عاطفه
معنی کلمه عاطفه در فرهنگ عمید
معنی کلمه عاطفه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مهربانی مهر محبت . ۲ - انفعال ( لذت و الم ) کمتر بوجه مجرد و بسیط خود باقی می ماند زیرا غالبا تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف قرار گرفته بشکل حالتی مرکب در می آید که به نام عاطفه خوانده می شود . عناصر تشکیل دهنده عاطفه گاهی به خوبی نمایان هستند یعنی معلوم است که فلان عاطفه از چه عناصری تشکیل گردیده است گاهی نمایان نیستند و عاطفه هیچ شباهتی به عناصر متشکله خود ندارد. از عواطف نوع اول بعضی از عناصری تشکیل شده اند که همگی به یک جهت توجه دارند مانند عشق که مرکب است از تمایل جسمانی و حس جمال و حس اجتماعی و مهر و تعجب و عزت نفس ... و بعضی دیگر را عناصری درست کرده که به جهات مختلف متوجهند مانند حسد که عناصر مرکبه اش عبارتند از : تصور چیزی که شخص آن را مالک و متصرف است یا میل دارد متصرف شود بیم از دست دادن آن چیز یا ناتوانی در تحصیل و تصرف آن به تصور آوردن شخص یا چیزی که موجب این ناتوانی یا حرمان است . نمونه عواطف قسم دوم حس استقبال خطر است که از تصور چیزی مجهول و خطرناک و از لذت کشف حصول آن چیز ترکیب یافته است جمع عواطف .
معنی کلمه عاطفه در فرهنگ اسم ها
معنی: زن مهربان و خوش قلب، محبت، مهربانی، مهر، عطوفت، عربی محبت و مهربانی
معنی کلمه عاطفه در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه عاطفه در دانشنامه عمومی
حالت های عاطفی در سه بعد اصلی متفاوت است: ظرفیت، برانگیختگی و شدت انگیزشی.
• ظرفیت طیف ذهنی ارزیابی مثبت به منفی از تجربه ای است که یک فرد ممکن است داشته باشد. ظرفیت عاطفی به پیامدهای هیجان، شرایط برانگیزاننده هیجان، یا احساسات یا نگرش های ذهنی اشاره دارد.
• برانگیختگی به طور عینی به عنوان فعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک قابل اندازه گیری است، اما همچنین می تواند به صورت ذهنی از طریق خود گزارشی ارزیابی شود.
• شدت انگیزشی به تکانه برای کنش اشاره دارد. قدرت میل به حرکت به سمت یا دور شدن از یک محرک و تعامل یا عدم تعامل با محرک مذکور. حرکت ساده انگیزش رویکرد ( یا اجتناب ) در نظر گرفته نمی شود
توجه به این نکته ضروری است که برانگیختگی با شدت انگیزشی متفاوت است. در حالی که برانگیختگی ساختاری است که ارتباط نزدیکی با شدت انگیزه دارد، اما تفاوت آنها در این است که انگیزه لزوماً متضمن کنش است در حالی که برانگیختگی چنین نیست.
عاطفه گاهی به معنای نمایش عاطفه استفاده می شود، که «یک رفتار چهره، صوتی یا اشاره ای است که به عنوان شاخص عاطفه عمل می کند» ( APA 2006 ) .
در روان شناسی، عاطفه باعث تعامل ارگانیسم با محرک ها می شود.
تأثیر می تواند بر دامنه شناختی تأثیر بگذارد ( وسعت فرآیندهای شناختی ) . در ابتدا تصور بر این بود که تأثیرات مثبت گسترش می یابد در حالی که تأثیرات منفی دامنه شناختی را محدود می کند. با این حال، اکنون شواهد نشان می دهد که تأثیرات با شدت انگیزشی بالا دامنه شناختی باریکی را کاهش می دهد در حالی که تأثیرات با شدت انگیزه پایین آن را گسترش می دهد. ساختار حوزه شناختی می تواند در روان شناسی شناختی ارزشمند باشد.
