جراب

معنی کلمه جراب در لغت نامه دهخدا

جراب. [ ج ِ ] ( ع اِ ) انبان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسماء ). توشه دان. ( شرح قاموس ) ( از قطر المحیط ). انبان و توشه دان. ( آنندراج ). || مطلق ظرف. ( قطر المحیط ). مطلق ظرف و جای گذاشتن چیزها. ( شرح قاموس ). خنور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، جُرب و جُرُب و اَجرِبَه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( از شرح قاموس ) :
نیک بنگر بروزنامه خویش
در مپیمای خار و خس بجراب.ناصرخسرو.زیست دانند با ستام و کمر
رفت دانند با عصا و جراب.مسعودسعد.|| درون چاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). از سر چاه تا آب. ( مهذب الاسماء ). درون چاه از بالا تا پایین. ( از اقرب الموارد ). یقال : أطوِجرابها بالحجارة و ما اصلب جرابها و انها لمستقیمة الجراب. ( اقرب الموارد ). || فراخی چاه. ( آنندراج ) ( قطر المحیط ). گشادگی چاه. ( شرح قاموس ). || وعاء و ظرف خصیتین. ( شرح قاموس ) ( از ذیل اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). غلاف خایه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پوست خایه. ( آنندراج ). جَراب ، که لغتی است در جِراب. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ). || غلاف شمشیر. ( اقرب الموارد ). || ج ِ جَرِب ، به معنی گرگین.( منتهی الارب ). رجوع به جرب شود.
جراب. [ ج َ ] ( ع اِ ) لغتی است در جِراب بنابرآنچه عیاض نقل کرده است. ( از شرح قاموس ) ( ازمنتهی الارب ) ( از قطر المحیط ). رجوع به جِراب شود.
جراب. [ ج ُ] ( ع اِ ) کشتی خالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ).
جراب. [ ج ُ ] ( اِخ ) نام آبی است. ( منتهی الارب ). آبی است به مکه. ( شرح قاموس ).اسم آبی است. و گویند نام چاهی است در مکه قدیم :
سقی اﷲ امواها عرفت مکانها
جُرابا و ملکوماً و بذّر و الغمرا.( از معجم البلدان ).
جراب. [ ج ِ ] ( اِخ ) لقب یعقوب بن ابراهیم بن بزاز محدث است. ( شرح قاموس ) ( منتهی الارب ).
جراب. [ ج ِ ] ( اِخ ) ابن کعب. از یاران حکم بن طفیل است. رجوع به عقد الفرید ج 6 ص 26 شود.

معنی کلمه جراب در فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - انبان ، توشه دان . ۲ - غلاف .

معنی کلمه جراب در فرهنگ عمید

کیسه ای که از چرم درست کنند، انبان، توشه دان: با جوال و گوهر و صندوق زر بیرون شود / هرکه او آید به قزوین با عصا و با جراب (امیرمعزی: ۵۸ ).

معنی کلمه جراب در فرهنگ فارسی

( اسم ) انبان .
ابن کعب از یاران حکم بن طفیل است

معنی کلمه جراب در ویکی واژه

انبان ؛ توشه دان.
غلاف.

