حاسب
معنی کلمه حاسب در فرهنگ معین
معنی کلمه حاسب در فرهنگ عمید
۲. (نجوم ) منجم.
معنی کلمه حاسب در فرهنگ فارسی
( اسم ) حساب کننده شماگیر . جمع ۴ : حاسبین .
معنی کلمه حاسب در دانشنامه اسلامی
محاسبه کننده زکات راحاسِب می گویند.
احکام حاسب
از عاملان زکات حاسب است که مقدار زکات متعلق به اموال دیگران را محاسبه می کند و دستمزد ش از سهم عاملان پرداخت می گردد.
معنی کلمه حاسب در ویکی واژه
حاسبین.
جملاتی از کاربرد کلمه حاسب
در دفتر محاسبهٔ اعتبار ما بر هیچ یک دو صفر دگر هم فزودنست
نام گندم محاسب ارزاق به حقیقت بر او کند اطلاق
«أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِینُونَ» مجزیون و محاسبون. استفهام انکارست، میگوید: ما چون بمردیم و خاک گردیم و استخوان، باز انگیختنیایم، و با ما شمار کردنی و پاداش دادنی؟
کارهای مربوط به محاسبات و دادههایی که روی آنها پردازش انجام میگیرد را به بخشهای کوچک تقسیم کنید.
روی ابی بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة النّحل لم یحاسبه اللَّه بالنّعیم الذی انعم علیه فی دار الدّنیا، و اعطی من الاجر کالذی مات و احسن الوصیّة.
مشو محاسب غفلت به علم یکتایی احد شمردنت اینجا حساب معدود است
قوله: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» قال یحیی بن معاذ: حان لک ان تحاسب نفسک فقد مضی اکثر عمرک و تنزجر عن الغفلة، فقد نودیت و دعیت الی الانتباه نداء لم یبق لاحد معه عذر. و هو قوله: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» فرحم اللَّه عبدا حاسب نفسه قبل ان یحاسب، و وزن اعماله قبل ان توزن و انتبه من غفلته قبل ان ینتبه.
در دفترم محاسب اوصاف دلبری وصف خط عذار تو سردفتر آمده ست
به ازای هر کاربر یک مجموعه از پارامترها به کلید تخصص میابد مرحله دوم کلیدهای عمومی و اختصاصی را برای یک کاربر مجزا محاسبه میکند.
گر حسابت کند محاسب حشر پای بر دفتر حساب بزن
نخستین فهرست کامل از توان نوسان عنصرهای یونی شدهٔ گروه آهن در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی بهدست آمد و تا سال ۱۹۷۶ محاسبههای آن کامل شد.
نوع ششم: قومی هستند که معاصی بسیار از ایشان سر می زند و طاعت بی شمار از ایشان فوت می گردد و لیکن همه آنها را فراموش می نمایند و یک طاعتی که از ایشان به عمل آمد، آن را حفظ می کنند، و به واسطه آن، منت بر خدا می گذارند و خود را آمرزیده مطلق می دانند مثل اینکه در همه عمر، یک دفعه حج می کنند، یا به یکی از مشاهد مشرفه می روند یا مسجدی می سازند، یا رباطی بر پا می کنند و حال آنکه هیچ یک از عبادات دیگر ایشان به نحو مقرر در شریعت نیست یا اجتناب از مال مردم نمی کنند یا در ادای زکات و خمس خود تقصیر می کنند یا از ایذا و عیب مسلمین احتراز نمی نمایند و همه اینها را فراموش می نمایند و آن یک عمل، همیشه در مد نظر ایشان است و چنان با خود خیال می کنند که چگونه خدا مرا عذاب می کند و حال اینکه حج کرده ام، یا مسجد بنا کرده ام، یا رباط بر پا کرده ام، یا روزی چقدر قرآن خوانده ام و امثال اینها و چنین شخصی، باید در صدد محاسبه اعمال خود باشد و همه اعمال خود را با یکدیگر موازنه کند و خیر و شر آنها را ملاحظه نماید، تا ببیند کدام افزونتر، و کدام کفه ترازوی اعمالش سنگین تر است.
هست دیوان محاسب عام را وان پری رویان حریف جام را