت بیش از 200 سال عمر نماید. گویندکه اجزاء نخل را 360 فایده است. ( قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه خرما در فرهنگ معین

(خُ ) [ په . ] (اِ. ) درختی است از تیرة گرمسیری دارای میوه ای گوشت دار با هستة سخت و پوست نازک ، بسیار شیرین و خوش طعم .

معنی کلمه خرما در فرهنگ عمید

۱. میوه ای گرمسیری با هستۀ سخت و پوست نازک که به شکل خوشۀ بزرگ از درخت آویزان می شود.
۲. درخت راست و بلند این میوه با برگ های بزرگ و میوه های خوشه ای، نخل.

معنی کلمه خرما در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - درختی است از تیر. گرمسیری جزو تیر. نخلها که میوه اش جزو میوه های سته میباشد یعنی تمام قسمت پریکارپ آن گوشتی و محتوی مواد غذایی است . دارای هسته ای سخت و پوست نازک و شیرین که بهیات خوشه ای بزرگ از شاخه آویزان گردد و برگهای آن بزرگ است . ارتفاع وی به ۱٠ تا ۲٠ متر نیز میرسد خرمابن نخل . ۲ - میو. درخت مذکور .
دهی است جزئ دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع در ۱۸ هزار گزی جنوب خاوری سیاهکل .این ده جلگه معتدل و مرطوبست .

معنی کلمه خرما در فرهنگستان زبان و ادب

{Phoenix} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از خرمائیان درختی با حدود سیزده گونه که در جزایر قناری و افریقای شمالی و خاورمیانه و پاکستان و هند و ایالت کالیفرنیا در امریکا یافت می شوند؛ درخت خرما تقریباً تا 23 متر رشد می کند؛ ساقۀ آن پوشیده از بقایای قاعدۀ برگ ه...

معنی کلمه خرما در دانشنامه عمومی

خُرما یا نخل خرما ( نام علمی: Phoenix dactylifera ) گیاهی تک لپه ای و گرمسیری از تیره نخل ها است که میوه ای خوراکی و دارای پوستی نازک و طعمی شیرین و هسته ای سخت است. میوه ها به شکل خوشه ای بزرگ از شاخه آویزان می گردند و برگ های آن بزرگ است. ارتفاع نخل به ۱۰ تا ۲۰ متر یا بیشتر می رسد.
گستردگی گونه خرما عمدتاً در نیمکرهٔ شمالی و در کشورهای ایران، پاکستان، عراق، عربستان و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس همچنین بیشتر کشورهای شمال آفریقا و ایالات متحده آمریکا است و در نیمکره جنوبی نیز به طور پراکنده دیده می شود. سطح زیر کشت خرما در ایران ۲۳۲ هزار هکتار بوده که حدود ۱۹۹ هزار هکتار آن بارور است.
به میوهٔ نرسیده خرما ابتدا «پَهَک» می گویند ( در بوشهر ) و همچنین در نواحی جنوب کرمان ( پنج گنج جنوب ) به ان «خَمَل» یا «خَمَلَک» می گویند و پس از رنگ گرفتن به زرد یا قرمز، «خارَک» یا «خرک» یا کُنْگْ ( و در زبان عربی، «حبابوک» ) گفته می شود. البته در بعضی نقاط به همان پهک خارک می گویند. رطب مرحله قبل از رسیدگی کامل خرماست که رطوبت بیشتر و قند کمتری نسبت به خرمای کاملاً رسیده دارد. [ نیازمند منبع]
میوه خرما جزو میوه های سته می باشد یعنی تمام قسمت باریکاری آن گوشتی و حاوی مواد غذایی است. خرما از دورانِ باستان در رژیم غذایی انسان وجود داشته است و یکی از قدیمی ترین میوه های کشت شده توسط انسان بوده است.
واژه خرما ریشه و بنیاد فارسی داشته و از زبان های فارسی، به زبان های هندی، اردو، ترکی، اندونزیایی و مالزیایی به سوی خاوری و یونانی به سوی باختری وارد شده است. پارسی های جنوب کشور از جمله در لارستان، خرما را هُرما/اُرما و هارما/آرما می نامند که برگرفته از زبان پارسی میانه هست.
خرما دارای ۲۵ درصد ساکارز، ۵۰ درصد گلوکز، و مواد آلبومینوئیدی، پکتین و آب می باشد. به علاوه دارای ویتامین های مختلف مانند ویتامین A, B، C, E و مقداری املاح معدنی می باشد.
خرما دارای فواید زیادی است که با توجه به مواد مغذی و معدنی موجود در آن، از میوه های بسیار مفید به شمار می آید. در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
• خرما مناسب برای بارداری است.
• برای مبتلایان به دیابت هم، خرما می تواند بخشی از یک رژیم غذایی سالم باشد. فرد مبتلا به دیابت تا زمانی که دیابتش تحت کنترل باشد می تواند؛ روزانه ۱ تا ۲ خرما در روز مصرف کند، مرتباً ورزش کند و برنامه های غذایی سالم خود را رعایت و اجرا کند.
• دارای پروتئین ها و مواد مغذی بسیاری است.
• برای اسهال مفید است.
• انسان در هر روز به ۹ میلی گرم آهن نیاز دارد که در هر ۱۰۰ گرم خرما ۳ تا ۵ میلی گرم آهن است: با خوردن چند عدد خرما در روز آهن مورد نیاز بدن تأمین می شود. آهن ترمیم کننده و سازنده گلبول های قرمز خون است؛ خوردن خرما درمان کم خونی است.
• مناسب برای لاغری به دلیل فیبر بالا.
خرما (لنگرود). خرما یک روستا در ایران است که در دهستان اتاقور شهرستان لنگرود واقع شده است. خرما ۹۲ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه خرما در فرهنگ معین
معنی کلمه خرما در فرهنگ عمید
معنی کلمه خرما در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خرما در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه خرما در دانشنامه عمومی

