شیر آب

معنی کلمه شیر آب در لغت نامه دهخدا

( شیرآب ) شیرآب. ( اِ مرکب ) شیرِ آب. شیر. شیرابه. شیر و لوله ای که آب از آن جریان یابد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شیر شود. || در اصطلاح رختشویان ، آب کم : شیرآب یا شیرآبه دادن به جامه ای که قبلاًآنرا با صابون شسته اند؛ کمی آب بر آن ریختن ، یا در کمی آب بار دیگر شستن. آب کشیدن. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه شیر آب در ویکی واژه

rubinetto

جملاتی از کاربرد کلمه شیر آب

روزی چنین که کوه درآید به اضطراب از زخم تیر و هیبت شمشیر آبدار
ازیشان سبک اردشیر آب خواست هم‌انگه ببردند با آب ماست
رنگ همچون دایه ی بی مهر در شیرش نماند صبح صادق ریخت از شبنم ز بس در شیر آب
این بنا به شمارهٔ ۹۳۳ به ثبت تاریخی رسیده، و یک بنای میراث ملی فرهنگی ایران است.این آب‌انبار ۲ شیر آب و ۴۰ پله دارد.
به فر و به بخت رد افراسیاب ز ایران برانم به شمشیر آب
مثال دیگر، کودکی است که یادمی‌گیرد شیر آب گرم را ببندد؛ تا از آمدن آب داغ به وان حمام جلوگیری کند.
آن فارس جهان عدالت که فارس را از ظلم پاک کرد به شمشیر آبدار
کاپیسا یکی از ۳۴ ولایت‌ افغانستان به مرکزیت شهر محمودراقی است. کاپیسا کوچکترین ولایت پهناور و بیست و ششمین ولایت پرجمعیت افغانستان است و بیشترین تراکم جمعیتی را پس از کابل دارد. پهناوری آن ۱۹۰۸ کیلومتر مربع و جمعیت آن نیم ملیون نفر است. از شمال به و ولایت پنجشیر، از غرب به پروان، از شرق به لغمان و از جنوب به کابل محدود است. ساکنان آن بر علاوه زبان‌های دری، به زبان پشتو نیز مسلط هستند. میانگین ارتفاع آن ۱۵۰۰ متر و بلندترین نقطه آن کوه فرژغان با ۴۵۵۳ متر بلندی است. کاپیسا از ولایت‌های سرسبز و خوش آب و هوای افغانستان است که دره‌های حاصلخیز آن توسط رودهای رود پنجشیر آبیاری می‌شود.
تحصیلات ابتدایی را در روستای شیر آباد در مکتب خانه انجام داد. برای ادامه تحصیلات به شهر اردبیل رفت و در رشته ادبیات به تحصیل پرداخت. برای تحصیلات تکمیلی به شهر قم مهاجرت نمود. از استادان وی می‌توان به سید حسین طباطبایی بروجردی، و روح‌الله موسوی خمینی، نام برد. سید یونس عرفانی با تحصیل در حوزه علمیه قم با بسیاری از بزرگان آشنا شد. دوستی و ارتباط با علما و روحانیون ایرانی و خارجی که در شهر قم تحصیل یا تردد می‌کردند باعث شناخته شدن عرفانی در بیشتر کشورهای اسلامی شد
آسان بود تقلّد تیغ خطیب باش تا چون کند تقلّد شمشیر آبدار
مقرر است که از بهر امتحان، اول نهند بر دم شمشیر آبدار انگشت
سیراف در دوره ساسانی به وجود آمده‌است و گفته می‌شود که در دوره پادشاهی اردشیر بابکان تأسیس شده‌است. این منطقه به نام اردشیر آبمعروف بود که با گذر زمان به شیرآبو سیرافتغییر یافته‌است.
نیام زمین را به شمشیر آب برافروخت چون چشمهٔ آفتاب
آتش مرگ جان دشمن تو زخم شمشیر آبدار تو باد
پیش از این گر ما در ایام شیر آب داشت می کند در دور ما لب تشنگان در آب شیر