خاج

معنی کلمه خاج در لغت نامه دهخدا

خاج. ( ارمنی ، اِ ) بر وزن تاج بمعنی چلیپا باشد که صلیب نصاری است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). رجوع بصلیب شود. || نرمه گوش یعنی جائی که گوشواره در آن کنند. ( برهان ) ( آنندراج ) :
دولت از خاج گوش بنده تو
بنده را حلقه درکشند بخاج. سوزنی.|| دار. یکی از اشکال ورق بازی ( قمار ). رجوع به صلیب و رجوع به چلیپا شود.

معنی کلمه خاج در فرهنگ معین

[ ارمن . ] (اِ. ) ۱ - صلیب ، چلیپا. ۲ - یکی از خال های ورق ، گشنیز.
(اِ. ) نرمة گوش که در آن گوشواره کنند.

معنی کلمه خاج در فرهنگ عمید

۱. چلیپا، صلیب.
۲. (زیست شناسی ) گشنیز.
۳. در ورق بازی، گشنیز.
نرمۀ گوش.

معنی کلمه خاج در فرهنگ فارسی

چلیپا، صلیب، داری که حضرت عیسی رابر آن آویختند
( اسم ) صلیب چلیپا . یا خاج اعظم . صلیبی که عیسی را بدان دار کشیدند .

معنی کلمه خاج در ویکی واژه

صلیب، چلیپا.
یکی از خال‌های ورق، گشنیز.
نرمة گوش که در آن گوشواره کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه خاج

میان را به زنار ترسا ببست یکی خاج از سینه آویخت پست
استخوان خاجی دارای چهار سطح (قدامی یا لگنی، خلفی یا دورسال، طرفی راست و چپ) یک قاعده که در بالا قرار گرفته و یک راس است.
اندام تحتانی با کمربند لگنی به ستون مهره‌ها پیوند دارد. استخوان‌های لگن سمت چپ و راست در بخش قدامی کمربند لگنی به‌هم مفصل می‌شوند و ارتفاع عامه را که مفصلی نیمه‌متحرک است، تشکیل می‌دهند. استخوان خاجی در بخش خلفی کمربند لگنی بین دو استخوان لگن قرار گرفته، مفصل خاجی خاصره‌ای را تشکیل می‌دهد.
در افراد بالغ غضروف‌ها تبدیل به استخوان شده و لگن خاصره یک‌پارچه استخوانی می‌گردد. از مجموع دو نیام لگن خاصره و استخوان خاجی فضایی به‌وجود می‌آید که به آن لگن خاصره می‌گویند. استخوان شرمگاهی قسمت قدامی استخوان بی‌نام را می‌سازد و شامل یک تنه و دو شاخهٔ فوقانی و تحتانی است.
باغلامان درت اقبال و شادی خاجه تاش خواجه تاشان قدیمی بنده این خاندان
خاستگاه آن نوک دنبالچه و رباط مقعدی‌دنبالچه‌ای و پیوندگاه آن مرکز وتری میاندوراه (پرینه) است.عصب‌گیری اسفنکتر خارجی مقعد از عصب راست‌روده‌ای پایینی، و شاخه میان‌دوراهی (پرینئال) عصب خاجی (ساکرال) چهارم است.
خاج در فارسی به‌معنی صلیب است و معنی نام استخوان خاجی به‌معنای استخوان صلیبی‌شکل است.
چو با زنار عشق او صبوحی کرد روح تو دلت را خاجها بر رخ ز نیل درد و غم در کش
این به کف انجیل و خاج و آن به سر مندیل و تاج کای ترا اکلیل و تاج از ماه و خور رخشنده تر
هم فکندند از درون زنار را هم ز گردن خاج نقش دار را
از نظر ریخت‌شناسی بیرونی، استخوان هم‌خاجی با دمگاه مطابقت دارد.
استخوان‌های نامنظم، استخوان‌هایی هستند که به خاطر اشکال بخصوصشان، نمی‌توان آن‌ها را در دسته‌های استخوان‌های: بلند، کوتاه، تخت یا کنجدی طبقه‌بندی کرد. استخوان‌های نامنظم، کارکردهای مختلفی در بدن دارند، همچون محافظت از بافت عصبی (مثل مهره‌ها که از طناب نخاعی حفاظت می‌کنند)، امکان وجود چندین نقطه لنگری جهت اتصال ماهیچه‌های اسکلتی (مثل خاج)، حفاظت از حلق و نای، و اتصال زبان (همچون استخوان لامی). این استخوان‌ها شامل بافت اسفنجی بوده که در لایه نازکی از استخوان فشرده محصور شده‌اند. ستون فقرات، مکانی در بدن انسان است که بیشترین استخوان‌های نامنظم را در آن می‌توان یافت. در کل، حدود ۳۳ استخوان نامنظم در آن‌جا یافت می‌شوند.
نه توحید او بهتر از شرک بود نه تسبیح او کمتر از خاج شد
در پاسور به زبان ایرانی به آس، تَک گفته می‌شود؛ مانند تک خشت، تک دل، تک پیک، تک گشنیز یا خاج.
یکطرف بر طاقها با فر و زیب خاجها بنهاده از یکسو صلیب
دنبالچه از طریق یک مفصل دارای یک دیسک بازمانده (وستیجیال) و همچنین چند رباط به استخوان خاجی متصل است. حرکت مفصل بین دنبالچه و خاجی بسیار محدود است.
چنان چون به فرغانه و دشت چاچ مساجد شده پر ز ناقوس و خاج
مقبرۀ خواجه ربیع به لهجه مشهدی: خاج رِبِ مربوط به دورۀ صفوی است و در مشهد، انتهای خیابان خواجه ربیع واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۴۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. این بنا به توصیۀ شیخ بهایی توسط شاه عباس صفوی در نیمۀ اول سدۀ هجری ساخته شده‌است.
دولت از خاج گوش بنده تو بنده را حلعه در کشیده بخاج
صلیب وخاج بسوزد ، کلیسیا بکند بنای مدرسه برگنبد گران آرد