دریا
معنی کلمه دریا در لغت نامه دهخدا

دریا

معنی کلمه دریا در لغت نامه دهخدا

دریا. [ دَرْ ] ( اِ ) معروف است و به عربی بحر خوانند. ( برهان ) ( از آنندراج ). آب بسیار که محوطه وسیعی را فراگیرد و به اقیانوس راه دارد مجموع آبهای نمکی که جزء اعظم کره زمین را می پوشاند و هر وسعت بسیار از آبهای نمکی را دریا توان گفت و نوعاً دریا تقریباً سه ربع از سطح زمین را می پوشاند ودر نیمکره جنوبی بیشتر زمین را فراگرفته است تا درنیمکره شمالی ، و ادله ای در باب نمکی بودن آبهای دریا ایراد کرده اند از همه قویتر و موجه تر آن است که این تملیح را به تخته سنگهای ملحی که در قعر اقیانوس می باشد نسبت دهند. و عمق دریاها بسیار مختلف و تغییرپذیر است و در بعضی نقاط سوند ( آلتی که در تعیین عمق دریاها استعمال می کنند ) به تک آن نمیرسد و در این جاها عمق دریا را از دوازده تا پانزده هزار متر فرض کرده اند و تک دریاها نوعاً مانند سطح زمین ناصاف و غیرمسطح است و در زیر آب دره هایی موجود است شبیه دره هایی که در کوههای بسیار مرتفع مشاهده می کنیم و جزیره های کوچک و کم وسعت نیز قله های کوههای مرتفع تحت بحری هستند. ( از ناظم الاطباء ).
صاحب آنندراج گوید: قدما از شعرای استاد آن را اماله کرده با معنی و مأوی قافیه آرند. و ژرف ، بی پایاب ، بی پایان ، بی کران ، بی ساحل ، لنگردار، بی لنگر، بی زنهار، بی آرام ، پرشور، پرآشوب ، ناپیدا کنار، طوفان خیز، گوهرخیز از صفات اوست. آب شور. مقابل خشکی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دریاب. دریه. ( آنندراج ). زَراه. زَو. اُستُم . اُسطُم . اُسطَمَة. اُطمُسَه. بحر. بَضیع. حجر. حداد. ( دهار ). خُصارة. خضم. ( منتهی الارب ).داماء. ( دهار ). راموز. رَجّاس. رَجّاف. زُفَر. ساجی. سُجُوّ. سَدِر. طَغَم. ( منتهی الارب ). طِم . ( دهار ). عَجوز. عَیلام. عَیْلَم. قَمقام. قِمّیس. ( منتهی الارب ). کافِر ( دهار ). لافظة. ( منتهی الارب ). لُجَّة. ( نصاب ). لجی. مَنقَع. مَنقَعَة. نُطفة. ( منتهی الارب ). نَوفل. ( دهار ). هقم. ( منتهی الارب ). یَم . ( دهار ) :
پادشا سیمرغ دریا راببرد
خانه و بچه بدان طیطو سپرد.رودکی.دریا دو چشم و بردل آتش همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه پاید.رودکی.موج کریمی برآمد از لب دریا
ریگ همه لاله گشت از سرتا بون.دقیقی.صورت خشمت ار ز هیبت خویش
ذره ای را به خاک بنماید
خاک دریا شود بسوزد آب

معنی کلمه دریا در فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (اِ. ) آب زیادی که محوطة وسیعی را فرا گرفته باشد و به اقیانوس راه دارد، بحر.

معنی کلمه دریا در فرهنگ عمید

حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته، قابل کشتی رانی بوده، و به اقیانوس راه داشته باشد، بحر: دریای عمان، دریای مدیترانه.
* دریای اخضر: [قدیمی، مجاز] آسمان.

معنی کلمه دریا در فرهنگ فارسی

دریاب، آب بسیارکه قسمت وسیعی رافراگرفته است
( اسم ) ۱ - آب زیادی که محوطه وسیعی را فرا گرفته و باقیانوس راه دارد بحر . یا دریای اخضر اخضر . ۲ - ( تصوف ) هستی وجود .
سومین از عماد شاهیان در برار که از حدود ۹۳۶ تا ۹۶۸ ق . سلطنت کرد .

معنی کلمه دریا در فرهنگ اسم ها

اسم: دریا (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: daryā) (فارسی: دَريا) (انگلیسی: darya)
معنی: توده ی بسیار بزرگی از آب، دریاچه، رود بزرگ، ( به مجاز ) شخص بسیار آگاه و دانشمند در زمینه های گوناگون، ( به مجاز ) ( در تصوف ) حقیقت یا ذات حق، توده بسیار بزرگی از آب شور که بخش وسیعی از زمین را در بر گرفته و کوچکتر از اقیانوس است

معنی کلمه دریا در فرهنگستان زبان و ادب

{mare} [نجوم] ناحیۀ وسیع تیرۀ یا پست بر سطح سیاره یا قمر

معنی کلمه دریا در دانشنامه عمومی

دریا (دبوسی). دریا، سه طرح سمفونیک برای ارکستر ( L. 109, CD. 111 ) ( به فرانسوی: La mer, trois esquisses symphoniques pour orchestre ) یا به اختصار دریا ( La mer ) یک اثر برای ارکستر از آهنگساز فرانسوی، کلود دبوسی است.
این اثر که بین سال های ۱۹۰۳ و ۱۹۰۵ خلق شده است، در اکتبر ۱۹۰۵ در پاریس به اجرا درآمد. در ابتدا مورد استقبال خوبی قرار نگرفت؛ حتی برخی از طرفداران سرسخت آثار دبوسی به خوبی از این اثر استقبال نکردند. اما این اثر در آمریکا در سال ۱۹۰۷ و در انگلیس در سال ۱۹۰۸ اجرا شد؛ پس از اجرای دوم آن در پاریس، در سال ۱۹۰۸، این اثر به سرعت به یکی از تحسین برانگیزترین و پر اجراترین آثار ارکسترال دبوسی تبدیل شد.
اولین ضبط این اثر در سال ۱۹۲۸ انجام شد. از آن زمان به بعد، ارکسترها و رهبران بسیاری از سراسر جهان آن را در بسیاری از کنسرت های استودیویی یا زنده ضبط کرده اند.
دریا (رمان). دریا ( به انگلیسی: The Sea ) هیجدهمین رمان نویسنده ایرلندی جان بنویل است. این رمان چاپ ۲۰۰۵ و برنده جایزه ادبی من بوکر در همان سال است.
رمان دربارهٔ یک تاریخ شناس هنری است که پس از مرگ همسرش به یک شهر ساحلی ایرلند بازمی گردد که یک بار در دوران کودکی تعطیلاتی متلاطم را در آن گذرانده بود. در این سفر، عشقی فراموش شده از دوران نوجوانی، اولین عشقش را به خاطر می آورد و لحظه های آن سفر شورانگیز را تداعی می کند اما سرنوشت همیشه مکس رودن را شگفت زده کرده است. عشق در این داستان با ظرافت های روانشناختی و جزئی نگری استادانهٔ نویسنده تصویر شده است.
این رمان در سال ۲۰۰۵ جایزه ادبی من بوکر را از آن خود کرد.
در سال ۲۰۱۱ براساس این رمان فیلمی با فیلمنامه بنویل و کارگردانی استفن براون ساخته شد.
خود جان بنویل کتابش را «مطالعهٔ استادانهٔ اندوه، خاطره و عشق تداعی شده» خواند.
دریا (فیلم ۱۸۹۵). دریا عنوان فیلمی است فرانسوی از نوع مستند، کوتاه، صامت و سیاه و سفید به کارگردانی برادران لومیر. این فیلم محصول سال ۱۸۹۵ میلادی است. زمان این فیلم ۳۸ ثانیه است.
دریا (فیلم ۲۰۰۲). دریا ( انگلیسی: The Sea ) فیلمی ایسلندی در سبک درام و کمدی به کارگردانی بالتاسار کورماکور است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به الن دو فوژرول و اسون نردین اشاره کرد.
دریا (فیلم ۲۰۱۳). دریا ( انگلیسی: The Sea ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بانی رایت، شارلوت رمپلینگ، کیران هایندز، ناتاشا مک الهون و روفوس سوئل اشاره کرد.
دریا (فیلم هندی ۲۰۱۳). دریا ( به تامیلی: Kadal ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۳ و به کارگردانی مانی راتنام است. در این فیلم بازیگرانی همچون آرجون سارجا، گاتام کارتیک، تالاسی نایر، آرویند سوامی، لاکشمی فومانچو ایفای نقش کرده اند.
معنی کلمه دریا در فرهنگ معین
معنی کلمه دریا در فرهنگ عمید
معنی کلمه دریا در فرهنگ فارسی

