جعل. [ ج َ ] ( ع مص ) ساختن. || کردن. || قرار دادن. نهادن. وضع کردن. || زشتی را نیکو گردانیدن. || مبدل ساختن. دیگرگون کردن. از حالتی به حالت دیگر درآوردن. || گمان بردن چیزی را چیز دیگر. || شرط نهادن. قرار گذاشتن بر سر چیزی. || شروع کردن. آغاز کردن. نزدیک شدن به آغاز کاری ( از افعال مقاربه ). || نام نهادن. وصف کردن. || اعتقاد پیدا کردن. || آشکار گردانیدن. به ظهور درآوردن. || آفریدن. از عدم بوجود آوردن. || بزرگوار گردانیدن. شرف بخشیدن. || حکم شرعی دادن در امری. || تحکم بدعی. || نسبت دادن. منسوب گردانیدن. || ایجاد شی از شی و تکوین آن. || فروبردن چیزی را در چیز دیگر. || ( اِ ) الهام و ایقاع در قلب. ( تاج العروس ). || هر چیز ساختگی که در آن دعوی اصل نمایند وهر چیزی که کسی از پیش خود اختراع کند. ( ناظم الاطباء ). نقل چیزی که بر آن دعوی اصل نمایند. ( غیاث اللغات ). || ( اصطلاح حقوق ) جعل و تزویر عبارت است از ساختن نوشته یا سند یا چیز دیگر بر خلاف حقیقت یا ساختن مهر یا امضای اشخاص رسمی یا غیررسمی یا بقصدتقلب خراشیدن یا تراشیدن یا قلم بردن یا الحاق یا اثبات یا سیاه کردن یا تقدیم یا تأخیر سند نسبت به تاریخ حقیقی یا الصاق متقلبانه نوشته بنوشته دیگری یا بکار بردن مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن و نظائرآن. رجوع بقانون مدنی شود. و بر مفاد ماده 97 بضمیمه مفاد 102 قانون مجازات عمومی روی هم رفته اصطلاح «جعل مادی » اطلاق میشود. ( فهرست حقوقی ، تألیف جعفری لنگرودی ص 81 ). || ( اصطلاح فلسفه ) عبارت از اثر خاص فاعل است که مناسب با معنای آفریدن میباشد. بعد از فراغ از این قاعده که «کل ممکن زوج ترکیبی له وجود و ماهیة» مسئله جعل مطرح شده است بر این مبنی که آیا کدامیک از دو جزء ( وجود وماهیت ) در اشیاء مجعول بالذاتند و کدام مجعول بالعرض و آیا اثر فاعل اولاً و بالذات وجود است یا ماهیت و یا آنکه هیچ کدام نیست بلکه اثر جاعل عبارت از اتصاف ماهیت بوجود است ؟ در این زمینه نظریاتی چند اظهار شده است : بعضی گویند: مجعول بالذات ماهیت است و وجود، مجعول بالعرض است. بعضی گویند: مجعول بالذات وجود است و ماهیت مجعول بالعرض بوده و عبارت از حدود وجود است و بلکه از تمام امور مجعول بالذات وجود عینی اوست و وجود اصل در تقرر است. بعضی میگویند: مجعول بالذات نفس صیرورة ماهیات موجوداً میباشد. بعضی میگویند: مجعول بالذات مفهوم وجود به ماهو وجود است.
معنی کلمه جعل در فرهنگ معین
(جَ ) [ ع . ] (مص ل . ) برگردانیدن ، تقلب کردن . (جُ عَ ) [ ع . ] (اِ. )سرگین غلطان ، حشره ایست که روی مدفوع حیوانات می نشیند.
