معنی کلمه ختن در لغت نامه دهخدا
ختن. [ خ َ ت َ ] ( ع اِ ) پدرزن. ( از منتهی الارب ) ( متن اللغة ) ( معجم الوسیط ). ج ، اختان. || برادرزن. ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ) ( معجم الوسیط ) ج : اختان. || داماد. صهر. ( از منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ج ، اختان :
جود سپاهست و تو او را ملک
فضل عروسست و تو او را ختن.فرخی.همتش آب و معالی ام و بیداری ولد
حکمتش عم و جلالت خال و هشیاری ختن.منوچهری.در کشاف اصطلاحات فنون آمده : هر جفت ذات رحم محرم از او را مانند شوهر دختر و خواهر و عمه و امثال آنها را ختن نامند و همچنین محارم ازواج را هم ختن گویند زیرا اصطلاحاً آنها نیز ختن باشند. گفته اند این در عرف ایشان است. اما در عرف ما شامل نباشد مگر ازدواج محارم را.چنانچه در هدایه و کافی بیان شده و در قاموس گوید ختن داماد است و در مغرب گوید: ختن در زبان عرب هر کسی است که از قبل زن مانند پدر و برادر باشد و در نزدعامه شوهر دختر را ختن نامند چنانچه جامعالرموز گفته است.
ختن. [ خ ُ ت َ] ( اِخ ) بنابر قول یاقوت ختن که گاهی با تشدید تاء نیز می آید نام ولایتی است بزیر کاشغر و در پشت یوزَکَند. که از بلاد ترکستان بشمار می آید این ولایت وادئی است در بین جبال و وسط بلاد ترک و سلیمان بن داودبن سلیمان ابوداود معروف به حجاج ختنی منتسب بدین ناحیت است او از ابوعلی حسین بن علی بن سلیمان مرغینانی حدیث شنید و ابوحفص عمربن احمد نسفی میگوید وی بسال 522 هَ. ق. قصد دیدار من کرد. از این قول یاقوت که بگذریم قدیم ترین مرجع فارسی که ختن را برای ما معرفی میکندحدود العالم است که در قرن چهارم هَ. ق. تحریر یافته او میگوید: «ختن میان دو رود است اندر حدود وی مردمان اند وحشی و مردم خوار و بیشترین خواسته ایشان قزاست و ملک ختن را هیئتی بزرگ است خویشتن را عظیم الترک و التبت خواند و بر حدی است که میان چین و تبت است. و این ملک ختن را حصبانی اند بر همه اعمال او موکل و از این شهر هفتاد هزار مرد جنگی بیرون آید و سنگ یشم از رودهای ختن خیزد. ( حدود العالم چ دکتر ستوده ص 630 ). متأسفانه در مراجع جغرافیانویسان اسلامی غیر از آنچه گذشت مطالبی نیامده که وضع جغرافیایی آنرا بخوبی نشان دهد البته در تواریخ اسلامی بر حسب موردذکری ازین ولایت شده که کافی برای معرفی وضع جغرافیایی آن نیست مستوفی در نزهت القلوب نیز بتعریضی از این کشور گذشته و حتی لسترنج در سرزمینهای خلافت شرقی به واسطه کمبود مدارک خود نتوانسته است وضع آنرا در دوره حکومت اسلامی بیان کند . سامی در قاموس الاعلام ترکی وضع این ناحیه را در حدود صد سال پیش چنین وصف میکند: ختن امروز تابع دولت چین و از شهرهای مشهور ترکستان شرقی است. این ناحیه که در 300 کیلومتری جنوب شرقی یارکند و بر کنار چپ ختن دریا منشعب از نهر تاریم قرار دارد به ارتفاع 1370 متر از سطح دریا میباشد. عرض شمالی آن سی و هفت درجه و هفت دقیقه و پنجاه ثانیه و طول شرقی آن هفتاد وهفت درجه و چهل و هفت دقیقه است. اهالی آن مسلمان وترک و بحدود چهل هزار نفر میباشند. مردم این ناحیه در بافندگی دست داشته و تجارت ابریشم و پنبه آنجا رونق بسزا دارد. از مشخصات ختن وجود آهوان صاحب مشک در بیابانهای اطراف آنجاست و صدرو این ماده از قدیم از این ناحیه موجب شهرت ختن در اکناف دنیای قدیم شده است. در کوههای اطراف ختن طلا و آهن و معدن زغال و سنگهای گرانبها وجود دارد و چون شهر ختن بر مسیر راه تجاری قدیم چین و ایران واقع است بسابق شهرت بسزایی در امور تجارتی داشته است. اهالی آن در زمان قدیم بحدود صدهزار نفر بوده اند و چندین بار بضد دول غاصب و ظالم چین قیام کرده و بر اثر این قیامها خرابیهای بسیار دیده اند و بزمانی نیز حکومت خانی تشکیل داده ولی در 1290 م. جزو حکومت ترکستان مشرقی که بزعامت اتالق غازی یعقوب بک تشکیل شده بود درآمده ولی متعاقب آن با کاشغر باز بزیر سلطه حکومت چین قرار گرفته اند. اطراف آن بوسیله ختن دریا و قره قاش که منشعب از ختن دریاست مشروب میشود و بر اثر آن این ناحیه بسیار سرسبز است. محصولات کشاورزی ختن گندم و برنج و امثال آن میباشد. درختان توت فراوان در اطراف ختن موجب زیادی کرم ابریشم و فراوانی و رونق ابریشم در این ناحیه شده است. در ادبیات فارسی ختن از جهت مشک خیزی و داشتن شاهدان و خوبرویان خود اهمیت بسزا داشته و مورد توجه بوده است رجوع بشرفنامه منیری در این ماده شود.