شمسی

شمسی

معنی کلمه شمسی در لغت نامه دهخدا

شمسی. [ ش َ ] ( ص نسبی ) نسبت به عبد شمس. ( منتهی الارب ). || منسوب به شمس که آفتاب بود. ( ناظم الاطباء ).
- حروف شمسی ؛ حروفی هستند که وقتی در اول کلمه می آیند با آوردن حرف ( ال ) به اول آنها حرف لام تلفظ نمی شود و آن حروف مشدد خوانده می شوند، چون شمس با حرف ( شین ) شروع شده و شین خود از آن دسته حروف است لذا آنها را حروف شمسی نامیده اند، حروف شمسی 14 تا هستند و عبارتند از: ت ، ث ، د، ذ، ر، ز، س ، ش ، ص ، ض ، ط، ظ، ل ، ن. مقابل حروف قمری. ( از یادداشت مؤلف ).
- سال شمسی ؛ سال خورشیدی. سالی که بر حسب حرکت زمین به دور خورشید حساب می شود، یعنی دوازده ماه یاسیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه یک دور حرکت انتقالی زمین به دور خورشید ( از اول فروردین تا آخر اسفند ). مقابل سال قمری ، که بر حسب گردش ماه است. ( یادداشت مؤلف ).
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنه آن 1075 تن. آب آن از قنات. راه آن ماشین رو. دبستان ، پاسگاه ژاندارمری و یک گنبد قدیمی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) از گویندگان معاصر سلطان سعید و مداح اوست. ابیات زیر از اوست :
کشیدی خنجر و آیینه رخسارخود کردی
به چشم عاشقان نظاره دیدار خود کردی.
ز رویم آن زمان اشک ندامت پاک خواهد شد
که سر در راه آن سرو خرامان خاک خواهد شد.( از مجالس النفائس ص 306 ).
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) بدخشانی. شاعری شوخ طبع و بذله گو و از معاصران مولانا جامی در قرن نهم هجری بود. از اشعار او است :
چشمان من به رویت در عاشقی چنانند
کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند.( از مجالس النفائس ص 118 ).رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) بغدادی. از گویندگان قرن دهم هجری و شیعه ٔمتعصب است و اشعار فراوانی دارد، از آن جمله است :
گر چنین صابون پیاپی آید از شهر حلب
ضامن صابون از اینجا خیمه بیرون می زند.( از مجمعالخواص ص 296 و فرهنگ سخنوران ).

معنی کلمه شمسی در فرهنگ فارسی

نسبت به عبد شمس منسوب به شمس که آفتاب بود .

معنی کلمه شمسی در فرهنگ اسم ها

اسم: شمسی (دختر) (فارسی، عربی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: šamsi) (فارسی: شمسي) (انگلیسی: shamsi)
معنی: منسوب به شمس، خورشیدی، ( به مجاز ) سرخ رنگ، دارای شمس ( خورشید )، ( عربی ـ فارسی ) ( منسوب به شمس )، شمس ( عربی ) + ی ( فارسی ) مرکب از شمس ( خورشید ) + یای نسبت فارسی

معنی کلمه شمسی در دانشنامه عمومی

شمسی (شهرستان چوی). شمسی ( به لاتین: Shamshy ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان چوی واقع شده است. شمسی ۷۹۵ نفر جمعیت دارد و ۱٬۲۱۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه شمسی

تو آن شمسی که بر گردون دو نیمه کنی مه را زهی برهانت محکم
ای سید والا گهر نیک نسب تو شمسی و سادات زمان چون کوکب
ظفر پذیره همی آید و همی‌گوید: «‌چنین نماید شمسیر خسروان آثار»
ماهی تو و طلعتت ندیدم یک شب شمسی تو و صحبتت مرا روزی نیست
فوجهک سیدی! شمسی و بدری و نثری منک یاقوت الزکاة
چو دید کله بریان به نان شمسی ضم نه شرم کله قندست این زمان دریاب
روشنی از مه و خورشید در ایامم نیست سال عمرم چه بشمسی گذرد چه قمری
نه یک شاهی، که صد شمسی، همه رخشنده در مجلس نه یک شخصی، که صد جیشی، همه جوشنده در هیجا
شمسی‌که ازو در همه آفاق شعاع است در دولت او هرکه نصیرست شجاع است
حربا منم تو قرصهٔ شمسی، روا بود گر قرص شمس نور به حربا برافکند
حسینعلی رزم‌آرا (متولد ۱۲۷۲ شمسی، درگذشته ۱۳۶۵ شمسی) ملقب به افتخار نظام نویسنده و نظامی ایرانی است.