معنی کلمه جعل در فرهنگ عمید
۱. تغییر سند یا هر نوع نوشتۀ رسمی دیگر برخلاف حقیقت و به قصد تقلب. ۲. ساختن چیزی دروغین و شبیه اصل: جعل اسکناس. گردانیدن. ۳. خلق کردن سخنی دروغین و منسوب کردن آن به دیگران: جعل حدیث. ۴. وضع کردن و آفریدن. ٥. (صفت ) دروغین. ١. اجرتی که برای کاری قرار دهند، مزد، اجرت، دستمزد. ٢. باج، رشوه. حشره ای سیاه و پِردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند، بالش مار، سرگین غلتان، سرگین گردان، سرگین گردانک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، خزوک، خروک، چلاک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک.
معنی کلمه جعل در فرهنگ فارسی
( اسم ) حشره ای از تیر. قاب بالان که بیشتر در کویرها و صحاری گرم میزید بدنش سیاه رنگ و جزو قاب بالان درشت است و بزرگیش از سوسکهای خانگی کمی بیشتر است . این حشره علاق. زیادی بسرگین شتر دارد سرگین غلطان گوگال گشتک . داو ۳۷ : ۹ و او پسر عابد میباشد که اهلی شکیم را بر پادشاه خوشان ابی ملک شورانیده بالاخره خود منهزم گردید و متابعانش شکست فاحشی خوردند .
معنی کلمه جعل در فرهنگستان زبان و ادب
{spoofing} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] روشی برای دستیابی غیرمُجاز به رایانه ها یا شبکه های رایانه ای ازطریق ارسال پیام یا نشانی اینترنتی فردی دیگر
معنی کلمه جعل در دانشنامه آزاد فارسی
جَعْل (در لغت به معنای ایجاد و استقرار و قرار دادن) در حقوق کیفری، هر گونه ساختن نوشته یا سند یا مُهر یا امضای اشخاص رسمی یا غیررسمی، تراشیدن یا خراشیدن یا قلم بردن یا الحاق یا محو یا اثبات یا سیاه کردن یا تقدیم یا تأخیر تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی یا الصاق نوشته ای به نوشتۀ دیگر یا به کار بردن مُهر دیگری بدون اجازۀ صاحب آن و نظایر این ها به قصد تقلب و سوء استفاده (ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی). جعل ممکن است به صورت مادی باشد یا معنوی. جعل مادی آن است شکل و ماده و صورت نوشته یا سند یا امضا یا مُهر به واسطۀ تراشیدن یا الحاق یا سیاه کردن و محو دگرگون می شود (مادۀ ۲۵۳ قانون مجازات اسلامی) و جعل معنوی یا مفادی آن است که به صورت تغییر و تحریف موضوع یا مضمون سند یا نوشته انجام می شود و معنا و مفاد آن قلب و دگرگون می گردد، بدون این که در ماده و صورت آن تغییری حاصل شود، مانند این که امر باطلی را صحیح یا امر صحیحی را باطل جلوه دهد (مادۀ ۵۳۴ قانون مجازات اسلامی). عمل جعل، جرم است و بسته به این که موضوع آن چه باشد و به چه شیوه ای انجام شده باشد مجازات آن فرق می کند. رایج ترین انواع جعل، جعل امضا و سندسازی در اسناد مالی، مانند چک، جعل ادبی، جعل اشیاء عتیقه و جعل اسکناس است. در مورد اسکناس برای مقابله با جعل از کاغذهای آراسته به نقش و نگارهای پیچیده، چاپ ماهرانه و الصاق نوارهای فلزی استفاده می شود. علاوه بر جعل که موجب مجازات جاعل است، استفاده از سند مجعول نیز جرم است.