طبق یک مقاله پژوهشی در مورد تاب عاطفه که توسط روان پزشک جروم ساشین نوشته شده است، «تاب عاطفه را می توان به عنوان توانایی پاسخ دادن به محرکی که معمولاً انتظار می رود با تجربه ذهنی احساسات برانگیخته شود. » اساساً به قادریت فرد در واکنش به هیجان ها و احساسات اشاره دارد. کسی که تاب عاطفی پایینی دارد نسبت به هر نوع احساس و هیجان واکنشی نشان نمی دهد. این ارتباط نزدیکی با نارسایی خلقی دارد. نارسایی هیجانی یک پدیده تحت بالینی است که شامل فقدان آگاهی هیجانی یا به طور خاص، مشکل در شناسایی و توصیف احساسات و در تشخیص احساسات از احساسات بدنی برانگیختگی هیجانی است. " تشخیص دهید که چه هیجان هایی دارند - و همچنین ناتوانی در توصیف آنها. به گفته دالیا سامور و همکاران، افراد مبتلا به نارسایی هیجانی با افزایش نرخ خودکشی، ناراحتی روانی، و مرگ ارتباط دارند.
عاطفه (فیلم ۱۹۷۲). عاطفه ( به هندی: Anuraag ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۲ و به کارگردانی شاکتی سامانتا است. در این فیلم بازیگرانی همچون وینود مهرا، نوتان، آشوک کومار، موشومی چاترجی و نظیر حسین ایفای نقش کرده اند.
معنی کلمه عاطفه در ویکی واژه
مهر، محبت. نک عاطفت.
جمع: عواطف.
جملاتی از کاربرد کلمه عاطفه
در داستان های علمی تخیلی، فیلم ها و رمان ها به ایده ماشین ها و ربات های دارای عاطفه پرداخته شده است.
«بهار» عاطفه از ناکسان مدار طمع که در قلوب کسان ذرهای عواطف نیست
او همچنین تلاش کرد تا با کمک به خانوادهٔ عاطفه در اعتراض به اعدام غیرقانونی او، مسیر شکایت قانونی را طی کنند. مسیری که به سرانجامی نرسید، اما باعث بازشدن پنجرهٔ جدیدی در زندگی آسیه شد و او تلاش کرد تا دربارهٔ زنان و نوجوانان محکوم به اعدام در ایران اطلاعات بیشتری کسب کند و دربارهٔ آنها بنویسد. این راه او را وارد دنیای فعالیتهای اجتماعی و تلاش برای شکستن حکمهای اعدام این زندانیان کرد.
پای بندیم به عهد خود و بر وجه کمال با دل و جان و تن و عاطفه همپیمانیم
به خدائی که فرستاد از عرش آیت عاطفه در شان اسد
با چنین زندگی آری به خدا میمردم اگر این جانیِ بیعاطفه نَبّاش نبود
از نظر جوادی آملی، قرآن وقتی دربارهٔ حجاب سخن میگوید، میگوید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند؛ بنابراین، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز میداند. حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش است. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حقالله مطرح است و خدای سبحان، زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد.
یعنی که به قحطیزدگان رحم کنید ای ملت با عاطفه نوعپرست
در هُرث، از روستاهای واسط در ۲۲ ژانویه ۱۱۰۸م/ ۷ جمادیالثانی ۵۰۱ق زاده شد. «با عاطفهٔ علوی و گرایشِ صوفی» پرورش یافت. در بغداد، ابوالفرج ابن جوزی را دیدار کرد؛ همچنین به بصره و موصل نیز رفت. بیشتر زندگیاش را در هُرث گذارند، و از آنجا مدیحههایش را مینگاشت و به خلیفه میفرستاد. فنِّ تُرَسِّل او از این نامهها برخاسته است. گویند مدتی بسیار زندانی بوده است. ابن معلم واسطی در ۲ ژوئن ۱۱۹۶م/ ۴ رجب ۵۹۲ق در هُرث درگذشت.