جملاتی از کاربرد کلمه جراب

شب بیستم ژانویه ۲۰۱۴ حدود ساعت ۲۳:۵۰ تا ۰۰:۱۵ در مرز مابین ارمنستان و جمهوری آذربایجان و در منطقه (جرابرد و کرگان) حمله‌ای از سوی نظامیان جمهوری آذربایجان که تعداد آن‌ها ۳۰ تن گزارش شده انجام گرفت.
مرتفع‌ترین خودپرداز در گردنهٔ خنجراب در پاکستان واقع شده‌است. این دستگاه خودپرداز در ارتفاع ۴۶۹۳ متری توسط بانک ملی پاکستان نصب شده‌است و دستگاه برای کار در دماهای پایین‌تر از ۴۰ درجهٔ سانتی‌گراد طراحی شده‌است. [نیازمند منبع‌معتبر]
قوله: «تَنْزِیلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلی‌» این قرآن فرو فرستاده خالق زمین و آسمانست، انس دل دوستان و مرهم درد سوختگانست، شفای درد و طبیب بیمار دلانست، مصطفی (ص) گفت: «الّا من اشتاق الی اللَّه فلیسمع کلام اللَّه فان مثل القرآن کمثل جراب مسک، ایّ وقت فتحته فاح ریحه».
در هزیمت شد کسی بیچاره و مسکین بماند نیزه در دستش عصا گشت و کماندانش جراب
پس از آغاز جنگ داخلی سوریه این شهر به کنترل مخالفان بشار اسد درآمد و پس از تصرف تقریباً کامل شهر حمص در سال ۲۰۱۴ به دست ارتش بشار اسد، باقی شورشیان در محاصره به ریف شمالی حمص از جمله این شهر عقب‌نشینی کردند. طی توافقی بین حکومت اسد و مخالفان در سال ۲۰۱۸، مخالفان به همراه خانواده‌هایشان شهر را ترک کرده و به ادلب و جرابلس منتقل شدند و در نتیجه ارتش بشار اسد کنترل الرستن را به دست گرفت 98 درصد این شهر را عرب های سنی و 2 درصد باقی مانده را ترکمن های سنی تشکیل می دهند.
آنتون زُرَیق (به عربی: أنطون زُرَیق) (آنتون بن آنستاس بن اسحاق زریق) ادیب و روزنامه‌نگار لبنانی بود. در مدرسه‌های طرابلس، لبنان آموزش یافت و نیم‌هفته‌نامهٔ جراب الکردی را نشر داد، سپس آن را در قالب روزنامه و با عنوان الإرتقاء بازنشر داد. در دمشق، در ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۵ تیرباران شد. رمان الزواج السری (ازداوج پنهانی) اثر داستانی اوست.
تا سر شیر فلک را بشکند در مغز چرخ سنگ خورشید است گوئی در جراب انداخته
البیر فوقانی (به عربی: البیر فوقانی) یک روستا در سوریه است که در ناحیه مرکز جرابلس واقع شده‌است. البیر فوقانی ۶۱۸ نفر جمعیت دارد.
مخالفان را بر تن بود همیشه جرب موافقان را پر زر از او همیشه جراب
المغایر (به عربی: المغایر) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در منطقه جرابلس واقع شده‌است.
الدابس (به عربی: الدابس) یک روستا در سوریه است که در ناحیه مرکز جرابلس واقع شده‌است. الدابس ۸۸۰ نفر جمعیت دارد.
غافلت سازد بفکر ناصواب تا بدزدد آنچه داری درجراب
استان مارتاکرت (به ارمنی: Մարտակերտ) نام یکی از هشت استان جمهوری آرتساخ است. در ۶۳ کیلومتری شمال استپاناکرت واقع است. تا ۱۹۳۹ جرابرد نام داشت. از ۱۹۳۰ شهرستان شد.
بود خرج و جوال و مشک و جراب بر ستوران پی طعام و شراب
در جراب انباشت در و اندر خریطه در و لعل آنکه سنگ اندر خریطه داشت خاک اندر جراب
در یمینهاشان بجای نیزه ها بینم غطا بر کتفهاشان بجای درعها بینم جراب
زائران را درم دهی بجریب شاعران را گهر دهی بجراب
اقلیم کاپیسا سرد و خشک معتدل است. میانگین سالانه بارندگی آن در حدود ۴۰۰ میلی‌متر می‌باشد. حیوانات وحشی مانند شغال، خرس قهوه‌ای، کفتار راه‌راه و پلنگ در ارتفاعات کوهبند و کوه‌های نجراب زیست دارند.
الحجلیه (به عربی: الحجلیة) یک روستا در سوریه است که در ناحیه مرکز جرابلس واقع شده‌است. الحجلیه ۵۷۴ نفر جمعیت دارد.