معنی کلمه جعل در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ایجاد تکوینی یا اعتباری یک شیء یا قرار دادن چیزی برای چیز دیگر است. جعل، در لغت به معنای قرار دادن و نهادن، و در اصطلاح، به معنای ایجاد است. بحث از جعل در علم اصول در علم اصول از جعل به مناسبت های گوناگونی بحث می شود، مانند: جعل حکم در بحث احکام که از جعل حکم واقعی و ظاهری سخن به میان می آید و یا مانند بحث حجیت که از چگونگی جعل (اعتباری یا انتزاعی بودن آن) سخن به میان می آید. در مباحث الفاظ نیز از وضع الفاظ، که نوعی جعل است، گفتوگو شده است. نکته جعل بر دو گونه است: تکوینی؛ اعتباری. در اصول، از جعل اعتباری و در فلسفه بیشتر از جعل تکوینی بحث می شود. [ویکی الکتاب] معنی جَعَلَ: قرار داد (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جُعِلَ: قرار داده شد (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی مَا جَعَلَ: قرار نداده معنی جَعَلَا: آن دو نفر قرار دادند (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلْتُ: قرار دادم (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلْتُمْ: قرار دادید (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلَتْهُ: قرارش داد (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلَکُم: قرارتان داد (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلْنَا: قرار دادیم (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلْنَاکُمْ: شما را قرار دادیم (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) معنی جَعَلْنَاهُ: او را قرار دادیم (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است) تکرار در قرآن: ۳۴۶(بار) [ویکی فقه] جعل (اصول). ایجاد تکوینی یا اعتباری یک شیء یا قرار دادن چیزی برای چیز دیگر است. جعل، در لغت به معنای قرار دادن و نهادن، و در اصطلاح، به معنای ایجاد است. بحث از جعل در علم اصول در علم اصول از جعل به مناسبت های گوناگونی بحث می شود، مانند: جعل حکم در بحث احکام که از جعل حکم واقعی و ظاهری سخن به میان می آید و یا مانند بحث حجیت که از چگونگی جعل (اعتباری یا انتزاعی بودن آن) سخن به میان می آید. در مباحث الفاظ نیز از وضع الفاظ، که نوعی جعل است، گفتوگو شده است. نکته جعل بر دو گونه است: تکوینی؛ اعتباری. در اصول، از جعل اعتباری و در فلسفه بیشتر از جعل تکوینی بحث می شود. مبادی فقه و اصول، فیض، علیرضا، ص۲۹۹. ...
معنی کلمه جعل در ویکی واژه
برگردانیدن، تقلب کردن. سرگین غلطان، حشره ایست که روی مدفوع حیوانات مینشیند.
جملاتی از کاربرد کلمه جعل
اسکناسهای جعلی در زاکسنهاوزن چاپ شدند. کریگر یک کارکنان متشکل از ۱۴۲ نفر، برخی از زندانیان اردوگاه که دانش و تجربه در چاپ داشتند، تشکیل داد و با کمک آنها پوند استرلینگ را جعل کرد. اعضای کارکنان نسبت به سایر زندانیان از مزایای بسیار ویژهای برخوردار بودند که شامل غذای فراوان، مراقبتهای پزشکی و محل اقامت مناسب بود. عملیات آنقدر محرمانه بود که حتی نگهبانانی که اطراف ساختمانهایی که عملیات در آن انجام میشد، نگهبانی میدادند، نمیدانستند از چه چیزی محافظت میکنند. تا پایان جنگ، نازیها موفق به جعل نزدیک به نه میلیون اسکناس بریتانیایی به مبلغی نزدیک به ۱۳۵ میلیون پوند استرلینگ شدند. اسکناسها به قدری به طور کامل جعل شده بودند که تشخیص آنها از اسکناسهای اصلی بریتانیایی دشوار بود.
چشمههای آبگرم سرعین در استان اردبیل با دارا بودن بیش از ۱۱۸ دهنه چشمه معدنی (به نقل از کتاب درمان با آبهای معدنی تألیف تورج مهدیزاده - مریم پنجعلی اصل - انتشارات باغ اندیشه ۱۳۸۲) مقام اول را در ایران از این نظر داراست. از آن گذشته چشمه شابیل لاهرود با ظهور آب گرم با دمای ۵۰ درجه در ارتفاع ۲۷۰۰ متری، مرتفعترین[نیازمند منبع] و گاومیش گلی سرعین پرآبترین چشمه ایران[نیازمند منبع] از اهمیت ویژهای برخوردار است.
