تغز
جملاتی از کاربرد کلمه تغز
الیزابت شوارتسکوپف یکی از سرشناسترین خوانندگان تغزلی اپرا و اپرت ویَنی بود و در خواندن آثار ولفگانگ آمادئوس موتسارت، ریشارد واگنر و ریشارد اشتراوس تبحر داشت. او را یکی از بزرگترین سوپرانوهای قرن بیستم میلادی میدانند.
در نوشتههای سدهٔ هشتم اورخون هم از این قوم به نام تغز اوغوز (نُه اوغز) یاد شدهاست، بنابراین به نُه قبیله، اغوز، اویرات، آلات، جلایر، تاتار، قنقرات، قیات، کرائیت و مغول تقسیم میشدند. نخست این قبایل باجگزار و فرمانبردار پادشاهان چین شمالی بودند.
و دیگری از شعرای متغزل خواجه عماد فقیه است از کرمان، و وی شیخ و خانقاه دار بوده است، شعر خود را بر همه واردان خانقاه می خوانده است و استدعای اصلاح می کرده، و از اینجا می گویند که شعر وی شعر همه اهالی کرمان است.
موسیقی آوازی مازندران را میتوان به سه دستهٔ اصلی تغزلی، حماسی و آیینی نیز تقسیم کرد.
خویی، تعهد اجتماعی خویش را که گاه در زبان خشمگین یک انقلابی بهستوهآمده از بیداد جاری میشود با اندیشههای فلسفی شرایط انسانی در بیان انتقادی یک روشنفکر؛ یا با تغزل میآمیزد. او زبان تصویری بسیار ظریف و دقیقی را به کار میگیرد که از سادهترین چیزهای روزمره گرفته تا نامنتظرهترین استعارهها (ایماژها) را در خود جای داده است.[نیازمند منبع]
اوشاه بیت نظم جهانست زینهار جز مهر و مه ردیف مکن در تغزلش
شیخ سعدی شیرازی - رحمه الله تعالی، نام وی مصلح الدین است و همانا که سعدی نسبت به نام ممدوح است وی قدوه متغزلان است هیچ کس پیش از وی بیش از وی طریق غزل نورزیده و سخنان وی همه طوایف را مقبول افتاده یکی از شعرا گفته است و الحق گوهر انصاف سفته:
ال دی میولا مکرراً توسط بزرگترین منتقدین موسیقی جهان بهخاطر قطعات هنری و کارهای هنرمندانهٔ گیتارش مورد توجه قرار گرفتهاست. تکنیکهای میولا در ترکیب ریتمهای پیچیدهٔ سنکپدار با ملودیهای محرک تغزلی و هارمونی پیچیده در بنیان این کارهای جدی ولی دلانگیز، همیشه مهمترین و پیشروترین بودهاست.
زانسان که مراد شعرا مدح ملوک ست هرچند مقدم به مدیحست تغزل
او شاه بیت نظم جهانست زینهار جز مهر و مه ردیف مکن در تغزلش
بر روی آن صنم تو اگر عاشقی چرا آشفته و پریشان چون این تغزلی
مهیار از نوابغ عرصهٔ شعر عرب است و عرب ها او را از بزرگترین شعرای ادب عربی میدانند. مضامین اشعار وی علاوه بر مدیحهها و تغزلات، متضمن بیان مسائل کلامی شیعهاست. دیوان وی در ۴ جلد بارها چاپ شدهاست. مهیار در سال ۴۲۸ ق در بغداد وفات یافت.
گه تغزل او مانده باد در چنبر گه قصیده اش استاده آب در غربال
در جنّت چو تنگ آمد مثال چشمهٔ سوزن اگر خواهی چو پشمی شو لِتَغْزل ذاکَ تغزیلاً
کرده در ایّام نکته سنجی طبعت فکرت فیّاض ختم طرز تغزّل
مصداق ِ کاربرد ِ این اعتقادات شعرهای ِ پختهٔ اسیپ ماندلشتام است که تسلط بر ادب ِ کلاسیک را با تصویرگریی ِ فشرده و مدرن درهم میآمیزد؛ و نظم ِ رقیق و احساسیی ِ آنا آخماتووا که خود یکی از بهترین شاعران ِ تغزلپیشهٔ ِ روسیهٔ ِ امروز به شمار میرود. اما نیکالای گومیلیوف نظریهپرداز ِ اصلیی ِ این مکتب، که خود پیروی از ناوکلاسیسیسم را تبلیغ و توصیه میکرد، در شعرهایاش به گونهیی غریبپردازیی ِ پر زرقوبرق تمایل داشت.
گنجینه ی مدح خویش را در راه غنچه ی دهانش اتفاق کردم و تمامی معانی غریب را در وصفش به نظم کشیدم. اما هنگامی که مزد آنهمه را بوسه ای خواستم، امتناع کرد و تغزلم بیهوده ماند.