معنی کلمه خرما در دانشنامه آزاد فارسی

خُرما (date)
درخت خرما یا نخل، از جنس Phoenix، تیرۀ Palmaceae. گیاهی دوپایه با میوه هایی قهوه ای و تا حدودی استوانه ای است. میوه ها به صورت خوشه هایی به وزن نُه تا یازده کیلوگرم روی درخت ماده پدید می آیند. در خاورمیانه، خرما منبع غذایی مهم و سرشار از قند است. خرما را برای صدور خشک می کنند. از درخت خرما چوپ و الیاف لازم برای تولید سبد، طناب، و نیز مواد غذایی دامی به دست می آید. مهم ترین گونۀ خرما، با نام علمی P. dactylifera، بومی شمال افریقا، جنوب غربی آسیا، و بخشی از هند است. ارتفاع این درخت به ۲۵ متر می رسد و هر خوشه نزدیک هزار میوه دارد. از شیرۀ خرما الکل می گیرند. اکنون فرم های اصلاح شدۀ فراوانی از این گیاه در ایران می روید. به این درخت از قدیم الایام توجه می شده است، به قسمی که مشخصات آن در دیوارۀ قبور مصریان قدیم شرح داده شده است. مردم بابل از خصوصیاتش مطلع بودند و از میوه اش نوعی شراب مخصوص و سرکه تهیه می کردند. طریقه آمیزش گل های خرما، که هر کدام از جنس های نر و ماده اند و بر روی یک پایه قرار دارند، از قبل از میلاد مسیح بین مردم شناخته بوده است.

معنی کلمه خرما در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خرما (ابهام زدایی). واژه خرما ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد : • خرما (میوه)، میوه درخت نخل و دارای کاربرد در فقه اسلامی• خرماء، به فتح خاء، بینی یا گوش سوراخ یا شکافته شده و دارای کاربرد در فقه اسلامی
...
[ویکی فقه] خرما (میوه). خرما میوه درخت نخل را گویند و از آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، صوم، حج، تجارت، مزارعه، نکاح و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
خرما میوه ای شیرین و تقریباً استوانه ای شکل، به رنگ زرد یا قهوه ای که رسیده بعضی انواع آن سیاه رنگ است و پوستی نازک و هسته ای سخت دارد.
کاربرد خرما در فقه
از آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، صوم، حج، تجارت، مزارعه، نکاح و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
طهارت و خرما
خرما، حتی پخته آن پاک و خوردنش حلال است. البته بنابر قول به نجاست یا حرمت آب خرما ی جوشیده، خرما در صورت جوشیدن آب درون آن محکوم به نجاست یا حرمت است.
همچنین شیره خرما پس از جوش آمدن، پاک و خوردن آن بنابر مشهور حلال است. از برخی، قول به نجاست آن پس از جوشیدن و پیش از کم شدن دو سوم آن نقل شده است. برخی نیز بین صورتی که
خود به خود بجوشد و بین صورتی که با آتش بجوشد تفصیل داده و در فرض اول قائل به نجاست و حرمت آن شده اند.
البته اگر مست کننده باشد اختلافی در حرمت آن نیست و بنابر قول مشهور نجس نیز می باشد.
مستحب است جریدتین، در صورت امکان از چوب درخت خرما باشد
حکم سجده بر هسته جدا شده خرما
...

معنی کلمه خرما در ویکی واژه

dattero
درختی است از تیرة گرمسیری دارای میوه‌ای گوشت دار با هستة سخت و پوست نازک، بسیار شیرین و خوش طعم.

جملاتی از کاربرد کلمه خرما

استوارت مک‌گورک از جی‌کیو به پوست روشن و صاف، موهای خرمایی، مهربانی و سبک صحبت صمیمانهٔ آدامز به‌عنوان یکی از خصلت‌های بارز او اشاره کرده است. او در سال ۲۰۱۱ از سوی ال به عنوان یکی از زیباترین افراد در آمریکا معرفی شد، و چندین نشریه حضور او در فرش قرمز را در میان فهرست خودشان از سلبریتی‌های خوش‌پوش قرار داده‌اند. آدامز در سال ۲۰۱۲ یکی از عطرهای لاکست را تبلیغ کرد و دو سال بعد، از لوازم جانبی و کیف‌های دستی مکس مرا اعلام پشتیبانی کرد. او در سال ۲۰۱۵ با مکس مرا برای طراحی و تبلیغ یکی از خط‌های تولید کیف دستی همکاری کرد.
ذل و فقرم سبب قرب تو گشت خرما دولت بی پا و سری
بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت شهر ارد ۵٬۰۹۴ نفر شامل ۱٬۵۰۲ خانوار بوده‌است. عده‌ای از مردم این شهر به کار کشاورزی و دامداری مشغول می‌باشند و عمدهٔ محصولات آن گندم، جو، خرما، پنبه و کنجد می‌باشد. عده‌ای دیگر از مردم نیز جهت امرار معاش به شهرهای شیراز و بندرعباس و کشورهای حوزهٔ خلیج فارس مانند قطر، امارات و کویت رفته و در آنجا مشغول فعالیت می‌باشند. ارد دارای افراد خیر زیادی می‌باشد که در زمینه‌های مختلفی در کارهای خیریه شرکت می‌کنند.
از مساحت شهر می‌گوید و از مساحت درختان خرما؛ از مساحت کوره و از مساحت معبد ایشتار؛ از کل مساحت اوروک.
دل من خستۀ خرماست ، که در اول کار خار بیداد ندیدم ، همه خرما دیدم
ز سبز کلۀ خرما درخت مطرب وار همی خروشد بلبل همی زند دستان
در نهایت، بر پایه گفته‌های نیکو، در روز مورد نظر «محسن رفیق‌دوست و دیوید دُج به سمت یک میگ رفتند که هواپیما را هدایت می‌کردند و سوری‌ها نیز آمدند و آقای دُج را بردند و به جای آن، ۲۱ افسر سوری را آزاد کردند و یک مقدار سلاح نیز که ما می‌خواستیم، به ما دادند و به این ترتیب دست ما کوتاه و خرما بر نخیل ماند.» نیکو می‌گوید که «هنوز نیز به محسن رضایی می‌گویم که تو باعث شدی احمد آزاد نشود و این مبادله صورت نگیرد.» نیکو همچنین می‌گوید که در زمان جنگ متوسلیان «انتقاد شدید نسبت به محسن (رضایی) داشت و اصلاً نمی‌توانست با او کار کند.»
کرده بر نخل او ستاره کمین موش خرمای دم بریده ببین
محصول اصلی زراعی این منطقه: برنج، خرمالو، فندق، گیلاس، آلبالو و گردو می‌باشد.
پیش و پس او ویست و بالا او برگ و شاخ و درخت و خرما او
سحرگه چون به عادت گشت بیدار فتادش چشم بر خرمای بی‌خار
خشک و بی‌بر بمانده اندر گِل چون بُرند از درخت خرما دل
گر پرتو لطفش نبود بار ور آید کی شاخ به گل، تاک به مل، خار به خرما؟
به خرما خوردنم زان رغبتی نیست که خرما را به سودا نسبتی نیست
تا خرماآرد تا آبی بار آرد آفاق به کف داری معشوق به بر داری
خرما یکی از خوراک پایهٔ بختیاری‌ها در زمستان گرمسیر است. در گذشته خرما را در سبدهایی که از لیف‌های خرما بافته شده و لُرت نامیده می‌شد می‌فروختند که هر لرت، حداقل ده کیلو وزن داشت. خرما را درون کیسه‌ای از آرد ریخته و در خانه نگه می‌داشتند. چون خرما با آرد مخلوط می‌شد وبه دانه‌های خرما می‌چسبید، شیرهٔ آن کمتر بیرون می‌ریخت. در بختیاری خرما را با نان ویا با اَردِهٔ کنجدمی خورند و نیز ارده را با قندک خرما که سلون یا سیلون ویا شیرهٔ چکیدهٔ آن قاتی می‌کنند؛ نان و سِلون اَردِه یا شیره ارده از جملهٔ خوراکهای زمستانی بختیاری ست.