ای به علو سابقه آسمان وی به شرف عاطفه کردگار
ز ورق راحت و آسایش و آرامش من مرکز خائن و بیعاطفه طوفانی کرد
در عشق نگاری، به یم عاطفه «ترکی» رسوا شد و، شیدا شد و، انگشت نما شد
در نظر من سه اصل قوت دارد عاطفه و مسلک و شعار علی جان
در کارهای تولوز لوترک میتوان شباهتهای بسیاری با اثر بار در فولی-برژر و پشت صحنه رقص باله اثر دگا دارد. او به خوبی از مردم در محیط کارشان همراه با رنگ و حرکت زنده، در زندگی شبانه نقاشی و طراحی میکرد. او استادانه از افراد در جمعیت نقاشی میکرد به طوری که به شدت منفرد بودند؛ و زمانی که نقاشیاش کامل میشد از سیلوئت فیگورها شخصیت آنها قابل شناسایی بود و اسم بسیاری ازین اشخاص ثبت شده است. برخورد او با سوژهاش چه پرتره و چه با صحنههای زندگی شبانه یا جزئیات در عین حال هم احساسی و هم بیعاطفه توصیف شده است.
بعضی از ادیان نیز فراعقلی اند، یعنی بخشهایی از آن مستقل از عقل و بر مبنای عشق و عاطفه و احساسات و اعتقاداتی مبنی بر این امور اند و حتی گاهی بر پایه اعتقاداتی ناشی از تقلید از پدران قبیله و فامیل و اطرافیان است.
باید متوجه بود که معنای عواطف و احساسات در گذر زمان دستخوش تغییراتی شدهاست. به خصوص در متنهای ترجمه شده به فارسی باید توجه داشت که صحبت از کدامیک از آن دو است. برای مثال در فرهنگ استنفورد بیان شدهاست: برای عاطفهای مثل ترس هنگام رو به رو شدن با یک خرس میتوان اجزای منطقی مختلفی در نظر گرفت؛ جزء ارزیابانه (تشخیص این که خرس خطرناک است)، جزء فیزیولوژیکی (افزایش ضربان قلب و فشار خون)، جزء پدیدارشناسانه (احساس ناخوشایند)، جزء قابل دیدن (گشاد شدن مردمک)، جزء رفتاری (میل به فرار)، وجزء ذهنی (افزایش تمرکز) اما کدام یک جزء اساسی عاطفه تلقی میشود؟
بامر حافظ الله المکان یعی بمس عاطفه الله الزمان ولود
عاطفه در جانوران
هکشایلد در پی آن است که نقش اساسی عاطفه و کار مدیریت آن را که شکل پرداختی آن را «کار عاطفی» مینامد، نمایان سازد. برای او، بیان و مدیریت احساسات فرآیندهای اجتماعی است. آنچه مردم احساس میکنند و ابراز میکنند به هنجارهای اجتماعی، طبقهبندی و موقعیت اجتماعی فرد و عوامل فرهنگی بستگی دارد.
افسانه را از دیدگاههای گوناگون میتوان مورد بررسی قرار داد. جامعهشناسان، دینشناسان و روانشناسان و… هر یک به نوعی از افسانهها برای بیان شناخت خاستگاه تفکر و عاطفهٔ بشر و آرزوهای آدمی بهره جستهاند. انسانهای جوامع کهن پیچیدگیهای جهان بیرونی خود را در روایتهای ساده برای خویش بازگشایی میکردند. افسانه با ادبیات، فلسفه و دین همواره پیوندی نزدیک داشتهاست. افسانههای ملل مختلف با همهٔ اختلافاتی که در جزئیات با هم دارند در ساختار دارای یک سرنمون و روایت شبیه به هم میباشند.