معنی کلمه ذوالنون در لغت نامه دهخدا
و یخبرهم مکان النون منی
و ما اعطیته عرق الخلال.
( تاج العروس ). و در المرصع ابن الاثیر آمده است نام شمشیر مالک بن زهیر است که حمدبن بدر پس از کشتن مالک آن شمشیر بغنیمت برد. ( ازالمرصع خطی ابن الاثیر ). و بیرونی در کتاب الجماهر گوید: و کان لعمروبن معدیکرب سیف یلقب بذی النون اذکان فی وسطه تمثال سمکة و هو یقول فیه :
و ذوالنون الصفی صفی عمرو
و تحتی الورد مقتعدة [ کذا ].
و ایضاً:
و ذوالنون الصفی صفی عمرو
و کل وارد الغمرات نامی.
ذوالنون. [ ذُن ْ نو ] ( اِخ ) لقب یونس بن متی یعنی صاحب ماهی یا همدم ماهی - و خداوند ماهی یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که مبعوث بر اهل نینوی بود و آنرا صاحب الحوت نیز خوانند. در قرآن کریم نام وی در چهار موضع یونس و در یکجا صاحب الحوت و در سوره انبیاء ذوالنون آمده است که ذیلاً آیات مزبور با تفسیر هر یک نقل میشود: و ان یونس لمن المرسلین. اذ ابق الی الفلک المشحون. فساهم فکان من المدحضین فالتقمه الحوت و هو ملیم. فلولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون. فنبذناه بالعراء و هو سقیم. و انبتنا علیه شجرةً من یقطین. و ارسلناه الی ماءةِ الف او یزیدون. فآمنوا فمتعناهم الی حین ( قرآن 37 / 139 - 148 ) و در ترجمه آن ابوالفتوح رازی گوید: و بدرستی که یونس هر آینه از فرستادگان است چون بگریخت از قوم بسوی کشتی که پر از مردم بودپس قرعه زدند آنها پس بود از قرعه افتادگان پس انداختند او را بدریا پس فرو برد او را ماهی و او مستحق ملامت بود پس اگر نبود که او ( یونس ) بود از تسبیح کنندگان هر آینه درنگ کرد در شکم ماهی تا روزی که برانگیخته شوند پس افکندیم او را در صحرا و او بیمار بود و رویانیدیم بر او درختی که کدو بود و فرستادیم او را بسوی صد هزار کس یا زیاده از آن پس ایمان آوردند پس برخورداری دادیم شان تا هنگام. و در تفسیر آن گوید: آنکه حدیث یونس کرد و گفت و ان یونس لمن المرسلین. یونس از جمله پیغمبران است اذ ابق الی الفلک المشحون ،چون باز گریخت با کشتی پر از مردم. عبداﷲ عباس گفت که یونس علیه السلام قوم را وعده عذاب داد و از میان ایشان برفت چون ایشان ایمان آوردند و خدای تعالی عذاب از ایشان برداشت او ندانست که ایشان ایمان آورده اند چون بشنید مشور شد از آن و از خجالت با میان قوم نشد رو بجانب دریا نهاد و در کشتی نشست که در او مردم بسیار بودند و مال بسیار بود کشتی بایستاد و نرفت ملاحان گفتند درمیان ما بنده ای گریخته است و عادت کشتی این است که چون بنده ای گریخته در او باشد نرود یونس علیه السلام گفت همچنین است آن بنده گریخته منم اگرخواهید کشتی برود و شما را سلامت بود مرا بدریا افکنید گفتند حاش که تو بنده گریخته باشی ما بر تو سیمای صالحان می بینیم ما ترا بدریا نیفکنیم آخر گفتند قرعه برفکنیم از میان اهل کشتی تا نام که برآید قرعه برافکندند چند بار بنام یونس برآمد و ذلک قوله. فساهم فکان من المدحضین. و مساهمه مقارعه باشد و قرعه ایشان برشکل تیری بود گفتند یونس با ایشان قرعه زد از جمله مدحضان آمد یعنی از جمله مقروعان آمد و مغلوبان من قولهم ادحضت حجته اذا ابطلتها و منه قوله حجته داحضة و اصله من دحضت رجله اذا زلقت و منه قوله یوم تدحض فیه الاقدام. یعنی قرعه بر او افتاد و حجت براو متوجه شد او را برگرفتند تا بدریا اندازند خدای تعالی وحی کرد بماهی که دریاب بنده مرا یونس را و نگر تا پوست او را نخراشی و او را هیچ رنج نرسانی که او طعمه تو نیست من شکم تو زندان او خواهم کرد روزی چند آنجا که او را به کنار کشتی بردند ماهی بیامد ودهان باز کرد از آنجا بگردانیدند گفتند چون بدریاش می فکنیم شاید تا بدهان ماهی درننهیم باز دیگر جانب بردند او را ماهی بیامد و دهان باز کرد گفتند همانا روزی اوست او را بینداختند و ماهی او را فروبرد و ذلک قوله فالتقمه الحوت و هو ملیم ، فرو برد او را ماهی والالتقام افتعال من اللقمة و اللقمة فعل بمعنی مفعول یقال لقمت الطعام و التقمته و القمته غیری و هو ملیم ؛ ای مستحق للملامة، یقال الام الرجل اذا اتی بمایلام علیه و اذم اذا اتی بما یذم. ملیم آنکس باشد که کاری کند که به آتش ملامت کنند. فلولا انه کان من المسبحین. گفت اگر نه آنستی که او از جمله تسبیح کنندگان بودی و تنزیه گویندگان من در حال رخا و خواری. عبداﷲ عباس گفت از جمله نمازکنندگان. مقاتل گفت از جمله مخلصان و مطیعان. سعید جبیر گفت آن خواست که او گفت آن ساعت من قوله : لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. ( قرآن 21 / 87 ) و قول اول بهتر است برای لفظ کان. حسن بصری گفت ، نجاة او بعملی صالح بود که پیش از آن کرده بود للبث فی بطنه الی یوم یبعثون ( قرآن 144/37 ). در شکم آن ماهی گور او شدی. فنبذناه بالعراء و هو سقیم ( قرآن 145/37 ) گفت ما او را بزمین صحرای خالی از درخت بینداختیم و او بیمار بود و عراء زمینی باشد عاری و خالی از درختان و نبات. و قال الشاعر، شعر: