منت کش
معنی کلمه منت کش در فرهنگ معین
معنی کلمه منت کش در فرهنگ فارسی
بیرون کشنده گل و لای از چاه . آنکه گل و لای از چاه بیرون می کشد .
جملاتی از کاربرد کلمه منت کش
زخمهای سینه اش منت کش مرهم نشد هر که همچون لاله بر دل داغ مادرزاد داشت
ترا که گفت که منت کشی ز چرخ کبود به قهر کام دل خویشتن از اختر کش
نه به مرگ و قتل آشفته ز دامنت کشد دست چو شهید عشق گشتم به خدا که من نمیرم
در گداز قلب خود زآتش کجا منت کشیم بس که چون مینای می بیشعله در جوشیم ما؟!
گرچه ره جز سر بریدن نبودم گردن منت کشیدن نبودم
بیتابی اگر شیوه سیماب نباشد منت کش رسوایی آرام نگردد
مکش تو دامن اگر دامنت کشد خاری به خاک اهل وفا چون فتد گذار ترا
ازان زندگی، مرگ بهتر بسی که منت کشی بهر جان از کسی
نه منت کش از کس نه چیزی بخواه بروهر چه خواهی بخواه از اله
دل به زخم خنجر احسان کس بسمل نشد صید ما منت کش جانبخشی قاتل نشد