معنی کلمه سیال در لغت نامه دهخدا
سیال. [ س َی ْ یا ] ( ع اِ ) نوعی از درخت انگور یا خار.( آنندراج ). عُض . ( منتهی الارب ). قسمی از عضاة است. ( یادداشت بخط مؤلف ). شبهان. شاباهی. شاباهان. فالیورس. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( ص ) روان. ( آنندراج ). جاری. روان. ( ناظم الاطباء ). جاری شونده. || رقیق. ( آنندراج ) ( غیاث ). || نوعی از ماهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).