حافظی

معنی کلمه حافظی در لغت نامه دهخدا

حافظی. [ ف ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به حافظ، و گروهی از بزرگان بدین نسبت شهرت دارند: و کار دولت ناصری یمینی حافظی معینی که امروز ظاهر است. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 99 ) .
حافظی. [ ف ِ ] ( اِخ ) شاعر و فقیه عهد شاه طهماسب. او راست منظومه ای فارسی در طهارت ونماز در حدود دویست بیت ، و آنرا به دستور شاه طهماسب برای آسانی حفظ به نظم آورده. آغاز آن چنین است :
ابتدأنا باسمه الاعظم
و هو اﷲ صانع العالم.
و دراواخر آن گوید:
حافظی این رساله مختصریست
ازبرای عرابی و حضریست.
و نسخه آن نزد سید صدر در کاظمین هست. ( الذریعة ج 3 ص 450 ).
حافظی. [ ف ِ ] ( اِخ ) ( خواجه... ) از دارالامان کرمان است ، اما از بسیاری اقامت در شهر هرات میتوان گفت از آنجاست. طالب علم است ، و از حکاکی صاحب وقوف. او راست :
فروغ ماه رخت دیده را پرآب کند
کسی ندیده که مه کار آفتاب کند.( ترجمه مجالس النفائس ص 153 ).وی از شعرای ایران است و به زمان شاه عباس پیشه حکاکی داشت ، فاضل و عالم بود. ( قاموس الاعلام ترکی ).
حافظی. [ ف ِ ]( اِخ ) ابوالفتح یانس حافظی. الحافظ لدین اﷲ فاطمی ، بسال 526 هَ. ق. وی را به وزارت خود در قاهره بگماشت و چون از او خودسری دید او را با زهر بکشت و وزارت به پسر وی سلیمان داد. ( الاعلام زرکلی ص 592 و 593 ).
حافظی. [ ف ِ ] ( اِخ ) محمد پارسا. رجوع به محمد پارسا شود.