و عن ابی بن کعب قال: سئل النّبی (ص) عن ثواب قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. فقال: «من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تناثر الخیر علی مفرق رأسه من عنان السّماء و نزلت علیه السّکینة و غشیته الرّحمة و له دویّ حول العرش و نظر اللَّه الی قارئها فلا یسأله شیئا الّا اعطاه ایّاه و یجعله فی کلاءته و حرزه».
ابزار ویژه مالی یکی از ابزارهای اصلی استفاده شده توسط مدیران در انرون به منظور پنهان کردن خسارات و جعل درآمد بود که منجر به رسوایی مالی انرون در سال ۲۰۰۱ شد.
هیچ منبع مستقلی وضعیت ساخت این هواپیما یا پیشرفت در پروژه را تأیید نکردهاست، بهطوریکه برخی از تحلیلگران آن را یک شوخی و جعل خندهدار دانستهاند.
مگو ز بوی گلستان بپیش آن جعلی که بوی حنظله را نشر طیب میداند
جعل گر آدمی بودی نبودی ز طبع خویشتن در سجن سجین
وبسایتهای خبر جعلی میزبان ناشناختهای هستند که ناشران ناشناخته دارند که برای فرار از محاکمه منابع خبر جعلی برای قصور دچار مشکل نشوند.
و قال علی بن عیسی من اسلم وجهه للَّه معناه: من سلّم جمیع بدنه لطاعة اللَّه فقد یقال لجملة الشیء وجهه فجعل اشرف الاعضاء عبارة للجمیع.
قال رسول اللَّه (ص): «دعوت اللَّه ان یجعلها اذنک یا علی» قال علی (ع): فما نسیت شیئا بعد ذلک و ما کان لی ان انساه.
در کتاب سوم دینکرد، آذرباد مارسپندان، موبدانموبد شاپور دوم (۳۰۹–۳۷۹ میلادی) به رد نظرات مانی (که دو یا سه تای آن جعلی است) پرداخته و اختلافنظرهای مانوی و زرتشتی را برشمرده است.
قال عبد اللَّه بن عمر: و اذا کان یوم القیامة مدت الارض مدّ الادیم و حشر الدوابّ و البهائم و الوحش ثمّ یجعل القصاص بین البهائم حتّی تقتصّ للشّاة الجمّاء من القرناء نطحتها فاذا فرغ من القصاص قیل لها: کونی ترابا. فعند ذلکقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً
ما همچو جعل در پی سرگین شقاوت ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت
جعلی روبگرد مزبلهگرد نه چو پروانه گرد مشعله گرد
درجه سوم هدایت خاص خاص است و این نور در عالم نبوت و ولایت پیدا آید و این هدایت بود به حق تعالی. و این بر وجهی بود که عقل را قوت آن نبود که به خود به وی رسد و این که گفت، «قل ان هدی الله هو الهدی» این خواست که هدای مطلق این است، و این را حیات خواند و گفت، «افمن کان میتا فاحییناه و جعلناله نورا یمشی به فی الناس».
در مقدمه بر جای مانده شاهنامه ابومنصوری نژاد ابومنصور را به اسپهبد زمان خسروپرویز و از آنجا به گودرز کشواد رساندهاند. با آنکه ابوریحان بیرونی این نسبنامه را جعلی میخواند اما احتمالاً ابومنصور از نسل دهقانان اصیل ایرانی بودهاست. در زمان وی بازماندگان خاندانهایی که هنوز تمام قدرت را از دست نداده بودند؛ و امیری که به فکر تدوین شاهنامه بوده، نه تنها بهواسطه احساسات میهنی بلکه به سبب وابستگی خونی و طبقاتی خود باید بسیار راغب بدین کار باشد. گردیزی نام دو تن از پسران ابومنصور را ذکر کرده که عبدالله و و منصور بودهاند..
واحد پول رسمی عراق دینار است. حکومت ائتلاف موقت با کمک شرکت دلارو اسکناس و سکههای جدیدی بر اساس آخرین فنون ضد جعل چاپ و ضرب کرد.