جهول

معنی کلمه جهول در لغت نامه دهخدا

جهول. [ ج َ ] ( ع ص ) نادان. ( مهذب الاسماء ). بسیار نادان. ج ، جُهْل ، جُهُل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) : انا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً. ( قرآن 72/33 ).
تا پس از این زنگی و رومی تر است
داغ جهولی و ظلومی تر است.نظامی.درویشی را دیدم که سر به آستان کعبه همی مالید و میگفت یا رحیم و یا غفور تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید. ( گلستان ).
اگر عالم است این و گر وی جهول
مرا دعوت هر دو آمد قبول.سعدی.

معنی کلمه جهول در فرهنگ معین

(جَ ) [ ع . ] (ص . ) نادان ، بی خرد.

معنی کلمه جهول در فرهنگ عمید

نادان، بی خرد.

معنی کلمه جهول در فرهنگ فارسی

نادان، بی خرد، خودپسند، جهلاجمع
( صفت ) ۱- نادان بیخرد. ۲- خود پسند. جمع : جهلائ .( جهلا ) .
نادان بسیار نادان

معنی کلمه جهول در ویکی واژه

نادان، بی خرد.

جملاتی از کاربرد کلمه جهول

با جهولان این حدیث ذوشجون گوش گاو است و صدای ارغنون
جدول شماره(۱۰)صرف خوردن در زمان گذشته ساده مجهول
در سال ۱۶۹۵ ادموند گیبسون گلایه می‌کرد که استون‌هنج «چنان یگانه است و چنان در تاریخ مجهول که هرکس در موردش نظریه‌ای می‌دهد.»
ز ضعف پیری و جهل جهول و شدت فقر دگر، نه حال سؤال است و نی مجال جواب
در اطراف این کوه چندین تپهٔ باستانی با تاریخ قبل از اسلام همچنین آثار یک دژ محکم کوهستانی شناسایی شده‌اند که حکایت از تاریخ کهن و پر فراز ونشیب این منطقه دارد. اما به هرحال آنچه مسلم است این است که هنوز با آثار باستان و تاریخی این منطقه به صورت کارشناسانه و علمی برخورد نشده است و شاید اگر روزی این ناحیه را بروی میز جراحی کارشناسان و متخصصان تاریخ ببینیم، گره کور بسیاری از رازها و نهفته‌های تاریخ باستانی منطقه باز شده و به بسیاری از مجهولات تاریخی پاسخ داده شود.
یعنی نداند آنکه صبوریم یا جهول یعنی نفهمد آنکه لجینیم یا طلا
میدانیم که مسافتی که گنجشک آن را با پرواز طی کرده است، پنج متر است. نیز میدانیم که باقی اعداد مجهولمان نیز عدد صحیح است. و میخواهیم بدون مراجعه به قواعد حساب و جبر و مقابله و خط این مساله را حل سازیم. راه حل کدام است؟
آن به انکار وجود آمد «عجول، این «عجول» و هم «ظلوم» و هم «جهول»
وبگاه پرچم از رسانه‌های هوادار دولت احمدی‌نژاد تعداد کشته‌شدگان را ۳۶ نفر اعلام کرده که بیش از ۷۰ درصد آن‌ها و خانواده‌شان از موافقان نظام و نیروهای بسیج یا مردم عادی و رهگذر بوده و بقیه در هنگام تهاجم و اغتشاش آفرینی کشته شده‌اند. این سایت اسامی ۳۳ نفر را اعلام کرده و سه نفر دیگر را مجهول الهویه دانسته. سه نفر نیز در بازداشتگاه کهریزک کشته شده‌اند: محسن روح الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی.
یکی از مسائل بحث‌برانگیزی که همواره با نام ابوهاشم همراه بوده، پذیرش چیزی است به نام «حال» که واسطه میان وجود و عدم است. از نظر وی، صفاتی چون عالم و قادر- که در وصف خداوند بکار می‌روند - «احوالی» هستند که به خود نه موجودند و نه معدوم؛ نه معلوم اند و نه مجهول، نه قدیمی اند و نه حادث. وی با ارئه این نظریه در جست و جوی راه میانه ای بود که از یک سوی - همچون شیوه بسیاری از اسلاف معتزلی اش در مسئله صفات الهی - به انکار صفات نینجامد؛ و از سوی دیگر، مجالی برای طرح پرسش دربارهٔ «زیادت صفات یا عینیت آنها با ذات» و نیز «حادث یا قدیم بودن صفات» باقی نگذارد. به هر حال، در تفسیر این دیدگاه و نقد آن، سخن فراوان است.
سرانجام در سحرگاه روز چهارشنبه ششم تیر ۱۳۱۳ حکم اعدام وی در میدان توپخانه در جلوی تشکیلات نظمیه مملکتی اجرا شد. وی ابتدا شوخ و سرحال بود اما با مشاهده طناب دار در هم شکست و بنابر اظهارات حاضران گفت در صورت آزادی دو گوسفند برای قربانی نذر خواهد کرد. او پس از فراخوانده‌شدن به سمت دار با اعتراض گفت: «من چند ولگرد و مجهول الهویه را کشتم، شما به‌خاطر آن‌ها مرا می‌کشید؟».
گرچیز نیستند برون از مزاج تن امروز نیز لاشی و مجهول و ابترند
تا پی ازین زنگی و رومی توراست داغ جهولی و ظلومی توراست
آدمی بسیاری از نادانسته‌هایش را جزء موضوعات پژوهش قرار می‌دهد اما از نگاه شکاکان، آدمی به اتکای امکانات شناختی‌اش اساساً بعضی از امور را نمی‌تواند بداند و این متفاوت است با اینکه بگوییم آدمی بعضی از چیزها را فعلاً نمی‌داند. مطابق نظر شکاک فلسفی، معرفت آدمی دارای یک گونه مرزبندی معرفتی است، به‌گونه‌ای که بیرون از آن مرزها اصولاً منطقه ممنوعه معرفت به‌شمار می‌رود و آن‌ها را باید اموری نادانستنی تلقی کرد نه نادانسته‌ها (دانستنی در برابر نادانسته یا مجهول).
چرا چندین فضولی می‌کنی تو ظلومی و جهولی می‌کنی تو
محل دفن وی به‌طور مطلق مجهول است و چیزی در این باره در کتاب‌ها ذکر نشده و بعید نیست که او بعد از سفر به مشهد به زادگاهش «احساء» بازگشته و در آنجا وفات یافته‌است.
حق کنادت قطع پیوند ای جهول که نمودی قطع پیوند رسول
خجلت نیاز دعوی مجهول ماکه‌کرد نگذشته زین سو آن سوی افلاک جسته‌ام