معنی کلمه حافظی در فرهنگ فارسی

از دار الامان کرمان است

جملاتی از کاربرد کلمه حافظی

او پس از خداحافظی از فوتبال مدتی هم سرمربی جوانان منچستر بود اما آن را رها کرد و به کارهای تلویزیونی پرداخت.
ابن زید گفت یعقوب ایشان را گفت: من این علم الملک انّ السّارق یسترق لو لا انّکم اخبرتموه، ملک مصر چه دانست که دزد را برده گرفتن عقوبتست اگر نه شما گفته‌اید؟ ایشان گفتند ما شهدنا انّ السارق یسترق، الّا بما علمنا من کتبنا، «وَ ما کُنَّا لِلْغَیْبِ حافِظِینَ» ما کنّا نشعر انّ ابنک سیسرق. قال ابن عباس: الغیب اللیل بلغة حمیر، ای ما کنّا للغیب حافظین فلعلّها دست فی رحله باللّیل. و قیل و ما کنّا للغیب من امره حافظین انّما علینا ان نحفظه ممّا نجد الی حفظه منه سبیلا فامّا منعه من مغیّب عنّا فلا سبیل لنا الی حفظه منه.
پند اگر گوید کسی را واعظی آن بر احوال تو باشد حافظی
تعالی اله ز باغ حافظیه که جان ها تازه گردد از صفایش
وی در سال ۱۳۷۹ به عضویت به باشگاه فوتبال سایپا درآمد و تا سال ۱۳۹۶ در همین تیم به بازی پرداخت و از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
قوله: «وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرائِقَ» ای سبع سماوات، سمّیت طرائق لتطارقها و هو ان بعضها فوق بعض، یقال طارقت النعل اذ جعلت بعضها فوق بعض، و قیل سمّیت طرائق لانّها طرائق الملائکة یسیرون فیها و یقفون علیها. «وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ» ای کنّا لهم حافظین من ان تسقط السّماء علیهم فهلکهم کما قال تعالی: «وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ». و قیل و ما کنّا عن خلق السّماوات غافلین فیقع فیها التفات و الفطور کقوله: «ما تَری‌ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ».
کس نتاند بیش و کم کردن درو تو به از من حافظی دیگر مجو
کرژاکوف در ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۷ رسماً از فوتبال خداحافظی کرد و به عنوان سرپرست جوانان زنیت آکادمی این تیم آغاز به کار کرد.
باخاسان حافظی ده اوردا جلالت له گؤررسن
العاضدلدین الله (عربی: العاضد لدين الله؛ ۱۶ مهٔ ۱۱۵۱ – ۱۳ سپتامبر ۱۱۷۱)، چهاردهمین و آخرین خلیفه سلسله فاطمیان و بیست و چهارمین امام اسماعیلیه حافظی بود که از ۱۱۶۰ تا ۱۱۷۱ سلطنت کرد. پس از سقوط وی صلاح‌الدین ایوبی به قدرت رسید و سلسله ایوبیان را بنیان‌گذارد.
از مهم‌ترین کارهای اجراشدهٔ وی می‌توان به موزهٔ ایران باستان، حافظیه در شیراز، موزهٔ آذربایجان در تبریز، مدرسهٔ ایرانشهر در یزد اشاره کرد.
حافظیه یا آرامگاه حافظ (گشایش: ۸۵۶ ه‍.ق – ۱۴۵۲ م)، محل خاکسپاری حافظ شیرازی در شیراز است. این بنا به فرمان رضاشاه به علی‌اصغر حکمت، وزیر آموزش و پرورش وقت و برپایهٔ طرحی از آندره گُدار طراحی و بازسازی شد. مجری آن، علی ریاضی، رئیس اداره آموزش و پرورش فارس، و سرپرستش علی سامی بودند.
کز ازل مرا نیست تا ابد جز تو حافظی جز تو ناصری
اونانا در پیروزی ۲–۱ تیمش مقابل تیم ملی فوتبال گابون در سپتامبر ۲۰۱۶ اولین بازی ملی خود را برای تیم ملی فوتبال کامرون انجام داد. او در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲ از تیم ملی فوتبال کامرون خداحافظی کرد.
در نهایت محمد الدعیع در ۵ ژانویه ۲۰۱۲ در یک بازی خداحافظی که بین تیم‌های فوتبال الهلال و یوونتوس برگزار شد، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
و کار دولت ناصری‌ یمینی حافظی معینی‌ که امروز ظاهر است و سلطان معظّم ابو شجاع فرخ‌زاد ابن ناصر دین اللّه، اطال اللّه بقاءه‌، آن را میراث دارد میراثی حلال‌، هم برین جمله است. ایزد، عزّذکره، چون خواست که دولت بدین بزرگی پیدا شود بر روی زمین، امیر عادل سبکتگین را از درجه کفر بدرجه ایمان رسانید و وی را مسلمانی عطا داد و پس برکشید تا از آن اصل درخت مبارک شاخها پیدا آمد به بسیار درجه از اصل قوی‌تر. بدان شاخها اسلام بیاراست و قوّة خلفای پیغمبر اسلام در ایشان بست‌، تا چون نگاه کرده آید محمود و مسعود، رحمة اللّه علیهما، دو آفتاب روشن بودند پوشیده صبحی و شفقی‌ که چون آن صبح و شفق‌ برگذشته است روشنی آن آفتابها پیدا آمده است‌ . و اینک از آن آفتابها چندین ستاره نامدار و سیّاره تابدار بی‌شمار حاصل گشته است. همیشه این دولت بزرگ پاینده باد هر روز قوی‌تر علی رغم الاعداء و الحاسدین‌ .
!!۲۶. ۱۹۹۴،  نروژ، اسلو: علی واحدی مدال طلا، آرش ابراهیم پور مدال نقره، محمدرضا شادنام و هادی مازوچی مدال برنز (نفرات ذخیره: امید خاکشور و سهیل غیاثی حافظی).
پس از انقلاب سنجری دوباره رهبری ارکستر را به عهده گرفت و ده سال در این سمت به کارش ادامه داد. اگر چه ارکستر به دلایلی چون شرایط جامعه پس از انقلاب و درگیر بودن با جنگ، در طول این سال‌ها فعالیت و برنامه چندانی نداشت، اما سنجری در حفظ و تداوم کار آن کوشید. علی‌رغم آن‌که شمار زیادی از نوازندگان ارکستر پس از انقلاب به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند ارکستر را حفظ کرد و برنامه‌هایی با نوازندگان باقی‌مانده و چند نوازنده جایگزین ادامه داد. وی سرانجام در پاییز ۱۳۶۸ پس از اجرای کنسرتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرتضی حنانه با ارکستر سمفونیک تهران برای همیشه خداحافظی کرد.
عنایتش علم ساکنان گردون را طراز اِنّ علیکم لحافظین بر زد
دیوان حافظی تو و دیوانهٔ تو من اما پری به دیدن دیوان نیامدی