تاجدار

معنی کلمه تاجدار در لغت نامه دهخدا

تاج دار. [ ج ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معنی آن ، تاج ازآن دار بوده. ( شرفنامه منیری ). لایق دار :
سخن هر سری را کند تاجدار
سری را کند هم سخن تاج دارتاج مآثر ( از شرفنامه منیری ).خدیو تاجدارانی و آن کو همچو تیغ تو
دوروئی کرد در ملکت سر او تاج دار افتد.بدرشاشی ( از شرفنامه منیری ).نباشد چو تو هیچ شه تاجدار
که بادا سر دشمنت تاج دار.( مؤلف شرفنامه منیری ).
تاج دار. ( نف مرکب ) پادشاه و نگاه دارنده تاج. ( انجمن آرا ). کنایه از پادشاه است و نگاهدارنده و محافظت کننده تاج را نیز گویند. ( برهان ). دارنده و محافظ تاج. ( شرفنامه منیری ). تاجور، تاج گذارده. متوج ، مکلل ، تائج ؛ تاجدار.امام تائج ؛ امام تاجدار. ( منتهی الارب ) :
سرانجام بخشش کند خاکسار
برهنه شود آن سر تاجدار.دقیقی.بزن گیرد آرام مرد جوان
اگر تاجدار است اگر پهلوان.فردوسی.و زآن پس چنین گفت با شهریار
که ای پُرهنر خسرو تاجدار.فردوسی ( شاهنامه ج 2 ص 916 ).بخاک اندر آمد سر تاجدار
بر او انجمن شد فراوان سوار.فردوسی.نخست آفرین کرد بر شهریار
که جاوید بادا سر تاجدار.فردوسی.نمانی همی جز سیاوخش را
مر آن تاجدار جهانبخش را.فردوسی.جز از ریو نیز آن گو تاجدار
سزد گر نباشد یک اندر شمار.فردوسی.چنین گفت کاین نوذر تاجدار
بزندان و یاران من گشته خوار.فردوسی.بسی آفرین کرد بر شهریار
که جاوید بادا سر تاجدار.فردوسی.بدینگونه بر تاجداری نمرد
هم از لشکر او سواری نمردفردوسی.نژاد تو از مادر و از پدر
همه تاجدار و همه نامورفردوسی.چو او رفت و شد تاجدار اردشیر
بدو شاد باشند برنا و پیر.فردوسی.چو این گفته بشنید کاوس شاه
سر تاجدارش نگون شد ز گاه.فردوسی.بزن گردن نوذر تاجدار
ز شاهان پیشین بد او یادگار.فردوسی.که بر کس نماند جهان جاودان
چه بر تاجدار و چه بر موبدان.فردوسی.نشسته بر او بر زنی تاجدار

معنی کلمه تاجدار در فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - دارندة تاج ، نگاه دارندة افسر. ۲ - پادشاه ، سلطان . ۳ - بزرگ ، سرور.

معنی کلمه تاجدار در فرهنگ عمید

۱. دارای تاج.
۲. (اسم ) [مجاز] پادشاه.

معنی کلمه تاجدار در فرهنگ فارسی

( صفت ) بمنزل. افسر بردار اعدام بر سردار : (( خدیو تاجدارانی و آن کو همچو تیغ تو دو رویی کرد در ملکت سر او تاج دار افتد. ) ) ( بدر چاچی )
( صفت ) ۱- دارند. تاج نگاهدارند. افسر حامل افسر . ۲- پادشاه سلطان . ۳- بزرگ سرور ارجمند. ۴- نگهبان و محافظ تاج . ۵- خانه و مخزن تاج تاج خانه. ۶- گیاه صاحب تاج و اکلیل چتری ذواکلیل . یا تاجدار فلک .خورشید.

معنی کلمه تاجدار در ویکی واژه

دارنده تاج، نگاه دارنده تاج، دیهیم شاهی. جمع تاجداران.
به زبان سریانی به معنی پادشاه، سلطان. بزرگ، سرور.

