تخته قاپو

معنی کلمه تخته قاپو در لغت نامه دهخدا

تخته قاپو. [ ت َ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) دهقان. که در خانه زندگی کند. شهری. روستایی. روستانشین. حضری. قراری. شهرنشین. ساکن حضر. ساکن شهر. شهرباش. مَدَری ، مقابل بدوی و بادی و بادیه نشین.

معنی کلمه تخته قاپو در فرهنگ معین

( ~. ) (ص . ) ساکن در نقطة معین .

معنی کلمه تخته قاپو در فرهنگ عمید

ساکن شهر یا ده.

معنی کلمه تخته قاپو در فرهنگ فارسی

( اسم ) ایل را خانه نشین و ساکن ده و شهر کردن اسکان عشایر و ایلها.

معنی کلمه تخته قاپو در ویکی واژه

ساکن در نقطة معین.

جملاتی از کاربرد کلمه تخته قاپو

از اوایل دوره صفویه تا اواسط دوره قاجار مهاجرت گسترده ایل افشار به منطقه اتفاق افتاده است و در این دوره ها ارزوئیه و بافت معمولا توسط ایل افشار اداره می‌شده است، ارزوئیه به خاطر مراتع و آب و هوای خاصش، قشلاق ایل افشار بوده و پس از تخته قاپو کردن ایلات و عشایر، ترکان افشار در ارزوئیه ساکن شده‌اند و تقریبا زندگی عشایری را رها کرده‌اند و عمدتا روی موتور پمپ های اهدایی از طرف حکومت کشاورزی و دامداری میکنند.