جویش

معنی کلمه جویش در لغت نامه دهخدا

جویش. [ ج ُ وَ ش ِ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر جوشن. رجوع به جوشن شود.

معنی کلمه جویش در فرهنگ فارسی

مصغر جوشن

جملاتی از کاربرد کلمه جویش

تا تو از بالا فرو آیی به زور آب جویش برده باشد تا به دور
گر نشان جویی ازو یک باره گم کن خویشتن را زان که خود را بارها گم کرده‌ام در جستجویش
آب طاعت برید از جویش نیل لعنت کشید بر رویش
نه در بالا نه در پست است و جمعی به جستجویش از بالا و از پست
چار جویش روانه همچون تیر از می و آب و انگبین و ز شیر
هست دل یکتا مجویش در دو گیتی زان که نیست در نه و در هشت و هفت و در شش و پنج و چهار
خوش علم شریفی است نکو می ‌جویش این علم وی است رو از او می‌ جویش
نپندارم چو چشم فتنه جویش بعالم نرگس مستانه هست
دل گم کرده می جستم میان خاک کوی او به خنده گفت چون خسرو نخواهی یافت، می جویش
زبان شکر بود سبزه دل جویش دلی که از نگه گرم، آب گردیده است
ناتالی گوله عضو سنای فرانسه، در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۱ کفالت سیاسی الهام مدرسی را برعهده گرفت. ⁠ همچنین دریک توئیت به نقل از خواهر الهام مدرسی خبر داده‌است که بازجویش که با نام مظاهری از او یاد شده حتی قوانین اسلامی را رعایت نمی‌کند و به الهام اجازه دفاعیه کتبی نداده‌است و او را تهدید می‌کند. همچنین او در توئیت خود اذعان داشته که اتهامات واهی را نمی‌پذیرد.
آراگورن جستجویش را برای گالم از سر می‌گیرد.
اکرم میرحسینی، پژوهشگر، در همین راستا، تجاوز را روال معمول در زندان‌ها بیان کرده و می‌گوید که این کار اغلب به عنوان مجازات در ملأ عام و برخی اوقات مقابل چشم کودکان انجام می‌شود. وی در ادامه صحبت از تجاوز چندباره به زنی که به بهانه هواداری سازمان مجاهدین خلق به زندان افتاده بود کرده، و می‌گوید که این زن به‌دلیل این تجاوزها دچار جراحات روده‌ای شده و مجبور به بستری شدن به مدت یک سال و نیم در بیمارستان شد. همچنین میرحسینی می‌گوید که زن دیگری را به‌دلیل اینکه در مقابل درخواست‌های جنسی بازجویش مقاومت کرده شلاق زده‌اند و او را مجبور کرده‌اند که شکنجه شدن دیگران را مشاهده کند.