جملاتی از کاربرد کلمه تاجدار

برو پاس درویش محتاج دار که شاه از رعیت بود تاجدار
آن را که حاسد تو بود تاج دار ساز و آن را که ناصح تو بود تاجدار کن
اردک تاجدار در کنار دریاچه و در میان پوشش گیاهی آشیانه می‌سازند و 8 تا 12 تخم سبز کم‌رنگ می گذارد. وضعیت پرندگان در جزایر بریتانیا بسیار گیج‌کننده است، زیرا طی سال‌ها فرارها و رهاسازی عمدی و همچنین مهاجران طبیعی از این قاره وجود داشته است. با این حال، به احتمال زیاد آنها فراریانی هستند که اکنون در حال زادآوری طبیعی هستند و جمعیت رمیده موفقی ایجاد کرده‌اند. آنها در مناطقی از انگلستان از جمله گلوسسترشایر، آکسفوردشایر، نورث همپتون‌شایر و همچنین در لسترشر دیده می‌شوند.
هست امّیدم بشاه اولیا ز آنکه هست او تاجدار انّما
ژان گوتر در کتاب خواجه تاجدار می‌نویسد: «سپاه آقامحمدخان قاجار با تصرف فارس، یک هفته در آسپاس و کوشک زر اتراق کرده و از آنجا به شیراز عزیمت نموده‌اند.»
ستاده بر سریرش تاجداران چو نرگس زار در فصل بهاران
پیش از آن، در سال ۱۵۴۲، تاجداران انگلیس و ایرلند از طریق ایجاد پادشاهی ایرلند تحت قانون تاجگذاری ایرلند ۱۵۴۲ متحد شدند. از قرن دوازدهم، پادشاه انگلیس تحت فرمانروایی پاپ به عنوان لرد ایرلند عمل کرده بود. اقدام سال ۱۵۴۲ عنوان پادشاه ایرلند را برای پادشاه هنری هشتم و جانشینان وی ایجاد کرد و نقش پاپ را به عنوان فرمانروای نهایی ایرلند از بین برد.
مباشید از خواص جاه غافل بجنگید ای خروس‌آن‌، تاجداری‌ست
جهان دیده از تاجداران بسی به فرّ از تو بر سر نیامد کسی
آن شهسوار لافتی آن تاجدار هل اتی کز دست قدرت درو غادر را زخیبر برکشد
من دایی و عموی های تاجدار بسیاری دارم که همگی بزرگوار و بخشنده و پاک‌نژادند.
با این زبان از شرافت تبار اصیل( ایرانی) که همه از سروران بزرگ و تاجدار بودند، پشتیبانی میکنم.
ز ابروی خوبان بود متکایش بود پایه او سر تاجداران
در ایران به دلایل آب و هوایی بیشتر آب‌بندان‌ها در استان‌های شمالی کشور، همچون مازندران، گیلان و گلستان وجود دارند. علاوه بر پرورش ماهیان و ذخیره آب کشاورزی این آب‌بندان‌ها مکانی مناسب برای گونه‌های مختلف زیستی می‌باشد. گونه‌های متفاوتی از پرندگان از جمله مرغابی، پرلا، پلیکان، قو، اردک تاجدار و گونه‌های دیگر هر ساله به آب‌بندان‌های شمال کشور مهاجرت می‌کنند.
نیاگان ما تاجداران دهر که از دادشان آفرین بود بهر
آیینه بالی (رنگ‌پاره) نواری به رنگ‌های مختلف با جلای فلزی زیبا و گاهی سفید است. رنگ آیینه بالی در مرغابی سرسبز به طور بارزتری با رنگ آبی دیده می‌شود. رنگ آیینه بالی در گیلار سبز، اردک‌های نوک‌پهن، فیلوش و خوتکای معمولی آمیخته‌ای از دو سبز و آبی تیره، در خوتکای ابروسفید در جنس ماده آبی کم‌رنگ و در جنس نر سبزرنگ، در اردک مرمری سفید و در اردک ارده‌ای به صورت لکه سفید است. رنگ آن در اردک‌های شیرجه‌زن مانند اردک تاجدار، اردک سرحنایی و اردک بلوطی سفید است.
پیشکاران را کند هنگام رادی پیشگاه تاجداران را کند هنگام مردی تاجدار
ترانهٔ «غلام نرگس مست تو تاجدارانند»، در دستگاه سه‌گاه اجرا شده و شعر آن از حافظ و باباطاهر است.