جایگزین

جایگزین

معنی کلمه جایگزین در لغت نامه دهخدا

جایگزین. [ گ ُ ] ( ن مف مرکب ) قائم مقام. جانشین. خلف. بدل. بجای.

معنی کلمه جایگزین در فرهنگ معین

(گُ ) (ص فا. ) کسی که جایی را برای خویش انتخاب کند، آن که یا آن چه که در جایی استقرار یابد.

معنی کلمه جایگزین در فرهنگ عمید

کسی یا چیزی که به جای کسی یا چیزی دیگر قرار می گیرد و معمولاً هر دو دارای ویژگی های مشابه می باشند.

معنی کلمه جایگزین در فرهنگ فارسی

جای گزیننده، جایگیر، انتخاب جاومکان برای خود
( صفت ) کسی که جایی را برای خویش انتخاب کند آنکه یا آنچه که در جایی استقرار یابد.

معنی کلمه جایگزین در دانشنامه عمومی

جایگزین (فیلم ۲۰۲۰). جایگزین ( به انگلیسی: The Stand - In ) فیلمی محصول سال ۲۰۲۰ و به کارگردانی جیمی بابیت است. در این فیلم بازیگرانی همچون درو بریمور، مایکل زیگن، تی جی میلر، هالند تیلور، اندرو رنلز، لینا دانم، آدریان مارتینز، ریچارد کیند، جولیانا رانتسیک و دالی ولز ایفای نقش کرده اند.

معنی کلمه جایگزین در ویکی واژه

کسی که جایی را برای خویش انتخاب کند، آن که یا آن چه که در جایی استقرار یابد.

جملاتی از کاربرد کلمه جایگزین

نقش برایان اپستاین به عنوان مدیر برنامه‌ها و رهبر گروه هیچگاه جایگزین نشد و به یکی از عوامل از هم پاشیده شدن بیتلز تبدیل شد.
ایشان آن را به ریسمانی مانند کرده اند که هر تکه اش برنگی بود. و کسی آن را از مقابل چشم موری بگذراند. در این صورت، مور، به سبب ضعف بینائی هر دم رنگی بیند که میگذرد و رنگی دیگر جایگزینش می شود.
رفت بر پشت خری شد جایگزین راند خر را در سرای عابدین
که تا به خطهٔ گیلان شدیم جایگزین
در مدل اقتصادی یک بازار آزاد هیچ گونه دخالتی از سوی دولت یا منبع دیگری وجود ندارد. در جوامع سرمایه‌محوری که مدل نظری یک اقتصاد بازار آزاد بزرگ در آن‌ها رخ ندهد، اقتصاد زیر زمینی جایگزین یک اقتصاد بازار آزاد واقعی می‌شود.
شد آن جوان بر آن ماهپاره جایگزین
جایگزین می‌شود. این واهلش پرسمانی ان‌پی سخت را به پرسمانی خطی که در زمانی چند جمله‌ای حل می‌شود می‌ترادیساند. پاسخ به برنامهٔ خطی به دست آمده، اطلاع‌های سودمندی را دربارهٔ برنامهٔ درست اصلی فراهم می‌آورد.