معنی کلمه دریا در دانشنامه آزاد فارسی

تودۀ بسیار بزرگِ آب شور که بخش وسیعی از زمین را فراگرفته و کوچک تر از اقیانوس است. در واقع دریاها بخش یا جزئی از اقیانوس ها هستند. معمولاً به دریاچه های بزرگ نیز دریا می گویند، مانند دریای خزر. نیز ← اقیانوس
دریا (اخترشناسی). دریا (اخترشناسی)(mare)
در اخترشناسی، نام دشت های پست و تاریک ماه. علت این نام گذاری این است که زمانی به اشتباه آن ها را پوشیده از آب تصور می کردند.
دریا (موسیقی). دریا (موسیقی)(La Mer)
قطعه دریا برای ارکستر سمفونیک اثر دبوسی، از سه قسمت تشکیل شده است و عبارت اند ازپگاه تا نیمروز بر روی دریا، بازی امواج، و گفت وگوی باد و دریا (۱۹۰۳ـ۱۹۰۵)، که نخستین بار در اکتبر ۱۹۰۵ در پاریس اجرا شد.

معنی کلمه دریا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] توده ی بسیار بزرگی از آب را دریا می گویند. از آن در باب های طهارت، خمس، حج، تجارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
آب دریا و ماهی های آن از مباحات است و فروختن آنها قبل از تملک صحیح نیست.
احکام جانوران دریایی
۱) بنابر قول مشهور، انواع جانوران دریایی- جز ماهی پولک دار، میگو و پرنده ی دریایی، مانند مرغابی- از حرام گوشتان به شمار می روند. ماهی بی پولک نیز بنا بر مشهور، حرام است. ۲)در تذکیه پذیر بودن حیوانات حرام گوشت دریایی اختلاف است. ۳)بنابر قول مشهور سگ و خوک دریایی پاکند. ۴)صید جانور دریایی برای محرم ،جایز است.
احکام سفر دریایی
۱) سفر دریایی برای تجارت و نیز در حال طوفانی بودن دریا مکروه است. ۲)کسی که نذر کرده پیاده به مکه رود، باید از خشکی برود و با سفر دریایی نذر ،محقق نمی شود. ۳)اموال بدست آمده از کشتی غرق شده در دریا اگر به وسیله ی امواج آب به ساحل افتاده باشد، از آنِ صاحبش است؛ امّا اگر با غوّاصی به دست آمده، بنابر قول برخی، از آنِ غوّاص است. برخی گفته اند: اگر صاحب اموال- به جهت یأس از دستیابی به مال خود- از آنها اعراض کرده باشد، از آنِ غوّاص خواهد بود. ۴)کسی که در سفر دریایی مرده است، اگر رساندن او به خشکی ممکن نباشد یا دشوار باشد، پس از تجهیز (غسل دادن، کفن کردن و نماز خواندن بر او) و بستن جسمی سنگین به پایش یا قراردادن وی درون چیزی- مثل خم- که به زیر آب می رود، اورا به دریا می افکنند.
حکم غوّاصی و خمس
...

معنی کلمه دریا در ویکی واژه

(جغرافیا): توده بسیار بزرگی از آب شور که بخش وسیعی از زمین را دربر گرفته و کوچکتر از اقیانوس است. دریا معلوم نیست کلمه خالص است یا مرکب، آنچه قابل استناد است با در به معنی چیدن، دره به معنی گودال، و در-یا که شاید اشاره به دره آبی تعجب برانگیز باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه دریا

سپاه اندر آمد گروها گروه گرفتند هامون و دریا و کوه
به تخم خویش رو این نکته کن یاد که بر دریا کند فرماندهی باد
رها کن این همه دریاب اوّل چرا ماندی تو چون ایشان معطّل
سینه پر سوز ازو و دل بریان جان به دریا غریق و تن به کران
همانا که در روی دریا ژرف به ایشان نموده جهان این شگرف
چو دریا در دهد بی‌تلخ‌رویی گهر بخشد چو کان بی‌تنگ خویی
بر دل بی آرزو زندان تن صحرا بود چشمه سوزن به تار بی گره دریا بود
الاموریو -۴۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
بر شیشه‌های ساعت اگر وارسیده‌ای دریاب‌گرد قافلهٔ ماه و سال را
موج دریائیم و دریا عین ما ما به ما بیند کسی کَز ما بود
چو من شست اندر آویزم به دریا اندر آویزد به کام و حلق آن ماهی که بر پشت این جهان دارد